دانلود و خرید کتاب مادرم آسمان من است علیرضا شاهی
تصویر جلد کتاب مادرم آسمان من است

کتاب مادرم آسمان من است

نویسنده:علیرضا شاهی
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مادرم آسمان من است

کتاب مادرم آسمان من است نوشته علیرضا شاهی است. کتاب مادرم آسمان من است مجموعه داستان برای کلاس‌های چهارم و پنجم و ششم دبستان است.

درباره کتاب مادرم آسمان من است

در این کتاب داستان‌های برنامه غذایی، نمکدان‌های چینی، بمب‌های اتمی در آسمان روستا،‌ خجالتی، بامیه بامیه، به دنبال پدر و مادرم آسمان من است گردآوری شده است. این نویسنده شهید در دوران زندگی‌اش در مجله کیهان بچه‌ها کار می‌کرد و داستان‌های جذابی برای کودکان می‌نوشت. داستان‌های او گرم و صمیمی هستند و کودکان را با دنیایی شبیه به دنیای خودشان روبه‌رو می‌کنند. کودکان داستان‌های او سوال دارند یا ناگهان خودشان تصمیم می‌گیرند تنهایی کاری خطرناک انجام دهند. کتاب مادرم آسمان من است با زبانی روان و جذاب هم به کودکان آموزش می‌دهد و هم آن‌ها را سرگرم می‌کند. 

خواندن کتاب مادرم آسمان من است را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکانی که داستان دوست دارند پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب مادرم آسمان من است

همه‌چیز از آن روز عصر شروع شد. زنگ آخر بود و بچه‌ها سر کلاس نشسته بودند. برای این‌که بچه‌ها شلوغ نکنند، خانم‌معلم دربارهٔ فایدهٔ برنامه صحبت می‌کرد.

خانم‌معلم، همان‌طور که پشت میز نشسته بود و صحبت می‌کرد، یک لحظه از حرف زدن باز ایستاد. یک‌دفعه سرش را بلند کرد و در حالی که دستش را در لابه‌لای موهای بلند و پف‌کرده‌اش فرومی‌برد، گفت: «هیچ می‌دانید بعضی‌ها حتی غذا خوردنشان هم با برنامه است؟!»

بچه‌ها، که از تعجب دهانشان باز مانده بود، نفس‌ها را در سینه حبس کردند و به دهان خانم‌معلم چشم دوختند. خانم‌معلم با سرافرازی (به خاطر اینکه توجه بچه‌ها را جلب کرده بود) لبان آرایش‌شده‌اش را با غرور خاصی از هم باز کرد و به حرف‌هایش ادامه داد. 

کبری صمدی، که در حقیقت فضول‌باشی کلاس بود، از ته کلاس بلند شد و گفت: «اجازه خانم، یعنی شما می‌گویید آن‌ها با برنامه غذا می‌خورند؟!»

ـ البته که با برنامه غذا می‌خورند.

ـ مثل برنامهٔ مدرسه؟!

ـ بله، مثل برنامهٔ مدرسه.

صمدی دوباره پرسید: «اگر برنامهٔ غذایی‌شان را گم کنند، غذا نمی‌خورند؟!»

بچه‌ها خندیدند و خانم‌معلم با بی‌حوصلگی سرِ صمدی داد کشید: «خیلی خوب، بس است. بنشین!»

بعد از این‌که صمدی سر جای خود نشست، خانم‌معلم گفت: «صمدی، آن‌ها مثل تو تنبل نیستند که برنامهٔ غذایی‌شان را گم کنند. آن‌ها اسم غذاها را روی یک مقوای بزرگ می‌نویسند. بعضی‌ها هم می‌دهند برنامه را با خط خوش، به رنگ طلایی، برایشان بنویسند. بعد از این‌که برنامه را گرفتند، آن را به یکی از نقاش‌های مشهور می‌دهند. بعد، نقاش دور برنامه را مطابق میل صاحبِ آن نقاشی می‌کند؛ مثلاً بعضی‌ها به نقاش می‌گویند دور برنامه را سبزه، گل، منظره، کیک‌های مخصوص، شیرینی، نان‌خامه‌ای، بستنی‌های جورواجور، و خوراکی‌های اشتهابرانگیز بکشد.»

خانم‌معلم آن‌قدر اسم شیرینی‌های مختلف را بُرد که دهان بچه‌ها آب افتاد و ناخودآگاه انگشتانشان را توی دهانشان فروبردند؛ مثل این‌که آب‌نبات توی دستشان باشد، پنج انگشتشان را با شدت می‌مکیدند.

خانم‌معلم به حرف‌هایش اضافه کرد: «وقتی برنامه حاضر شد، آن را پیش قاب‌ساز می‌برند تا برای آن یک قاب قشنگ بسازد. برنامه که قاب گرفته شد، آن را به دیوار آشپزخانه می‌زنند.»

یکی از بچه‌ها پرسید: «خانم، شما برنامهٔ غذایی دارید؟!»

ـ نخیر، این‌جور چیزها برای آدم خیلی گران تمام می‌شود.

کبری صمدی پرسید: «خانم، تا به حال شما از این‌جور برنامه‌های غذایی دیده‌اید؟!»

ـ البته که دیده‌ام!

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۱۳٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان