دانلود و خرید کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد اول دنیل کنی ترجمه شیدا میرزایی
تصویر جلد کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد اول

کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد اول

معرفی کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد اول

کتاب پرونده الماس گم‌شده از مجموعه خوره‌‌ های ریاضی کارآگاه می شوند نوشته دنیل کِنی و امیلی بووِر و ترجمه شیدا میرزایی است. کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد اول را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره پرونده الماس گم‌شده؛ خوره های ریاضی کارآگاه می شوند

وقتی الماس کلی‌مور را که در بهترین جواهرفروشی شهر نگهداری می‌شود، می‌دزدند. استنلی کروسو فکر جالبی به سرش می‌زند. او تصمیم می‌گیرد همراه دوستانش یک گروه کارآگاهی تشکیل دهد. شارلوت، گرتی و فیلیکس با استنلی همراه می‌شوند. آنها با حس کنجکاوی قوی خود و عشقشان به ریاضی به همه جای شهر سرک می‌کشند تا معمای الماس کلی‌مور را حل کنند. اما تازه اول راه هستند.

 آنها درباره این موضوع با رئيس‌پلیس شهر حرفشان می‌شود و از رازهای تاریکی پرده‌برداری می‌کنند، اما وقتی همه راه‌هایی که می‌رورند به بن‌بست می‌خورد، تنها  به یک چیز اعتماد می‌کنند. اعداد. همان چیزی که هیچوقت بهشان دروغ نگفته است.

خواندن مجموعه خوره های ریاضی کارآگاه می‌شوند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم.

کودکان ۷ تا ۱۲ ساله مخاطبان این کتاب‌اند

 درباره نویسندگان مجموعه خوره های ریاضی کارآگاه می شوند

دنیل کنی

دنیل کنی نویسندهٔ ادبیات کودکان و پدیدآورندهٔ مجموعه‌های پُرطرف‌دار بسیاری است. او و همسرش در شهر اوماها در ایالت نبراسکا زندگی می‌کنند و اوقات خوشی را با بچه‌های کوچک جیغ‌جیغو و کم‌خوابشان و چند اژدها می‌گذرانند. می‌پرسید چرا؟ خب، مگر کسی هم در دنیا هست که اژدها دوست نداشته باشد؟ اگر دوست داری دربارهٔ دنیل کنی بیشتر بدانی، به سایت زیر سر بزن.

www.DanielKenney.com

امیلی بوور

امیلی بوور با قدرت تخیل فوق‌العاده زیادی به دنیا آمد. در کودکی فکر می‌کرد هالک شگفت‌انگیز است و همراه سه دوست خیالی‌اش کارهای ماجراجویانه می‌کرد، وقتی به سنی رسید که دیگر نمی‌توانست با دوستان خیالی بازی کند، از تخیلاتش در کارهای پخته‌تری مثل مطالعه، سفر و تدریس استفاده می‌کرد. فقط پس از ازدواج با همسر بی‌نظیرش، مَت و داشتن سه‌تا بچهٔ قد و نیم‌قد بود که فهمید دیگر وقتش رسیده دوباره با دوستان خیالی قدیمی‌اش (و حتی دوستان خیالی جدید) دیدار کند؛ این بار در کتاب‌های خودش. امیلی، مت و فرزندانشان در شهر اوماها در ایالت نبراسکا زندگی می‌کنند. اگر دوست داری دربارهٔ امیلی بوور بیشتر بدانی، به سایت زیر سر بزن.

www.EmilyBoever.com

 بخشی از کتاب پرونده الماس گم‌شده؛ خوره های ریاضی کارآگاه می شوند

منطقهٔ تاریخی رونزبرگ در فاصلهٔ بین سه خیابان موازی قرار داشت و قدیمی‌ترین محلهٔ شهر به حساب می‌آمد. خیابان‌های سنگ‌فرش، ساختمان‌های زیبا، درختان کهن‌سال و گل‌هایی رنگارنگ داشت. از خانهٔ فلیکس تا آنجا، کمتر از دو کیلومتر راه بود و پیمودن این مسیر معمولاً چند دقیقه بیشتر طول نمی‌کشید، اما در آن روزِ بخصوص، خبرها راه را سریع‌تر از دوچرخه‌ها طی کرده بودند و مردم زیادی که برای تماشای جواهرفروشی فرانکلین آمده بودند، پیشروی را برای این چهار دوست سخت کرده بودند.

ماشین‌های گشت پلیس هر کدام گوشه‌ای از خیابان مِین پارک کرده بودند. یکی از پلیس‌ها نوار زردی جلوی مغازهٔ فرانکلین می‌کشید تا جمعیتی را که هر لحظه بیشتر می‌شد، دور نگه دارد. پشت‌سرِ او پیرمردی روی لبهٔ برانکارد نشسته بود و کیسهٔ یخی روی سرِ خونی و باندپیچی‌شده‌اش گذاشته بود.

در مرکز این شلوغی و سروصدا، رئیس‌پلیس آبرامز خم شده بود روی نقشه‌ای که روی کاپوت ماشین پلیس پهن بود. چند مأمور پلیس دورتادورش جمع شده بودند. آبرامز گفت: «اگه مغازهٔ فرانکلین اینجا باشه...» و به نقطه‌ای روی نقشه ضربه زد. «پس باید توی همهٔ راه‌های اصلی تا شعاع سی‌کیلومتری ایست بازرسی بذاریم.»

پلیس جوانی حرفش را قطع کرد. «رئیس، نیروی کافی برای این کار داریم؟»

«نه، به نیروی گشت ایالتی هم نیاز داریم. لعنت بر شیطون! اگه لازم باشه پلیس گشت پارک‌ها رو هم قاتی این ماجرا می‌کنم. به یکی از شهروندان محترم این شهر حمله شده. الماس کلی‌مور۹ هم به سرقت رفته. من رو به‌عنوان رئیس‌پلیس انتخاب کردن تا این شهر رو از جرم و جنایت پاک کنم و این دقیقاً همون کاریه که می‌خوام انجام بدم. باید به‌نوبت به جرم‌ها رسیدگی کنیم و مجرم رو پیدا کنیم. بجنبین، وگرنه خودمون باید تقاصش رو پس بدیم.»

استنلی رو کرد به بقیه: «شنیدین چی گفت؟»

گرتی با بی‌تفاوتی گفت: «آره. چه حرف‌های تکراری‌ای به خوردشون داد!»

«منظورم الماس کلی‌موره. ارزشش باید تقریباً...»

فلیکس موبایلش را بالا گرفت تا چیزی را که در اینترنت پیدا کرده بود، نشان دهد.

«این‌طور که از ارزش بیمه‌ش معلومه، الماس تقریباً صدهزار دلار می‌ارزه.»

شارلوت سوت زد. «اینکه کلی پوله!»

فلیکس گفت: «اصلاً شوخی‌بردار نیست. ببینین چه بلایی سر فرانکلین‌پیره آوردن.»

گرتی نگاهی به فلیکس انداخت و سر تکان داد. «فرانکلین‌پیره؟»

«مگه شماها تا حالا کارتون اسکوبی دو رو ندیدین؟ همیشه یه پیرمردی هست که ازش دزدی می‌کنن دیگه.»

گرتی گفت: «بهتر نیست ماسک مجرم رو برداریم و این ماجرای اسرارآمیز رو تموم کنیم شَگی۱۰؟»

فلیکس گفت: «فکر کن توی واقعیت هم به همین راحتی‌ها باشه!»

استنلی گفت: «زود باشین. باید بفهمیم اینجا چه خبره.»

 

فانتاسماگوری♡•♡
۱۴۰۰/۰۸/۲۲

یکی از نقاط قوت این کتاب این بود که خودتون معما رو حل میکردید! یعنی اینطوری نبود که یکهو یک چیزی به طور کاملا ناگهانی به ذهن شخصیت خطور کنه و معما حل بشه! کلی سرنخ در اختیار خواننده گذاشته

- بیشتر
سین میم
۱۴۰۱/۱۰/۱۳

دختر من نه سالشه . خیلی کتاب را دوست داشت . جذابیت کتاب خوب بود . جزئیات هم خوب توضیح داده شده بود . انگار داشتیم فیلم سینمایی میدیدیم 😀 طنز هم چاشنیش کرده بود

Zahra Darvishi
۱۴۰۱/۰۱/۲۶

کتاب متن روانی داشت، ماجداجویی ها تا حدودی آدم را جذب می کرد. در کل کتاب عالی نه ولی خوبی بود.

yegan...
۱۴۰۱/۰۹/۳۰

کتاب معمایی هیجان انگیز و قشنگی بود یک قسمت هایی هم طنز بود که جذابیتش رو دو برابر کرده بود 💟

الهام فخرایی
۱۴۰۱/۰۹/۰۴

به نظر من کتاب عالی ای بود و با اتفاق های حساسی که می افته داستان رو جذاب تر میکنه

Roghayeh _fr953
۱۴۰۰/۰۵/۲۷

به نظر من عالی بود

حسین نجفی
۱۴۰۲/۱۱/۱۱

ترجمه این کتاب خیلی بد هست و متنش اصلا قابل فهم نیست

«مثل اینکه سرنوشتمون یه سیم رابط لازم داره.
=o
«الو؟» صدایی از آن‌طرف خط گفت: «رئیس نیستم. امروز رو حسابی شانس آوردی. اما یادت باشه که رئیس دوست نداره منتظر بمونه.» «راستش... من پول ندارم.» صدای آهی از پشت تلفن به گوش رسید. «یعنی... الان ندارم. یه‌کم وقت می‌خوام.» آن‌طرف خط کسی زیر لب غرید: «مثل اینکه نشنیدی چی گفتم! رئیس اهل صبر کردن نیست.» «گوش کن. من یه نقشه دارم. حتی... حتی پنج درصد بیشتر از مبلغ بدهی‌م رو بهتون برمی‌گردونم!» سکوتی سرد فضا را پر کرد. قلبش تندتند می‌زد. انگار این حرف‌ها فایده‌ای نداشت. «ببین، من قبلاً کسانی رو می‌شناختم که می‌تونستن چیزهای گرون‌قیمت رو توی بازار سیاه آب کنن و...» صدا گفت: «رئیس خودش همه‌چیز رو دربارهٔ سابقهٔ سیاهت می‌دونه. در واقع همین الان هم یه پروندهٔ کَت‌وکلفت از گذشتهٔ درخشانت زیر دستمه. پس می‌گی بیشتر وقت می‌خوای، هان؟» «بله.» «انگار امروز شانست زده... یه هفته وقت داری نقشه‌ت رو عملی کنی.»
AMIr AAa i
«سلام بچه‌ها. چه خبرها؟ دنبال دردسر که نمی‌گردین؟» گرتی گفت: «نه، اومدیم اعتراف کنیم سرقت الماس کلی‌مور کار ما بوده.»
=o

حجم

۶۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۶۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان