دانلود و خرید کتاب بمبو‌‌گند و صورت کچاپی؛ جلد اول جان دوئرتی ترجمه ساسان گلفر
تصویر جلد کتاب بمبو‌‌گند و صورت کچاپی؛ جلد اول

کتاب بمبو‌‌گند و صورت کچاپی؛ جلد اول

معرفی کتاب بمبو‌‌گند و صورت کچاپی؛ جلد اول

کتاب بمبو‌‌گند و صورت کچاپی؛ جلد اول نوشته جان دوئرتی و ترجمه ساسان گلفر است. کتاب دو جلدی بمبو‌‌گند و صورت کچاپی را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب بمبو‌‌گند و صورت کچاپی؛ جلد اول

بمبوگند و صورت‌کچاپی خواهر و برادرند. آنها ادعا دارند که چند گورکن پول‌هایشان را دزدیده‌اند. آنها برای پیدا کردن دزد پول‌ها به دربار شاه مسواک چاخان‌ پاخان می‌روند. اما شاه هم که دست کمی از پادشاهان قبل از خود ندارد، حتی نمی‌داند که گورکن چیست. او می‌گوید امکان ندارد گورکن‌ها پول بچه‌ها را دزدیده باشند چون او دستور داده هیچ گورکنی پایش را به قلمرو او نگذارد، اما مشخصاتی که شاه از گورکن‌ها می دهد بیشتر با کرگدن‌ها تطابق دارد.

 بمبوگند و صورت‌کچاپی بلاخره مامور می‌شوند گورکن‌ها را پیدا کنند و پولشان را پس بگیرند. آنها باید گورکن‌ها را از قلمرو شاه هم بیرون کنند اما اوضاع آنطور که باید پیش نمی‌رود...

خواندن کتاب بمبو‌‌گند و صورت کچاپی؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 کودکان ۷ تا ۱۲ ساله مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب بمبو‌‌گند و صورت کچاپی؛ جلد اول

بیشتر داستان‌ها این‌طوری هستند که اگر قهرمانان راه بیفتند تا بروند پادشاه را ببینند، انتظار دارید سفرشان خیلی طول بکشد. احتمالاً فصل‌ها و فصل‌ها و فصل‌ها از کتاب را همین‌طور باید بخوانید که در آن‌ها قهرمانان انواع و اقسام ماجرا را پشت سر می‌گذارند و با اژدها و عنکبوت‌های غول‌پیکر می‌جنگند. در جنگل گم می‌شوند و چیزی نمانده است جادوگران آن‌ها را یک لقمهٔ چپ کنند، قبل از آنکه بتوانند از رودخانه یا دره‌ای عمیق بگذرند، باید معماهای عجیب‌وغریب و پیچیده حل کنند و از این قبیل چیزها. تازه، احتمالاً باران هم می‌بارد و قهرمانان ما نیز یادشان رفته کت و بالاپوش گرم بپوشند یا ساندویچ یا چنین چیزهایی همراه خود ببرند و به این ترتیب دیگر کارشان زار است.

خوشبختانه بمبوگند و صورت‌کچاپی شانس آورده بودند و نزدیک‌ترین شاه فقط یک کیلومتر آن‌طرف‌تر از خانه‌شان زندگی می‌کرد. با اتوبوس شمارهٔ ۴۷ فقط پنج دقیقه طول می‌کشید تا برسند، البته اگر هر کدام پنجاه پنی پول می‌دادند و بلیت می‌خریدند؛ ولی بمبوگند و صورت‌کچاپی هیچ پولی در جیب نداشتند، برای همین هم پیاده از بین مزرعه‌ها راه افتادند و رفتند.

راستی‌راستی روز زیبایی بود. خورشید درخشان مثل یک عموی خندان به روی آن دو نفر لبخند می‌زد، درختان مثل دوستان مهربان برایشان دست تکان می‌دادند و پرندگان مثل گروه کُری از بالداران کوچولو در آسمان چهچه می‌زدند و جیک‌جیک می‌کردند. طبیعت حال خوشی داشت و ابر و باد و مه و خورشید و فلک داشتند بازی می‌کردند؛ بچه‌ها دیدند سمندرهای آبی از روی کلهٔ قورباغه‌ها می‌پرند و قورباغه‌ها هم از سر سمندرهای آبی می‌پرند و از کولشان بالا می‌روند؛ آن‌طرف‌تر هم خرگوش‌ها با سنجاب‌ها بالابلندی بازی می‌کردند و روباه‌ها هم با توله‌خرس‌ها گرگم به هوا بازی می‌کردند، چون خرس‌ها خیلی گنده بودند و نمی‌توانستند از جایی بالا بروند. یک مار دراز را هم دیدند که دراز به دراز خوابیده بود و حمام آفتاب می‌گرفت، بره‌هایی هم بودند که در علفزار ورجه‌وورجه می‌کردند. یک گوزن هم بود که چون خیلی خجالتی بود و نمی‌خواست کسی او را بشناسد، سبیل مصنوعی گذاشته بود و از پشت بوته‌ها و خاربن‌ها سرک می‌کشید تا ببیند آنجا چه خبر است. آن‌قدر همه‌چیز عالی و باحال و دوست‌داشتنی بود که صورت‌کچاپی دلش خواست آواز بخواند و چون آواز خواندن یکی از کارهایی بود که خیلی بیشتر از بقیهٔ کارها دوست داشت، دقیقاً همان کاری را کرد که دلش می‌خواست. زد زیر آواز.

Adler.mg
۱۴۰۱/۰۶/۲۱

خیلی بچگونه بود، زیاد خوب نبود

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

قیمت:
۳۱,۲۰۰
تومان