کتاب درآمدی بر ژاک دریدا
معرفی کتاب درآمدی بر ژاک دریدا
کتاب الکترونیکی درآمدی بر ژاک دریدا نوشتهٔ سایمون گلندینینگ با ترجمه مهدی پارسا در انتشارات شوند چاپ شده است. این کتاب حکم درآمدی خلاقانه بر آثار دریدا را دارد. ژان ژاک دریدا فیلسوف الجزایریتبار فرانسوی و پدیدآورنده فلسفه «واسازی» است.
درباره کتاب درآمدی بر ژاک دریدا
سایمون گلندینگ در این کتاب به نقش دوگانه آثار دریدا هم در ساخت و هم در واسازی میراث فلسفی غرب اشاره میکند. دریدا، با همان نخستین نوشتههایش در باب پدیدارشناسی و زبانشناسی تا بعدها با تأملاتش درباره جنگ، تروریسم و عدالت جایگاهی ویژه در مقیاس جهانی یافته است.
سایمون گلندینگ در کتاب درآمدی بر ژاک دریدا، از دریدا در برابر بسیاری از نقد ها و اتهامات دفاع می کند و نشان می دهد که این مضامین ظریف و راهبرد انقلابی آثار او هستند که چنین واکنش هایی را موجب شده اند. ژاک دریدا از جمله متفکرانی است که ذیل جریان موسوم به پساساختارگرایی فرانسوی و به واسطه پروژه «واسازی» بخش زیادی از فرضیات سنتی فلسفه را به چالش میکشد.
کتاب درآمدی بر ژاک دریدا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به آثار دریدا و کسانی که در حوزههای فلسفه و زبانشناسی مطالعه و پژوهش میکنند، مفید است.
بخشی از کتاب درآمدی بر ژاک دریدا
متون دریدا، در اوج همهٔ اینها، یا به دلیل همهٔ اینها، عکسالعمل احساسی ایجاد میکنند. بعضی چیزهایی که به آنها فکر میکنیم وضع امور در جهان هستند، وضع اموری که شاید نسبت به آنها احساساتی بسیار متنوع و گاهی بسیار شدید داشته باشیم: شادی، غم، خشم، ترس، و غیره. اما بعضی از موضوعات فکر به خانه نزدیکترند. اگر بخواهیم با واژگان مارتین هایدگر سخن بگوییم، این موضوعات به جهانی که در آن زندگی میکنیم مربوط نیستند، بلکه به شیوهای که ما در-جهان-بودنِ خود را میفهمیم مربوطاند. مقاومت خشمناکِ حساسیتهای محافظهکار در مقابل تلاشی (مثلاً) «سیاسی» برای ایجاد تغییر در جهان، قابلقیاس با مقاومت پرخاشگرانهای نیست که ممکن است در مقابل تلاش (مثلاً) «اخلاقی» برای به پرسش کشیدنِ فهم ما از جهان و اهمیت زندگی ما انجام شود. البته این تمایز میان امر اخلاقی و امر صرفاً سیاسی بسنده نیست. متن دریدا در بسیاری موارد این تمایز را رعایت نکرده است. با وجود این، مدعای من این است که متن او نه صرفاً واکنشهای خشمناک، بلکه واکنشهای پرخاشگرانهٔ تندی را نیز برانگیخته است. و گاهی حرارت کاری نمیکند جز اینکه پردهای تاریک در مقابل چشمان میکشد.
مثلاً، در زمان خودش از «ماجرای دریدا» سخن میگفتند، اما در واقع این نه ماجرای دریدا، که ماجرای کمبریج بود.
در جلسهٔ مجمع عمومی دانشگاه کمبریج در مارس ۱۹۹۲، در مورد یکی از نامزدها برای دریافت دکترای افتخاری اعتراضی مطرح شد. از آنجا که در مورد اهداء دکترای افتخاری رأی منفی اعلام وصول شده بود (یعنی برخی راضی نبودند)، رأیگیری انجام شد، برگههای رأیگیری امضاء و توزیع شد. و در شنبهای در میانهٔ ماه می، بیش از پانصد عضو در شورا شرکت کردند تا با امضای شخصی رأی خود را اعلام کنند. آراء محرمانه بود، اما وقتی اعضاء منتظر نتیجه بودند، مهم بود که کجا و همراه با چه کسی ایستاده بودند. جوانترها میدانستند که مسنترها نگاهشان میکنند. این ماجرای کمبریج بود. شورا در هر حال تصمیم گرفت به ژاک دریدا دکترای افتخاری اهدا کند، اما مسئله به همینجا ختم نشد.
حجم
۱۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
حجم
۱۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه