کتاب در سایه آفتاب
معرفی کتاب در سایه آفتاب
در سایهٔ آفتاب،جُنگی از جستارها در فرهنگ و ادب ایرانی به قلم میرجلالالدین کزازی است که در نشر گویا به چاپ رسیده است.
درباره کتاب در سایهٔ آفتاب
این اثر جُنگی است از جستارها و نوشتههای کوتاه دیگر و نیز دیباچههایی که کزازی، به خواست نویسندگان بر کتابهایشان نوشته است؛ این دیباچهها، بیشتر جستارهایی بلند و پژوهشگرانه و اندیشهورزانه در زمینههایی هستند که این کتابها نوشته شدهاند. بیشتر جستارها و نوشتههای دیگر، در کتاب در سایهٔ آفتاب، در سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷، به نگارش درآمده و پراکنده، در ماهنامهها و سه ماهنامهها و دفترهایی دیگر و گاه نیز به فراخور رخدادهای فرهنگی و ادبی، در نشریات علمی چاپ رسیده است و بعضی از این نوشته ها نیز در سال ۱۳۹۴ و دو سه نوشتهٔ کوتاه خم مربوط به سال ۱۳۹۳ است.
خواندن کتاب در سایه آفتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
ادبدوستان و علاقهمندان به اثار استاد میرجلال الدین کزازی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب در سایه آفتاب
چرا پارسی را میباید پاس داشت؟ این پرسش پرسشی است ناگزیر و بنیادین که در این سالیان، از مرز پرسش فراتر رفته است و نه تنها نزد فرهیختگان و دانشآموختگان، نزد گروههایی گوناگون از ایرانیان دیگر نیز، به پرسمان دیگرگونی یافته است؛ پرسمانی که یادها را درمیآکَنَد و اندیشهها را به سوی خود درمیکشد. چرا پارسی را میباید پاس داشت؟ نخستین و فراگیرترین پاسخ بدین پرسش، آن است که این زبان زبانی است ارزشمند و گرامی و گرانمایه. مگر نه آن است که هرچه را از ارج و ارزی بسیار برخوردار است، میکوشند که از گزند و آسیب و نابودی پاس بدارند؛ زیرا گزندْیافتگی و آسیبدیدگی و تباهیِ آن را زیانی بزرگ و تاوانی گران میدانند؟ به ناچار، در پیِ این پاسخ، پرسشی دیگر در سر بر میجوشد و هوش و اندیشه را در کار میآورد: پرسشی باریک و بَرین و همچنان، هرآینه، بنیادین: چرا زبان پارسی زبانی است ارزشمند، حتّا فزونتر و فراتر از آن: زبانی است ورجاوند و در گونهٔ خویش، بیهمانند؟ من، در این جستار، خواهم کوشید که هرچند فشرده و کوتاه، بدین پرسش پاسخ بدهم؛ پاسخی که بیگمان، دانشورانه خواهد بود و بِبُرهان و خردپسند، نه پاسخی شوریدهوار و از سرِ دلبستگیِ بر گزاف و کورْکورانه. همچنان، از نگاهی کلان و فَراخ و فراگیر، پاسخ این پرسش را در دو بخش میتوانیم گنجانید. این بخشبندی در پاسخ نیز، دیدْمانی است و به دیدگاه کسانی بازمیگردد که دوستداران زبان پارسیاند و خواستاران آگاهی از پاسخ پرسش:
۱- پاسخ از دیدِ ایرانیان و پارسیزبانان: از دید این خواستاران و دوستاران، زبان پارسی گرامی است و گرانْارج؛ زیرا زبان فرهنگی و دیوانیِ همهٔ ایرانیان در ایران نو، یا ایران پس از اسلام، این زبان بوده است و هست و رشتهای است استوار و ناگسستنی و پایدار که تیرههای گوناگون ایرانی را که گاه به زبان و گویشی دیگر سخن میگویند، با هم میپیوندد؛ دو دیگر آن است که این زبان بستر فرهنگ و تاریخ ایران است و آیینهای است رخشان و بیزنگار که این تاریخ و فرهنگ، در آن، آشکارترین و گستردهترین و بَوَنْده (= کامل) ترین نمود را داراست؛ سه دیگر آن است که در این زبان، نغزترین و نابترین و نوآیینترین سامانهٔ ادبی جهان و شورانگیزترین و شررخیزترین و دلاویزترین چکامهها و سرودهها و رنگارنگترین و گونهگونترین و ساناسانترینِ آنها، آفریده شده است و جهانیان را، مایهٔ شور و شگفتی و شکفتهدلی گردیده است؛ به گونهای که به آسانی و بیهیچ درنگ و دریغ و دودلی، آن را زبان سپند و ستودهٔ سرود و سَرْواد (= شعر) و سخن میتوانیم نامید. راستی را، مگر نه این است که در رزمنامه و بزمنامه و رازنامه و دیگر قلمروهای سخن، برترین و گوهرینترین شاهکارهای ادبی جهان در این زبان پدید آمده است؟
۲- پاسخ از دیدِ نیرانیان: از دیدِ نیرانیان (= غیر ایرانیان) نیز، زبان پارسی زبانی گرامی و گزیده و گرانمایه میتواند بود، اگر آنان با سرشت و ساختار و چندی و چونیِ این زبان به بسندگی آشنایی یافته باشند. زبان پارسی، در میان زبانهای جهان ـ دستکم در میان زبانهای شناخته شده که راهی به جهان فرّمند و پرفروغ فرهنگ و ادب گشودهاند ـ از دید ساختار و سرشت، نابترین و پیشرفتهترین زبان است؛ زبانی است که به سَرَگی و پیراستگیِ نابِ زبانشناختی رسیده است. زبانهای ایرانی، همپوی و همپای با فرهنگ پیشگام و پیشتاز ایران، با آهنگی تند، هزارهها و سدهها را پیمودهاند؛ از هر آنچه نیاز راستین زبان را برنمیآورده است: از کارکردها و هنجارها و ویژگیهایی که از جهانِ بیرون از زبان بدان درآمدهاند و آن را آلودهاند و در پیچ و خمها و دشواریها و تنگناهای بیهوده و زیانبار که زبان را از روشنی و رسایی بیبهره میدارند و به تاریکی و دیریابی دچار میآرند، در افکندهاند، پاک و پیراسته شدهاند. نابیِ زبانشناختی آنگونه از نابی است که زبان هر آنچه را برونْزبانی است یا فرازبانی و زبان نیازی راستین و سرشتین بدان ندارد، رانده و تارانده باشد.
حجم
۳۰۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۴۵ صفحه
حجم
۳۰۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۴۵ صفحه