دانلود و خرید کتاب صوتی جین ایر (خلاصه کتاب)
معرفی کتاب صوتی جین ایر (خلاصه کتاب)
کتاب صوتی جین ایر (خلاصه کتاب) نوشتهٔ شارلوت برونته و خلاصهشده توسط کلاید نهرنز با ترجمهٔ سینا رجبی و صدای سحر بیرانوند است و انتشارات نوژین آن را منتشر کرده است. این کتاب صوتی خلاصهداستان معروف جین ایر است برای آنها که فرصت نمیکنند کل داستان را گوش دهند.
درباره کتاب صوتی جین ایر (خلاصه کتاب)
جین ایر دختری است که پس از مرگ پدر و مادرش در پرورشگاه بزرگ میشود و بهعنوان یک معلم خصوصی به خانه مردی به نام راچستر فرستاده میشود. این خانه اشرافی اتفاقات بزرگی را برای او و صاحبخانه رقم میزند.
آشنایی جین با خانوادهٔ راچستر و با اربابش، زندگی جین را تغییر میدهد. کمکم عشقی پرشور و عمیق میان جین و آقای راچستر شکل میگیرد. اما جین زمانی که متوجه میشود آقای راچستر ازدواج کرده است و همسرش که دیوانه شده، در طبقه بالای خانه زندگی میکند، با دلی شکسته، خانه آقای راچستر را ترک میکند...
زندگی جین پر از سختی است اما همه این سختیها شخصیت او را قوی میکند. شارلوت برونته، جِین اِیر را بر اساس تجربههای خود در مدرسه نوشته است.
شنیدن کتاب صوتی جین ایر (خلاصه کتاب) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران شنیدن خلاصهکتابهای بزرگ و مشهور و کلاسیک دنیا پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی جین ایر (خلاصه کتاب)
«شبی از شبهای ماه نوامبر، بیآنکه خواب به چشمم بیاید در تختخوابم غلت میزدم که صدایی از پشت در اتاق به گوشم خورد.
آهسته پرسیدم: «کی آنجاست؟»
اما به جای پاسخ قهقهای عجیب از پشت در به گوشم خورد. از تخت بیرون آمدم و گوشم را به در فشردم. صدای پای کسی را شنیدم که از پلهها بالا میرفت و بعد صدای بسته شدن دری به گوشم رسید.
صدای خندهای را به یاد آوردم که با خانم فرفکس در طبقهی آخر شنیده بودیم. حتما این صدا هم متعلق به گریس پول بود، اما چرا نیمهشب داشت در راهروها پرسه میزد؟ تصمیم گرفتم خانم فرفکس را از ماجرا مطلع کنم.
از اتاق که بیرون رفتم، بلافاصله متوجه دودی شدم که از اتاق آقای راچستر بیرون میآمد. به سمت اتاق دویدم. پردههای دور تخت در آتش میسوخت و آقای راچستر میان آتش و دود بیهوش افتاده بود. سراسیمه پارچ آب کنار تخت را روی آتش پاشیدم و محکم آقای راچستر را تکان دادم. چشمهایاش آهسته باز شد و ناگهان بیدار و هشیار روی تخت نشست.
- چه شده جین؟
نفسنفسزنان پاسخ دادم: «آتش! تختتان آتش گرفته بود! جین پول میخواست شما را بکشد!»
آقای راچستر به سرعت برخاست و باقیماندهی آتش را با پا خاموش کرد. سپس رو به من چرخید و گفت: «پنجره را بازکن و همینجا بمان.»
پس از مدتی نسبتا طولانی آقای راچستر به اتاق برگشت. چهرهاش از قبل آرامتر به نظر میرسید.
- نگران نباش جین. گریس پول امشب به کسی آسیب نمیرساند.
نفس راحتی کشیدم، ایستادم و گفتم: «بسیار خوب. شب خوش قربان.»
اما پیش از آنکه بتوانم از اتاق بیرون بروم آقای راچستر دستم را گرفت و با لحنی آرام و مهربان گفت: «ممنونم جین. تو امشب جان من را نجات دادی.»
سراسیمه دستم را از دست او بیرون کشیدم، شببخیر گفتم و به اتاقم بازگشتم.
با این که بسیار خسته بودم اما خواب به چشمانم نمیآمد. حوادث آن شب از ذهنم پاک نمیشد، به خصوص چهرهی آقای راچستر وقتی دستم را گرفته بود. برای مدتی طولانی به آقای راچستر فکر کردم تا عاقبت به خواب رفتم.»
زمان
۱۷ دقیقه
حجم
۱۶٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۷ دقیقه
حجم
۱۶٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد