کتاب گاهی به یادم باش
معرفی کتاب گاهی به یادم باش
کتاب گاهی به یادم باش نوشته افسانه گلپرور داستانی خواندنی از زندگی دختری به نام نگین است که در تلاش است تا راه حلی برای مشکلاتش پیدا کند.
درباره کتاب گاهی به یادم باش
نگین دختر جوانی است که داستان درباره او است. روز تولد بیست سالگی نگین رسیده و پدر و مادرش در خانه مهمانی مفصلی برایش ترتیب دادهاند. نگین که از این مهمانیها بیزار است و کمترین علاقهای به آنها ندارد، دنبال راه حلی میگردد که مهمانی را کنسل کند. او دوست ندارد به خانه برود و در خیال خودش پدر و مادری را از خدا طلب میکند که به خواستههای او هم توجه کنند...
کتاب گاهی به یادم باش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان و دوستداران رمان ایرانی از خواندن کتاب گاهی به یادم باش لذت میبرند.
بخشی از کتاب گاهی به یادم باش
باران ریز و تند پاییزی که از صبح زود شروع شده بود، برگهای رنگارنگ درختان پارک را میشست و به آنها زیبایی و جلای بیشتری میبخشید و صدای شرشر یکنواخت و آرام باران مانند لالایی زیبایی به گوش میرسید و انسان را غرق لذت و آرامش میکرد. همه جا خلوت بود و برخلاف روزهای قبل کسی آن نزدیکی دیـده نمیشد. بوی خاک خیس و باران خورده، مشام را نوازش میداد و زمین پوشیده از شن خیابانهای باریک پارک، کاملا شسته و براق شده بود. برگهای زرد و نارنجی و سرخ درختان هم از تمیزی میدرخشیدند و زیر ضربههای قطرات باران به نرمی تکان میخوردند و به این سو و آن سو میرفتند.
همه این مناظر، آنقدر زیبا و دیدنی بودند که نگین با وجود نگرانی و افسردگی شدیدش، همانطور که به روبهرو خیره شده بود، نفس عمیقی کشید و زیر لب گفت: بارون پاییزی خیلی قشنگه، کاشکی میتونستم همینطوری اینجا بشینم و به هیچی دیگه به جز این همه قشنگی فکر نکنم.
نگین، از وقتی به یاد داشت عاشق فصل پاییز و باران بود و همیشه با دیدن مناظر زیبای پاییزی به وجد میآمد. دوست داشت ساعتها، تنها، زیر باران قدم بزند و فکر کند چون همیشه این کار باعث نشاط و آرامشش میشد و بیش از پیش به عظمت خدا و نعمتهایی که او در اختیار مخلوقاتش قرار داده بود پی میبرد اما آن روز برخلاف همیشه دلش به شدت گرفته بود و احساس میکرد باری به سنگینی یک کوه روی دوشش گذاشتهاند.
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۳۲ صفحه
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۳۲ صفحه