کتاب زبان شناسی ایرانی
معرفی کتاب زبان شناسی ایرانی
کتاب زبان شناسی ایرانی نوشتهٔ فریده حق بین است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ نگاهی تاریخی از دورهٔ باستان تا قرن دهم هجری قمری به حوزهٔ زبان ایران دارد.
درباره کتاب زبان شناسی ایرانی
کتاب زبان شناسی ایرانی به بیان کوششها و دستاوردهای ایرانیان در رشتهٔ زبانشناسی میپردازد؛ از یک سو موضوعمدار و از سوی دیگر شخصیتمدار و پیشگاممدار است و از آن رو که از لحاظ زمانـی تا قرن دهـم هجری و از لحاظ مکانـی حوزهٔ مـرزهای جغرافیایـی کمابیـش قدیـم و جدید ایـران را دربـرمیگیرد، میتواند موقعیتمدار نیز باشد.
سه مؤلفه در تدوین کتاب حاضر در نظر گرفته شده که در نام آن نیز منعکس است. این سه مؤلفه عبارتاند از: ۱- تاریخ و مسائل پیرامون آن از جمله تاریخ و انواع آن، تاریخنگاری و انواع آن، فلسفـهی تـاریـخ و روشهـای تـاریـخنـگاری؛ ۲- زبـان و علم مطالعهٔ زبان و انواع روشها و نگرشها در بررسی تاریخ علـم و تاریخ زبانشناسـی؛ ۳- ایران، وسعـت جغرافیایی ایران، ایرانی و تبار ایرانی.
کتاب حاضر در قالب یک مقدمه، سه بخش و یازده فصل سامان یافته است. بخش اول به زبانها و مطالعات زبانی در عصر باستان اختصاص دارد و مشتمل بر چهار فصل است.
فصل اول شامل مروری بر چگونگی شکلگیری ایران زمین و کوچ اقوام آریایی به این خطّه است. در ادامه به اختصار نظری بر وضعیت زبانهای ایرانی در دورهٔ باستان و میانه خواهیم انداخت.
در فصل دوم از تاریخچهٔ خط و ایجاد نظام نوشتاری گفته شده و به یکی از کشفیات مهم که در سالهای اخیر در حفاریهای منطقه جیرفت به دست آمده و فرضیهٔ خط ایرانی مقدم را اثبات میکند اشاره شده است.
فصل سوم به گزارش واژهنامهها و فرهنگهایی اختصاص دارد که بهدست ایرانیان به رشتهٔ تحریر درآمده و عمدتاً متعلق به دورهٔ فارسی میانه است. واپسین فصل بخش اول به بررسی ترجمهها و تفسیرنویسی اختصاص دارد.
بخش دوم کتاب که مشتمل بر دو فصل پنجم و ششم است حکایت از دورانی دارد که در مقایسه با دو بخش دیگر، بهخصوص بخش سوم کتاب، دربردارندهٔ فعالیت چشمگیری در قلمرو مطالعات زبانی نیست و اشاره به برههای از تاریخ دارد که کشور از درون درگیر چالشهای بزرگ سیاسی و پس از آن سلطهٔ اعراب مسلمان بر ایران است. در این بخش تأثیر متقابل تمدن ایرانی و تفکر و اندیشهٔ اسلامی بررسی میشود.
بخش سوم کتاب شامل فصلهای هفتم تا یازدهم، دربردارندهٔ عصری درخشان در تاریخ علم اسلامی و به جرئت میتوان ادعا کرد بخش اعظم تلاشهای علمی این عصر به دست دانشمندان ایرانی صورت گرفته است. فصل هفتم اختصاص به بیان دیدگاههای دو مکتب مهم فکری یعنی مکتب بصره و مکتب کوفه دارد که شاخصترین چهرههای این دو مکتب نیز ایرانی و ایرانیتبارند. از فصل هشتم تا پایان فصل دهم به ترتیب دستاوردهای مربوط به آواشناسی، صرف و نحو و معنیشناسی، همراه با معرفی زبانشناسان حوزههای یاد شده و مرور آثارشان، بررسی شده است.
در نهایت، در فصل یازدهم، به فرهنگنویسی به عنوان یکی از اشتغالات زبانشناسان ایرانی اشاره شده و پس از معرفی شماری از شاخصترین فرهنگنامهها و واژهنامههای یک زبانه، دو زبانه، چند زبانه، شخصی و عمومی، ویژگیهای آنها بیان شده است.
خواندن کتاب زبان شناسی ایرانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ زبانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زبان شناسی ایرانی
«بر پایهٔ نظریههای باستانشناسان و پژوهشگرانِ دوران پیش از تاریخ، مردمِ محدودهٔ جنوبی سیر دریا (سیحون) در زمانی که به مرحلهٔ زندگی مبتنی بر شکار رسیده بودند، به فکر کوچ و اسکان در سرزمینهای جدید با آب و هوا و شرایطِ بهتر برای زندگی افتادند. در هزارهٔ سوم قبل از میلاد، شماری از آنان از راه شمال دریای خزر، به سوی اروپا مهاجرت کردند. برخی نیز به احتمال بسیار به قفقاز رفتند و طبیعتاً بازگشتهایی هم در این کوچرویها بوده است.
در میانهٔ هزارهٔ سوم قبل از میلاد، گروههای دیگری به سوی سرزمین کاسپینها سرازیر شدهاند که گویا چندان در خور توجه نبوده است، امّا از پانصد تا هزار سال بعد، به دلایل گوناگون و از جمله به منظور دستیابی به مراتع مناسب و به سبب فشار و کشمکشهای اقوام شمالی منطقه، مهاجرتهای دیگری هم از دو سوی دریای خزر و همزمان به سوی سرزمینهای جنوبی مانند سیستان (= سجستان) و هند انجام شده است (تکمیل همایون ۱۳۸۱: ۱۱-۱۳). مهاجران جدید سرزمین خود را ایریانا وایژه / ائیرنیه وئجه (= سرزمین ویژهٔ آریایی) نام نهادند و آنهایی که به سوی هند رهسپار شده بودند، اقامتگاه خود را آریاورته (= میهن آریایی) نامیدند (همانجا) و (ریپکا و همکاران، ۱۳۷۰: ۳۱). فرای (۱۳۶۸: ۲) مینویسد:
آریایی که تقریباً به معنی اشراف یا سالار است گویا نامی بوده است که بر همهٔ مردمی که به لهجه یا زبانهای شرقی هند و اروپایی سخن میگفتهاند، اطلاق میشده است. این مردم در اواخر هزارهٔ دوم و اوایل هزارهٔ اول پیش از میلاد مهاجرت کردند و سرزمینهای واقع در میان گنگ و فرات را جایگاه خویش ساختند. این سرزمین پر برکت (یعنی ایران شهر) که به مرور، ائیرنا (= آریانا) / ایران نامیده شد، به سبب داشتن وسعتی بیش از ایران کنونی، گاه در متنهای ایرانشناسی، به زبان انگلیسی، به نام ایران بزرگ یا ایران بزرگتر و به زبان فرانسه ایران برونی یا خارجی از آن یاد شده است.
مهاجران آریایی و ساکنان کهن ایران زمین در مسیر تاریخی ادغامهای اجتماعی و فرهنگی، پارهای از خصیصهها و پارهفرهنگهای یکدیگر را پذیرفتند. باورهای آنان در یکدیگر اثر گذاشت و در روند پدید آمده، اندک اندک جامعهٔ جدیدی به وجود آمد و همزمان با پیدا شدن شهرها و رشد نظام پدرسالاری و تحوّل در حیات اجتماعی ایالتهای (= قومها) و پدیدآمدن نوعی منازعات درون جامعهای، مقدمات همبستگیهای حکومتی شکل گرفت. طایفههای گوناگون آریایی تحت رهبری دهپوپدها و زنتوپدها و ویسپدها و مانپدها زندگی شبانی خود را به مرحلهٔ اقتصاد روستایی رساندند و همهٔ آنان پس از تشکیل اتحادیههای قومی، تحت اقتدار شاه (= خشایثیه) قرار گرفتند.»
حجم
۷۸۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۷۸۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
خوب