کتاب گزاره های اخلاقی از سقراط تا علامه طباطبایی
معرفی کتاب گزاره های اخلاقی از سقراط تا علامه طباطبایی
کتاب گزاره های اخلاقی از سقراط تا علامه طباطبایی نوشته و گردآوریشده توسط مصطفی اسکندری است و انتشارات مهراندیش آن را منتشر کرده است. این کتاب سلسله دروس استاد محمد سند است.
درباره کتاب گزاره های اخلاقی از سقراط تا علامه طباطبایی
قدیمیترین نوشتههای حکیمان یونانی در خیروشر، خوبوبد، شایست و ناشایست و حسنوقبح افعال، بهعنوان محمولات قضایای اخلاقی، بیانگر سابقهای بس طولانی بهدرازای عمر بشریت است و باید اینگونه باشد، چراکه پایهای اساسی برای باورهای اخلاقی و دینی است. معمولاً حکمای یونان قدیم در شاخهٔ حکمت عملی (اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست) به این بحث میپرداختند. ولی بعدها، بخصوص در عهد اسلامی، این بحث به قلمرو حکمت نظری نیز کشیده شد و به یکی از مباحث ریشهای تبدیل شد، بهگونهای که بسیاری از مسائل کلام بر آن استوار گردید.
سابقهٔ بحث حسن و قبح در یونان باستان و به آنجایی برمیگردد که گروهی درزمینهٔ امور اخلاقی و ارزشی (چه در محدودهٔ فردی و چه در قلمرو جامعه) نتوانستند واقعیتی را بپذیرند و الفاظ و جملات اخلاقی را الفاظی بیمعنا دانستند.
اینان بهطور صریح بیان کردند که جملات اخلاقی همچون «راستگویی خوب است» سخنانی بیمعناست که هیچگونه مفهومی را نمیرساند و یا به فرض آنکه مطلبی از آنها به دست آید، بهطور مسلّم نمیتواند حکایت از واقعیتی بکند که در ورای این جملات موجود است. آنچه از جملات اخلاقی استفاده میشود، ابراز احساسات درونی شخص و یا تحریک دیگران بر انجام کاری است. برجستهترین طرفدار نسبیت ارزشها پروتاگوراس یونانی است که منازعات فلسفی او با هنجارهای مقبول سنتی، مبتنی بر همین نظریات نسبیگرایانه در معرفتشناسی است. این سخن مشهور پروتاگوراس است: «انسان معیار همهچیز است. هم درباره هستیِ چیزهایی که هستند و هم درباره نیستیِ چیزهایی که نیستند.»
نسبیتگرایی اخلاقی به این معناست که هیچ اصل اخلاقیای که اعتبارش کلی باشد، وجود ندارد. اعتبار همهٔ اصول اخلاقی به فرهنگ یا گزینش فردی برمیگردد که اولی (قراردادگرایی) است و دومی (ذهنیتگرایی) که معتقد است این انتخابات افراد است که اعتبار اصول اخلاقی را معین میکند.
متکلمان به مناسبت بحث عدل حسن و قبح عقلی را مطرح نموده تا از آن راه، عدلِ خداوند را اثبات کنند و بعد ثمرات متعددی را بر آن، در مباحث خداشناسی، نبوت، امامت، معاد و انسانشناسی مترتب میکنند و این باعث شده است که در مسئلهٔ عدل، لطف، خلق اعمال، عصمت انبیاء، امامت افضل، دوام ثواب و عقاب، وجود آلام، جبر و سایر مسائل، میان متکلمان اسلامی اختلافنظر بنیادی پدید آید و هرکدام بر اساس انتخاب خود در مسئلهٔ حسن و قبح راهی را برگزینند. از دیگر مسائلی که بر این بحث مترتب است، این است که اگر حسن و قبح عقلی پشتوانهای از واقعیت تکوینی نداشته باشد، نمیتوان اینگونه قضایا را از مبادی برهان قرار داد، بلکه از مقدمات جدال میشوند و باید ملتزم شویم که زشتی ظلم و نیکویی عدالت در افعال، امری برهانی نیست و حالآنکه هدف اصلی از طرح این بحث در علم کلام اثبات این است که از خدای حکیم افعال قبیح صادر نمیشود و عدل از صفات خداوند است و با عدم پذیرش حسن و قبح عقلی اعتقاد به عدل خداوند، جدلی خواه بود، نه برهانی.
اگر حسن و قبح اعتباری باشد نه تکوینی، و دلیلی که از این قضایا تشکیل میشود، برهانی نباشد، ازآنجاییکه اعتبار، وابسته به اعتبارکننده است و هیچ ثباتی ندارد و تمام تکیهگاهش توافق آراء عُقلاست و فقط پیرو نظر آنان است، بنابراین ثباتی برای احکام شریعت متصور نیست و شرایع، همچون قوانین بشری، دائماً در تغییر خواهند بود و برای آنها قبضوبسط فرض میشود. رد پای این قاعده در علم اصول فقه نیز دیده میشود. بحثی همچون ملازمهٔ بین حکم عقل و شرع' مبتنی بر این قاعده است.
نوشتار حاضر تقدیری از درسهای استاد محمد سَند است که به زبان عربی در جمع عدهای از دانشجویان عربزبان القاء شده است و مصطفی اسکندری آن را با اضافات تکمیلی به زبان فارسی نوشته است.
هدف اصلی این سلسله دروس بیان برهانیبودن، تکوینی و بدیهیبودن قضایای حسن و قبح عقلی است و با بررسی این مسئله در طول تاریخ فلسفه (از فلسفههای هندی، یونانی تا فلسفه اسلامی معاصر) به این مهم دست یافته است.
همچنین، نظریهٔ اعتباری بودن حسن و قبح که از سوی متفکرانی همچون محقق اصفهانی و علامه طباطبایی ارائه شده و گفتهاند که این رأیِ جمیع فلاسفه هم هست موردبررسی قرار گرفته و سپس بیان شده که حکیمان پیشین قضایای حسن و قبح را اعتباری نمیدانستند.
خواندن کتاب گزاره های اخلاقی از سقراط تا علامه طباطبایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای دانشجویان رشتههای فلسفه و فقه مناسب است.
بخشی از کتاب گزاره های اخلاقی از سقراط تا علامه طباطبایی
معروف است که اشاعره میگویند حسنوقبح از فعل الهی ناشی میشود یا از امر خدا. آنچه را خدا انجام میدهد، خوب است و آنچه را انجام نمیدهد یا نهی میکند، بد است.
میگویند حسن عدل و قبح و ظلم سه معنا دارد که دو معنای آن بدیهی و وجدانی است که عقل هم آن را میتواند درک کند، ولی در آنها هیچ اختلافی نیست. نزاع در معنای سوم است که بدیهی بودن آن ممنوع است و عقل قادر به درک آن نیست.
اما آن دو معنایی که بدون هیچ اختلافی' حقیقی و بدیهیاند، عبارتاند از:
۱. (کمال نقص).
یعنی چیزی را خوب میدانند، چون کمالی دارد، یا بد میدانند، چون نقصی دارد. این معنا در افعال اختیاری و ملکات نفسانیِ اخلاقی منظور است. ویژگی این معنا این است که کمال و نقص چون واقعیت خارجی دارد، بنابراین قضیهٔ موردبحث ما از قضایای یقینی خواهد شد.
۲. (ملائم و منافر با غرض).
یعنی ما رابطهٔ بین یک شیء و غرض خودمان را در نظر بگیریم، مثلاً بگوییم تیشه برای بنایی خوب است، اما برای ساعتسازی خوب نیست. در اینجا ما رابطهای بین یک شیء و یک غرض خاص در نظر گرفتهایم. اگر این شیء با آن غرض تناسب دارد، میگوییم خوب است و اگر تناسب ندارد، میگوییم بد است.
از این معنا گاهی به مصلحت و مفسده تعبیر میشود. یعنی آن فعلی که در آن مصلحت یا مفسده هست.
۳. و اما یک معنای سوم هست که بدیهی بودن آن برای بعضی از امور ثابت نیست و آن حسنوقبح به معنای (استحقاق مدح و ذم نزد عقل یا عقلا) است. «خوب» یعنی کاری که مورد ستایش قرار میگیرد و «بد» یعنی کاری که مورد نکوهش واقع میشود.
بهعبارتدیگر آنچه مورد ستایش و مدح قرار میگیرد، «حَسَن» و آنچه متعلّق مذمت و سرزنش است، از آن به «قبیح» تعبیر میشود. وقتی میگوییم: «کمک به درماندگان حسن است.» مقصود آن است که چنین کاری مورد ستایش عقلاست و یا وقتی گفته میشود: «اذیت رساندن به مردم بد است.» مقصود آن است که چنین کاری مورد سرزنش عقلاست.
گفتیم که معروف این است که در دو معنای اول' هیچ خلافی نیست. فقط این معنای سوّم است که محل خلاف واقع شده است.
صاحب مواقف در این زمینه میگوید:
«باید ابتدا محل نزاع را تعیین کنیم. حسنوقبح بر سه معنا اطلاق میشود:
۱. کمال و نقص که بدون هیچ خلافی عقل' آن را درک میکند.
۲. سازگاری با هدف و ناسازگاری با آن، که گاهی از آن به مصلحت و مفسده تعبیر میشود، که این هم نیز عقلی است.
۳. تعلق مدح و ثواب یا ذم و عقاب، که این معنا، محل نزاع است.»
و بهزودی در طی تحقیقاتی که عرضه خواهیم کرد، روشن خواهد شد که این تقسیم سهگانه برای معانی حسنوقبح درست نیست.
حجم
۱۲۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۰
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۲۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۰
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه