کتاب مأمور
معرفی کتاب مأمور
کتاب مأمور نوشته علی موذنی است این کتاب را انتشارات کتاب نیستان برای علاقهمندان به ادبیات داستانی منتشر کرده است.
درباره کتاب مأمور
کتاب مأمور، روایت زندگی نویسندهای است که بعد از نوشتن چهار رمان درباره چهار پیامبر اولوالعظم(ع) برای نوشتن آخرین رمانش با موضوع پیامبر خاتم(ص) دچار درگیریها و گمشدگیهای شدیدی شده است. آنقدر که کار او را به بیمارستان روانی کشانده است. ارتباط با ناشر و الهامهای شخصی برای نوشتن و از بین رفتن مرز حقیقت و خیال زندگی او را مختل کرده است و او را درگیر اتفاقات زیادی کرده است.
نویسنده در این رمان توانسته فضاهای واقعی و فراواقعی به نحو تکنیکی و باورپذیر درهمامیزد و خواننده را با خود همراه کند. این کتاب از نظر تکنیک داستان نویسی بسیار دقیق است.
شخصیتها در رمان مامور کم است و نویسنده با ۵ شخصیت داستان را پیش میبرد، مخاطب را درگیر میکند، تعلیق میسازد و لذت داستان را بالا میبرد.
خواندن کتاب مأمور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مأمور
بهتر است بگویم اگر عرض مرا اغراق فرض نکنند - اگر جسم اجازه میداد و خستگی بر آن عارض نمیشد، دوست میداشتم به احترام آن حضور بایستم. شاید بگویند این یک تصور است. میپذیرم. اما اگر بگویند توهم است، با آن مقابله میکنم. اصلاً من زندگی خودم را به دو قسمت تقسیم میکنم: قبل از خواندن قرآن و بعد از خواندن آن. قبل از خواندن من آدمی دیگر بودم و بعد از خواندن آدمی دیگر شدم. نمیخواهم بگویم قبل از خواندن آدم بدی بودم، نه، تقریباً همین که هستم بودم، اما بعد از خواندن به درکی دیگر از دنیا رسیدم. فهمیدم این دنیا صاحب دارد و صاحبش به دقت مراقب همه چیز است. نه هیچ خیری را بیپاسخ میگذارد نه هیچ شری را به حال خود رها میکند. به بخشندگیاش وقتی پی بردم که دیدم پاسخ خیر را چند برابر میدهد و به عدالتش وقتی پی بردم که دیدم پاسخ شر را به همان اندازهای میدهد که شر سر زده است. برای همین از بودن در چنین دنیایی برخلاف پیش که احساس ناامنی میکردم، احساس امنیت کردم، چون فهمیدم هیچ چیزش بیحساب نیست و صاحبش به قسط رفتار میکند. آرامشم وقتی بیشتر شد که فهمیدم دنیا فقط بر اساس روابط علت ومعلولی مورد نظر ما نمیچرخد، بلکه بر روابطی چند لایه استوار است. فهمیدم خیلی از حوادثی که در لحظه به نظر شر میآیند، خیراتی هستند که برای آیندهٔ دور یا نزدیک ما تدارک دیده شدهاند. فهمیدم با قدرتی طرفم که این دنیا و این جهان مومی است در دستهای قدرتمند او که مدام ورز میآید. برای همین احساس فروتنی کردم. فهمیدم به حال خود رها نیستم و تنها نیستم، زیرا او با من است و مرا نظاره میکند. فهمیدم چیزی از او پنهان نیست، و مهمتر این که فهمیدم این نیاز من است که نباید چیزی از او پنهان باشد، وگرنه نمیتواند عدالتش را جاری کند. اصلاً آگاه بودن او به همه چیز خواست خود من است و منم که میخواهم چنین باشد، چرا که آرامش و آسایش من در دنیا در گروی قدرتمند بودن اوست، وگرنه او کجا میتوانست حقی را از من احیا کند که دیگری ضایع کرده است؟ حالا اگر نه در این دنیا – البته به تصور من که نمیتوانم بر همه چیز اشراف داشته باشم – بلکه در آن دنیا، وگرنه مطمئنم شری که از ما سر میزند، آثارش را در همین دنیا به ما نشان خواهد داد همچنان که آثار خیر به ما خواهد رسید. فهمیدم آخرت ما سرنوشتی است که خود برای خود رقم میزنیم. فهمیدم ما محکوم به جبر نیستیم و جبر در این دنیا در حدی نیست که اختیار ما از چیره شدن بر آن ناتوان باشد. فهمیدم قدرتهای ما بسیار بیشتر از آن مقداری است که استفاده میکنیم و... باز هم بگویم؟
حجم
۲۵۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۲۵۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
نظرات کاربران
با خوندن این کتاب تازه میتونی بفهمی خدا خیلی بزرگتر از هر کلمه و جمله ای هست که تا حالا شنیدی، با بزرگی و بخشش هر لطفش اشک میریزی و سبک میشی، تو شروع کن به خوندن این کتاب تا