کتاب قراردادها و نیرنگ ها
معرفی کتاب قراردادها و نیرنگ ها
کتاب قراردادها و نیرنگ ها نوشته علی الساقی است که با ترجمه محمدحسین زوار کعبه منتشر شده است. کتاب قراردادها و نیرنگ ها زندگی و سرنوشت حسین کامل است.
درباره کتاب قراردادها و نیرنگ ها
طاغوت کوچک، حسین کامل، که با نیرنگبازی و دوز و کلک به عرصه سیاسی قدم نهاد، تمامی فنون جرم و جنایت را از اربابش آموخت و صدام برای او بهترین استاد بود.
زمانی که صدام به جبهه میرفت، حسین کامل به عنوان رییس گارد حفاظت در کنار وی بود. او میدید که صدام، عمو و استاد او، چگونه افسران بلندپایه را اعدام میکند. وی تنها درسی که از استادان کاخ ریاست جمهوری فراگرفت، این بود که «چگونه از جان رییسجمهوری محافظت کند»!
او از همان دوران نوجوانی با الفبای شقاوت و بیرحمی آشنا شد، در شکنجه نیروهای مؤمن و مبارز در دوران قیام مردمی تبحر پیدا کرد و در حضور رییسجمهور به کشتن ۱۵۰ شهروند در یک روز میبالید.
در جنگ عراق و ایران نیز همین طاغوت کوچک، مسبب ظلم و ستمهایی بود که به ایران وارد شد. او برای از بین بردن تعداد زیادی از نیروهای اسلام، سلاحهای ممنوعه شامل گازهای سمی و مواد شیمیایی را وارد صحنه نبرد کرد و با تأسیس شبکههای تسلیحاتی، عراق را به انبار تسلیحات مبدل ساخت و با استفاده از تخصص مهندسین، به روزآمد کردن طرح هستهای عراق مبادرت ورزید. آمار و ارقام زیادی از ایرانیهایی که با سلاحهای شیمیایی به شهادت رسیدهاند، وجود دارد. حسین کامل بر استفاده از سلاحهای شیمیایی و میکروبی در هر نبردی پای میفشرد. او همراه رییسجمهور به جبهه میرفت و هر زمان که احساس میکرد عراق، نبرد را باخته است، اسرایی را اعدام میکرد.
نوشتن کتاب یا کتابهایی در مورد این ستمپیشگان و امثال آنها میتواند برای هر درسگیرندهای مایه عبرت باشد. قرآن با ما در مورد اقوام و طوایفی که قرنها پیش از رسالت زندگی میکردهاند، سخن گفته است. قرآن کریم میخواهد با بیان این داستانها و ماجراها، نهال فضیلت و استقامت را در وجود ما بارور سازد و ما را با الفبای نیکی و استقامت آشنا کند؛ چرا که اندیشههای قرآنی، اندیشههایی زلال، ناب و صادق است. این کتاب هم با پرداختن به یکی از ظالمان تاریخ روایتی آموزنده به شما ارائه میکند.
خواندن کتاب قراردادها و نیرنگ ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قراردادها و نیرنگ ها
حسین کامل در روستای العوجه یکی از توابع تکریت، واقع در شمال بغداد به دنیا آمد. در این روستا، به دلیل اینکه مسیر کاروانها بوده، آمیزهای از نژادها و اقوام گوناگون، برخی قبایل یهودی، راهزنان و بادیهنشینها زندگی میکنند. اهالی سامرا حاضر نیستند با تکریتیها مراودهای داشته باشند؛ زیرا آنها را افرادی بدمعامله و پرمدعا میدانند.
تکریت، روستایی به نام العوجه دارد و عراقیها درباره آن میگویند: «عدله میخواستیم... عوجه نصیب ما شد.» آنها هر زمان که بخواهند ناامیدی خودشان را از کسی یا چیزی نشان دهند، این ضربالمثل را به یاد میآورند. زمانی که تکریت، روستایی کوچک و فقیر بود، عوجه، منطقهای محروم و نگونبخت به شمار میآمد.
حسین کامل در هفدهم اکتبر ۱۹۵۴ در یک خانواده سنی مذهب معمولی، منتسب به قبیله «البیجات» متولد شد. بهترین سالهای زندگیاش را در کوچههای العوجه که به گفته یکی از نزدیکانش، کانون شرارت بود، سپری کرد. حسین کامل، مایحتاج خود را از فروشگاهها و منازل مردم سرقت میکرد. همیشه میلهای آهنی همراه داشت که با آن سگها را دور میکرد. زمانی که وارد شهر تکریت میشد، میله آهنی را از زیر دشداشهاش قایم میکرد.
نخستینباری که با خود سلاح حمل کرد، ده ساله بود. یکی از نزدیکانش میگوید: خانم مدیر یکی از مدارس تکریت، تعریف میکرد: «حسین کامل، ساقههای درختان خرما و ریشههای گون را جمع میکرد، آنگاه آتشی بر میافروخت و با همکلاسیهایش که از مدرسه گریخته بودند، اطراف آتش حلقه میزدند. او میله آهنی را در آتش گداخته فرو میکرد و هرگاه گاوی یا چهارپایی از آن نزدیکی عبور میکرد، این میله را به شکم یا پشت آن چهارپا میچسباند.»
در مدرسه، بیشتر از دیگر شاگردان با معلم قرآن که مردی مسن بود، برخورد پیدا میکرد. حسین کامل، ماری را شکار میکرد، آنگاه به طرف معلم میانداخت. این حرکت نوعی شرارت به شمار میرفت. افزون بر این، وی به خاطر کثرت مشکلاتش با اهالی روستا، با مادر و برادرانش هم بدرفتاری میکرد. او ذاتا به شقاوت و بیرحمی گرایش داشت و به علت مشکلات اقتصادیی که پدر، مادر، سه برادر و چهار خواهر او از آن رنج میبردند، در دوره ابتدایی ترک تحصیل کرد و با عموهایش حرفه غارت و دزدی را در پیش گرفت.
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه