کتاب پرنده آبی
معرفی کتاب پرنده آبی
کتاب پرنده آبی نوشتهٔ موریس مترلینگ و ترجمهٔ عبدالحسین نوشین است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی نمایشنامهای پنجپردهای.
درباره کتاب پرنده آبی
کتاب پرنده آبی دربردارندهٔ نمایشنامهای نوشتهٔ موریس مترلینگ است. این متن نمایشی در پنج پرده نگاشته شده «تیلتیل»، «میتیل»، «برلین گت»، «زمان»، «تیلو» و «تیلت» برخی از شخصیتهای آن هستند.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب پرنده آبی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به نمایشنامههای خارجی پیشنهاد میکنیم.
درباره موریس مترلینگ
موریس مترلینک در ۲۹ اوت ۱۸۶۲ زاده شد. او نمایشنامهنویس، رماننویس، مترجم، فیلسوف و شاعری بلژیکی است که نقشی حیاتی در جنبش نمادگرایی ایفا کرده است. مترلینگ در سال ۱۹۱۱ میلادی برندهٔ جایزهٔ نوبل در ادبیات شد. درونمایهٔ اصلی نوشتههای مترلینک مفهوم مرگ و زندگی است. کتابهای «کورها» (یا «کوران» یا «نابینایان»)، «پرندهٔ آبی» و «موریانه» از آثار برجستهٔ او به شمار میآیند. او در ۶ مهٔ ۱۹۴۹ چشم از جهان فرو بست.
درباره عبدالحسین نوشین
سید عبدالحسین نوشین خراسانی در ۲۱ بهمن ۱۲۸۵ به دنیا آمد و در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۰ درگذشت. او نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و شاهنامهپژوه ایرانی و از مصححان شاهنامهٔ مشهور بهتصحیح مسکو بود. عبدالحسین نوشین از نخستین افرادی بود که دستاوردهای تئاتر غرب را با خود به ایران آورد و نسلی را آموزش داد که باقیماندههای آن نسلهای بعد تئاتر ایران را تربیت کردند. در سال ۱۳۹۸ فیلم مستندی تحتعنوان «پرندهٔ آبی» بهکارگردانی «فرزاد فرهوشی» منتشر شد که گفته شده است اقدامات عملی عبدالحسین نوشین در راستای تحول جدی تئاتر نوی ایران را بررسی کرده است. در این فیلم اصغر همت، داریوش اسدزاده، جعفر والی، انور خامهای و غلامحسین دولتآبادی حضور دارند. از ترجمههای نوشین میتوان به کتابهای «پرندهٔ آبی» (موریس مترلینک)، «بانو با سگ ملوس» (آنتوان چخوف)، «عشق بیپایان» (لئو تولستوی)، «روسپی بزرگوار» (ژان پل سارتر) و «مانیفست حزب کمونیست» (مارکس و انگلس) اشاره کرد.
بخشی از کتاب پرنده آبی
«نان: متقلب، دورو!
آتش (با صدای نازک و مسخره): کامفت! شکلات! آبنبات!
(همین دم ناله و زوزهٔ گربه شنیده میشود.)
میتیل: آخ! این صدای تیلته! گریه میکنه! به نظرم یکی کتکش میزنه (گربه دواندوان داخل میشود. موهای بدنش سیخ شده. زلف و سبیلهایش درهم و برهم و پریشان است. لباسهایش پارهپاره شده... دستمالش را روی گونهاش ــ مثل اینکه دندانش درد میکند ــ گرفته است؛ ناله میکند و از روی خشم زوزه میکشد... سگ عقب اوست. با سر و دست و پا به گربه حمله میکند، او را کتک میزند و گاز میگیرد).
سگ: دِ بخور! دِ بخور! بسته یا باز هم میخواهی؟ دِ بخور!
روشنایی و تیلتیل و میتیل (میانجیگری میکنند و میخواهند آنها را از هم جدا نمایند): تیلو! دیوانه شدی! یعنی چه! بسه ولش کن!
گربه (نقنق میکند و اشکهایش را پاک میکند): تقصیر من نیست، خانم روشنایی او همش به من میپره. من با او کاری ندارم... به من فحش میده. ... دم مرا گاز میگیره بیخود مرا کتک میزنه... بیخود بیخود... .
سگ (ادای او را در میآورد): بیخود بیخود... (بگم؟) خفه شو! خوب حقت را دستت دادم! چشمت کور شه! اگه بست نیست، یک دفعهٔ دیگه... .
میتیل (گربه را در آغوش میگیرد): تیلت قشنگم! کجات درد میکنه؟ کجای دمت را گاز گرفت؟
روشنایی (به سگ): آفرین! دستت درد نکنه! خوب موقعی پیدا کردی! حالا وقت دعوا و اوقات تلخی است! این دقیقه که باید از بچهها جدا بشیم؟
سگ: از بچهها جدا بشیم؟
روشنایی: بله! آن لحظهای که میدونید الان میرسه. ما دوباره خاموش و ساکت میشیم. دیگه نمیتونیم با اینها حرف بزنیم.
سگ (ناگهان از ناامیدی و غصهٔ فراوان زوزه و فریاد میکشد و با دل شکسته به بچهها نزدیک میشود): نه، نه، من نمیخوام؛ من نمیخوام. من حرف میزنم. من ساکت هم بشم باز حرف میزنم... تو حالا دیگه حرفهای مرا میفهمی؟ نه؟ پیشها هر چه دم تکان میدادم، هر چه بالا و پایین میجستم، هر چه زوزه میکشیدم نمیفهمیدی...؛ اما حالا دیگه میفهمی؟ نه؟ صاحب کوچولو! بعد ازین من عاقل میشم، نوشتن و خواندن یاد میگیرم، با تو شطرنج بازی میکنم، همیشه خودم را بعد ازین پاکیزه نگه میدارم. دیگه از توی آشپزخونه دزدی نمیکنم... میخواهی یک کاری که تا حالا نکردهام بکنم؟ میخواهی با گربه آشتی کنم و او را ببوسم؟»
حجم
۱۰۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
حجم
۱۰۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه