کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟
معرفی کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟
کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟ نوشته اسپنسر جانسون و ترجمه عطیه رفیعی، روشی نو برای مقابله با تغییرات در کار و زندگی در اختیار مخاطبان قرار میدهد. این کتاب که به عنوان یکی از کتابهای پرفروش نیویورک تایمز () شناخته میشود، در قالب یک داستان ساده، انعطاف پذیری در مقابل تغییرات به ما میآموزد.
درباره کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟
کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟ داستانی ساده، کوتاه و جذاب است که به ما یاد میدهد در برابر تغییرات و دگرگونیهایی که به صورت غیر منتظره، در زندگی رخ میدهد، منعطف باشیم و علاوه بر این، یاد بگیریم که خودمان را با آن تطبیق دهیم و بتوانیم از آن لذت هم ببریم.
داستان درباره چند دوست دانشگاهی است که بعد از مدتی دور هم جمع شدهاند و با هم درباره زندگیهایشان حرف میزنند. یکی از آنها داستانی را برای بقیه تعریف میکند که مسیر زندگی خودش را تغییر داده است و دوست دارد این تغییرات را با دیگران هم درمیان بگذارد. داستان درباره دو موش و دو آدم است که درون یک هزارتو (ماز) قرار دارند و باید دنبال پنیر بگردند. هرکدام از موشها و آدمها نماینده بخشی از ابعاد پیچیده و ساده وجود انسانی هستند. هرکدام چیزهایی را فراتر از سن، جنسیت و نژاد و...نشان میدهند.
اسپنسر جانسون، که در بیان موضوعات و مفاهیم به کمک تمثیلها استاد است، در این داستان هم از روش همیشگی خودش کمک میگیرد: ما از هر بعد وجودی خود که استفاده کنیم باز هم اشتراکاتی با دیگران داریم. هرچند ممکن است دربرابر تغییرات چندان پذیرا نباشیم اما نیاز داریم تا راه خود را از همه پیچو خمهای زندگی پیدا کنیم و زمانهای حساس تغیییر را در زندگیمان بشناسیم.
کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟ کتابی است برای تمام کسانی که دوست دارند زندگی خود را با تمام تغییراتشان، درست و صحیح پیش ببرند و از همه مهمتر از آن لذت ببرند.
درباره اسپنسر جانسون
دکتر اسپنسر جانسون در سال ۱۹۳۸ به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۷ بعد از یک مبارزه طولانی با سرطان لوزالمعده از دنیا رفت. او فیزیکدان و نویسنده آمریکایی است که شهرتش را مدیون نوشتن کتابهایی در زمینهی خودیاری و موفقیت مانند چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟ و مدیر یک دقیقهای است. کتابهای او به چندین زبان در دنیا ترجمه شده است. به اسپنسر جانسون لقب پادشاه تمثیل را دادهاند، چرا که مهارت او در دریافت مسائل دشوار و پیچیده و ارائه و بیان راهکارهای ساده و آسان است.
بخشی از کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟
همان طور که او در فکر جایی بود که از آنجا آمده بود، از اینکه روی دیوارها جملاتی نوشته است، خوشحال بود. او مطمئن بود که اگر هِم تصمیم بگیرد ایستگاه پنیر «پ» را ترک کند، آن نوشتهها در عبور از دالان پر پیچ و خم به او کمک خواهد کرد.
ها صرفآ امیدوار بود در مسیری صحیح در حال حرکت باشد. او در این فکر بود که شاید هِم با خواندن نوشتههای روی دیوار راهش را بیابد.
او روی دیوار آنچه را برای مدتی در ذهنش میگذشت، نوشت:
زودتر پی بردن به تغییرات کوچک باعث میشود سریعتر خود را با تغییرات بزرگتری که در راه است، هماهنگ کنی.
ها گذشته را به دست فراموشی سپرده بود و دربارهاش فکر نمیکرد و خود را با زمان حال وفق داده بود.
او به پیشروی در دالان پر پیچ و خم با قدرت و سرعت بیشتری ادامه داد و بعد از مدتی کوتاه به آنچه در آرزویش بود، دست یافت.
بعد از مدتی که به نظرش آمد جستجو در دالان پر پیچ و خم بسیار طول کشیده است، عاقبت سفرش با خوشحالی و سرعت پایان یافت.
همان طور که در راهرویی حرکت میکرد که برایش ناشناخته بود، در گوشهای از آن ایستگاه پنیر «ن» را پیدا کرد!
زمانی که به داخل آن رفت، از آنچه دید متعجب و شگفتزده شد. در آنجا بزرگترین ذخیرهٔ پنیری که او تابهحال دیده بود، بر روی هم تلنبار شده بود. او بعضی از انواع پنیرها را نمیشناخت و بعضی دیگر برایش جدید و ناآشنا بود.
سپس لحظهای شک کرد که آیا آنچه میبیند واقعی است یا آن را تصور میکند، تا اینکه دوستان قدیمیاش اسنیف و اسکری را دید.
اسنیف با تکان دادن سر به او خوشامد گفت و اسکری با تکان دادن دست. شکم کوچولو و قلنبهٔ آنها نشان میداد مدت زیادی است در آنجا به سر میبرند.
ها به آنها سلام کرد و بعد سریع و مشتاقانه تکهای از هر یک از پنیرهای مورد علاقهاش برداشت. او کفشهایش را در آورد، بعد بند آنها را به هم گره زد و آنها را از گردنش آویزان کرد تا در صورتی که دوباره به آنها احتیاج داشت، در دسترس باشند.
اسنیف و اسکری خندیدند و سرشان را به علامت تأیید و تحسین تکان دادند. سپس ها به پنیر تازه هجوم برد. وقتی کاملا سیر شد، تکهای پنیر برداشت و گفت: 'درود بر تغییر و دگرگونی!'
حجم
۴۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۴۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
نظرات کاربران
کتابه خوبی هستش و ارزش چند بار خوندن رو داره. کتاب میگه که: با شرایط تغییر کنیم، نه اینکه همیشه حسرت گذشته رو بخوریم و یه جا بشینیم هیچ کاری نکنیم و بخوایم که شرایط دوباره مثل قبل بشه... 60.