کتاب اسطوره شناسی سفید
معرفی کتاب اسطوره شناسی سفید
کتاب اسطورهشناسی سفید یا استعاره در متن فلسفه نوشتهٔ ژاک دریدا با ترجمهٔ مهدی پارسا و حسام دهقانی در انتشارات شوند به چاپ رسیده است. موضوع این متن مهم دریدا «استعاره در فلسفه» است.این که فلسفه چگونه استعاره را «به کار»گرفته است و چه جایگاهی برای آن قائل شده است. دریدا با رجوع به آثاری که در تاریخ فلسفه به استعاره پرداختهاند، تلاش میکند نشان دهد که فلسفه از یک سو نیروی استعاری را آشکار ساخته و از سوی دیگر آن را فروکاسته و محدود کرده است.این نشان میدهد که میان فلسفه و ادبیات داد و ستدی وجود دارد: فلسفه به کمک ادبیات خلق میکند و ادبیات به کمک فلسفه می اندیشد. این داد و ستد در خود متن «اسطوره شناسی سفید» برجسته شده است، چنان که در این متن خلاقیت ادبی و تفکر فلسفی در هم گره خوردهاند. حاصل متنی عمیق، جزئینگر و جذاب است که در بخشهای مختلف خود خواننده را به توقفگاههایی بدیع و غیرمنتظره میبرد.
درباره کتاب اسطوره شناسی سفید
در ابتدای متن کتاب میبینیم:
استعاره در متن فلسفه (یا استعاره در متن فلسفی). شاید مطمئن باشیم تمام کلمات این عبارت را میفهمیم، و عجولانه فکر کنیم میخواهیم فیگوری (صنعتی ادبی، در اینجا استعاره) را در مجلدی فلسفی بفهمیم – حک کنیم – پس باید آماده باشیم که پرسشهایی خاص مطرح کنیم: آیا در متن فلسفه استعاره وجود دارد؟ در چه فرمی؟ تا چه حد؟ آیا ذاتی این متن است؟ عرضی است؟ و غیره. اطمینان ما بهسرعت رنگ میبازد: به نظر میرسد که استعاره کاربرد زبان فلسفی را در تمامیت آن دربر میگیرد، درست همانطور که میتوان زبانِ بهاصطلاح طبیعی را در گفتمان فلسفی به کار برد، یعنی کاربرد زبان طبیعی بهمنزلهٔ زبان فلسفی.
درباره ژاک دریدا
ژاک دِریدا فیلسوف الجزایریتبار فرانسوی که به خاطر کار روی نوعی نشانه شناسی مبتنی بر فلسفهٔ واسازی به شهرت رسید. او در این زمینه متن های بسیاری را تحلیل کرد و آنها را در چهارچوب پدیدارشناسی گسترش داد. نظریات وی بر فلسفه پسا مدرن و نقد ادبی معاصر تأثیر فراوانی گذاشت. ژاک دریدا در ۱۵ ژوئیه ۱۹۳۰ در ابیار نزدیک الجزایر و در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. او یک بار ازدواج کرد و یک زندگی خانوادگی را تا آخر عمر حفظ کرد. دریدا سومین فرزند از پنج فرزند بود. برادر بزرگتر او ، پل موز ، در کمتر از سه ماهگی ، یک سال قبل از تولد دریدا ، درگذشت ، و این باعث شد که وی در طول زندگی خود به نقش خود به عنوان جایگزینی برای برادر متوفی خود فکر کند.
از سال تحصیلی ۱۹۴۲، مدیران فرانسوی در الجزایر - اجرای سهمیه های ضد یهودگرایی تعیین شده توسط دولت ویشی - دریدا را از کرسی خود اخراج کردند. او به مدت یک سال مخفیانه از مدرسه صرف نظر کرد تا اینکه در لیسه یهودیان که توسط معلمان و دانش آموزان آواره تشکیل شده بود ، شرکت کند و همچنین در مسابقات فوتبال متعددی شرکت کند (آرزو داشت که به یک بازیکن حرفه ای تبدیل شود). دریدا در این دوره نوجوانی، در آثار فیلسوفان و نویسندگان (مانند روسو ، نیچه و ژید) ابزاری برای شورش علیه خانواده و جامعه یافت. خواندن وی همچنین شامل کامو و سارتر بود. از نظر دریدا، کل سنت فلسفی غرب بر شالودههای متافیزیکی خاص استوار بوده است. در واقع دریدا با ترفند ساختارشکنی در پی بهپرسشگرفتن آن شالوده برآمد. ساختارشکنی که ریشه در اندیشههای هیدگر و سوسور- زبانشناس ساختگرا- داشت، در حقیقت به خوانش دریدا از آثار افلاطون بازمیگردد. این نشان میدهد که سنت فلسفی غرب پایههایی قوی در متافیزیک افلاطونی دارد.
کتاب اسطوره شناسی سفید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان و پژوهشگران در حوزههای مربوط به معنیشناسی و نشانهشناسی در فلسفه، ادبیات و زبانشناسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب اسطوره شناسی سفید
سرنوشته (طرح روی سکه) پاک شد، (و حالا) چگونه میتوانیم صنایع بیانی، و منحصراً استعاره، را در متن فلسفی رمزگشایی کنیم؟ هنوز هیچ رسالهای به طور نظاممند به این پرسش پاسخ نداده و بیشک این مسئلهٔ کماهمیتی نیست. در اینجا به جای تمهیدات به هر استعارهشناسی آینده، اجازه دهید تلاش کنیم که شرایط امکانناپذیری چنین پروژهای را تعیین کنیم. حدی (که باعث شده این پروژه ناممکن شود)، در فقیرترین و انتزاعیترین شکل خود، این خواهد بود: استعاره، در تمام خصایص ذاتیاش، یک فلسفه-واژهٔ کلاسیک، یک مفهوم متافیزیکی، باقی میماند. بنابراین، استعاره در حوزهای محبوس شده که یک استعارهشناسی عمومی فلسفه سعی میکند بر آن تسلط پیدا کند. استعاره از شبکهای از فلسفه-واژهها صادر شده که خود به مجموعهای از صنایع بیانی یا فیگورها، مربوط هستند، و این فلسفه-واژهها به موازات یا در همبستگی نظاممند با این صنایع بیانی و فیگورها هستند. بر این لایهٔ صنایع بیانی «بنیادین»، و این لایهٔ فلسفه-واژههای «اولیه» (به فرض اینکه علامت نقل قول در اینجا کاری را که از آن میخواهیم انجام میدهد) نمیتوان تسلط پیدا کرد. (این لایه) نمیتواند بر خود تسلط پیدا کند، نمیتواند تحت تسلط چیزی قرار گیرد که خود آن را زاییده است، در خاک خود آن را پرورش داده و با پایهٔ خود آن را نگه داشته است. بنابراین، هر بار که یکی از محصولات آن تلاش بیهودهای میکند تا تمامیت حوزهای را که به آن تعلق دارد تحت قانون کلی خود قرار دهد به بیراهه میرود. اگر کسی میخواست تمام امکانات استعاری فلسفه را بفهمد و طبقهبندی کند، همواره یک استعاره بود که بیرون نظام باقی میماند: استعارهای که دستکم بدون آن مفهوم استعاره نمیتواند شکل گیرد، یا برای اینکه کل زنجیرهٔ استدلال را کوتاه کنیم، استعارهٔ استعاره. این استعارهٔ اضافه، با بیرون ماندن از حوزهای که خود باعث مشخص شدن محدودههای آن شده است، خود را از این حوزه بیرون میکشد و منتزع میکند، و بنابراین خود را بهمنزلهٔ یک استعاره کمتر کم میکند. به کمک آن چیزی که میتوانیم به دلایل اقتصادی مکملیت مجازی نام نهیم، از آنجا که این صنعت بیانی اضافه به همان صنعتی که کم است بدل میشود، دستهبندی یا تاریخ استعارههای فلسفی هرگز سودآور نیست. وضع یا جایگاه کاملکننده همواره، به نفع پیوند زدن پایانناپذیر مکمل (افزوده)، انکار میشود (اگر همچنان بتوانیم این استعارهٔ گیاهشناختی را پرورش دهیم). این زمین هرگز سیراب نمیشود.
حجم
۱۴۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۳ صفحه
حجم
۱۴۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۳ صفحه