کتاب روایت شناسی
معرفی کتاب روایت شناسی
روایتشناسی، نظریه و کاربرد اثری از محمد رضا حاجی آقابابایی است که در انتشارات مهراندیش به چاپ رسیده است.
دانش روایتشناسی از موضوعات مهم در حوزهٔ مطالعات متون داستانی به شمار میآید و در سالیان اخیر آثارِ گوناگونی در این زمینه نوشته شده و یا از دیگر زبانها به فارسی ترجمه شده است. نکتهٔ مهمی که با بررسی این آثار به چشم میآید، آن است که بیشترِ این کتابها در حوزهٔ نظری باقی ماندهاند و کمتر به تطبیق این مباحث با متون ادب فارسی پرداختهاند و این امر موجب شده است تا نتوانیم آنگونه که بایسته است، از تمامیِ ظرفیتِ این نظریهها در تحلیل متون ادبی بهرهمند شویم.
در کتابی که پیش روی شماست تلاش شده است در ابتدا مهمترین نظریهها و مباحثِ مطرح در دانشِ روایتشناسی توضیح داده شود و سپس برای تبیینِ بهترِ این مباحث مثالهایی از متونِ داستانیِ معاصر و گاهی متون کهنِ ادب فارسی ارائه گردد و همچنین بعضی از داستانها بر اساس این نظریهها شرح و تفسیر شده است تا مخاطبان با کاربستِ این نظریهها در متون داستانی بیشتر آشنا شوند.
خواندن کتاب روایتشناسی، نظریه و کاربرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مخاطبان ویژهٔ این کتاب دانشجویان ادبیات فارسی هستند و در کنار ایشان مطالب این کتاب میتواند برای علاقهمندانِ نقد ادبی و روایتشناسی قابل استفاده باشد. رویکرد اصلی این کتاب آموزش عملیِ مفاهیم مرتبط با روایتشناسی است و جنبهٔ کاربردی این موضوعات بیش از طرحِ مباحث نظری برای نویسنده اهمیت داشته است.
بخشی از کتاب روایتشناسی، نظریه و کاربرد
دربارهٔ روایت تعاریف مختلفی تاکنون ارائه شده است که هرکدام به جنبهای خاص از روایت توجه دارد. برخی از مهمترین این تعاریف عبارت است از:
روایت یعنی مجموعهای از حوادث که دارای نظم خاص است و از دیباچه، میانه و پایانبندیِ خاصی برخوردار است. (بنت و رویل، ۱۳۸۸:۶۷)
روایت شیوهای است برای بررسی و ساماندهی و ساختارمند کردن زبان در واحدهای بزرگ که برای بررسی ادبیات داستانی و نمایشی مفید است. (وبستر، ۱۳۸۲:۵۵)
روایت عبارت از متنی است که قصهای را بیان میکند و قصهگویی دارد. بنابراین کلیهٔ متون ادبی را که دارای دو خصوصیتِ وجود قصه و حضورِ قصهگو باشد، میتوان یک متن روایی دانست. به تعبیری دیگر میتوان گفت روایت توالی ملموسی از حوادث است که بهصورت غیرتصادفی در کنار هم آمدهاند. (ر.ک. اخوت، ۱۳۷۱:۸ و ۱۰)
روایت' جهانی برساخته است. جهانی که برساختهٔ ذهن نویسنده است و در آن اشخاص و حوادث' همگی ساختگی هستند که به آن جهان داستانی میگویند. در این سطح که میتوان به آن بازسازی واقعیت و یا بازنمودی از واقعیت گفت، شخصیتهای داستان زندگی میکنند و حوادث و اتفاقات نیز رخ میدهد. (ر.ک. ریمون کنان، ۱۳۸۷:۲۶)
روایت مجموعهای از رخدادها و حوادثی است که در پیِ یکدیگر و بر اساس ارتباطی منطقی قرار میگیرند. در تعریفی دیگر میتوان روایت را زنجیرهای از رخدادها در زمان دانست که ممکن است این زمان' بسیار کوتاه و یا بسیار طولانی باشد. (ن.ک: تولان، ۱۳۸۳:۲۰)
تودوروف در تعریف روایت عقیده دارد که باید به چیزی ارجاع دهد و این ارجاع باید بازنمودِ زمانی داشته باشد. او میگوید: «یک حکایت مطلوب با وضعیتی آغاز میشود، اما نیرویی، به هر دلیل، در این وضعیتِ مطلوب خلل وارد میکند که بهنوعی حالتِ تعادل برهم بریزد. درنتیجه در یک حکایت' دو نوع اپیزود داریم، یکی اپیزودهایی که بیانگر حالتی هستند (تعادل یا عدمتعادل). دستهٔ دیگر اپیزودهایی هستند که گذر از یک حالت به حالت دیگر را ترسیم میکنند. اپیزودهای حالت اول به نسبت دومی ایستا هستند؛ زیرا نشاندهندهٔ وضعیت هستند و مدام در حال تکرار هستند. این در حالی است که حالت دوم پویاست و عمدتاً یک بار در متن رخ میدهد.» (ر.ک. تودوروف، ۱۳۸۸:۶۷)
ژرار ژُنِت در کتاب گفتمان روایی برای روایت سه سطح در نظر میگیرد:
داستان که منظور از آن رخدادها و شرکتکنندگان آن است که از طرز قرار گرفتن در متن منتزع و بر اساس نظمِ گاهشمارانه ساخته میشود.
متن روایی که کلامی مکتوب یا شفاهی است که رخدادها در آن نقل میشوند. متن روایی همان چیزی است که داریم و رخدادها در آن لزوماً نظمِ گاهشمارانه ندارند.
روایتگری کنش یا فرآیند خلقِ متنِ روایی است و به همین جهت فرایند ایجاد یا عمل روایت است، چون متن روایی' کلامی مکتوب یا شفاهی است، نیازمند حضور یک گوینده یا نویسنده است. (ریمون کنان، ۱۳۸۷:۱۲)
با توجه به تعاریف ارائهشده میتوان دریافت که روایت' متن یا گفتهای است که در آن راوی، داستان (موضوع و رخداد) و روایتشنو وجود دارد. حضور راوی و وجود رخداد از مشخصههای اصلی هر روایت است. مشخصهٔ دیگر روایت' پیدرپی بودن و تسلسل آن است؛ بنابراین تابلوهای نقاشی، طرحها و عکسها و هر نمود تصویری در یک قاب را نمیتوان روایت دانست؛ زیرا هر قاب تنها لحظهای ثابت و بریده از زمان و تسلسل و حرکت را نمایش میدهد. بنابراین آنها ممکن است اجزایی از یک روایت باشند و یا روایتی را تداعی کنند، ولی روایتِ کامل به شمار نمیآیند. تابلوهای پیدرپی' مانند پردههای نقالی را میتوان گونهای روایت به شمار آورد. البته باید توجه داشت که هر توالی را در هر متنی نمیتوان روایت دانست؛ زیرا یکی از مهمترین شرایط توالی به هم مرتبط بودنِ این حوادث است و این ارتباط باید مشخص و باانگیزه باشد۱
نکتهٔ دیگر در روایت' فاصلهای است که میان زمان رخداد و زمانِ روایت وجود دارد. بنابراین گزارشهای زندهٔ تلویزیونی را نمیتوان روایت به شمار آورد.
بر اساس آنچه گفته شد، ویژگیهای کلی روایت را میتوان چنین برشمرد:
سخنی برساخته و پرداختهشده و متفاوت از سخنانِ روزمره است.
طرح آن از پیش تعیین شده است.
دارای خطِ سیر و حرکتی تدریجی از جایی به جایی دیگر است و نقطهٔ آغاز و پایان دارد.
حجم
۵۶۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۵۶۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه