
دانلود و خرید کتاب صوتی راهنمای مردن با گیاهان دارویی
برای خرید و دانلود کتاب صوتی راهنمای مردن با گیاهان دارویی نوشته عطیه عطارزاده و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
این کتاب صوتی عضو بینهایت است.
با نصب اپلیکیشن طاقچه میتوانی به این کتاب و هزاران کتاب صوتی و متنی دیگر در اشتراک بینهایت دسترسی داشته باشی.
این کتاب صوتی عضو بینهایت است.
با نصب اپلیکیشن طاقچه میتوانی به این کتاب و هزاران کتاب صوتی و متنی دیگر در اشتراک بینهایت دسترسی داشته باشی.
دیگران دریافت کردهاند
معرفی کتاب صوتی راهنمای مردن با گیاهان دارویی
کتاب صوتی راهنمای مردن با گیاهان دارویی، رمانی جذاب از عطیه عطارزاده است. این کتاب با صدای بازیگر مشهور نگار جواهریان منتشر شده است. این کتاب چشمهای شما را میبندد و اجازه میدهد بیشتر بر حس بویایی و لامسه تمرکز کنید.
درباره کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی، روایت زندگی زندگی دختر هفده ساله نابینایی است که دنیا را با حس بویایی و لامسه درک میکند. او و مادرش کسب و کاری خانگی دارند، آنها گیاهان دارویی را خشک و ترکیب میکنند و میفروشند. برای راوی داستان دنیا در خانه و میان گیاهان خلاصه شده است. همه چیز با حس بویایی و لامسه برایش معنامیشود و از کودکی مادر او را از دنیای بیرون ترسانده است و او هیچ درکی از آدمهای دیگر جهان ندارد. اما همه چیز تغییر میکند زمانی که برای مراسم عزا با مادر از خانه خارج میشوند. دختر چیزی را تجربه میکند که هیچ درکی از آن نداشته.
عطیه عطارزاده در این کتاب وارد دنیای سوررئالیسم میشود. دختر همزمان در دنیای ذهنیاش زندگی میکند او دنیا را مرز خیال و واقعیت خودش میبیند و با شیخ بوعلیسینا هم حرف میزند. کتاب فضای عجیب و حتی و هولناکی دارد.
شنیدن کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
راهنمای مردن با گیاهان دارویی را به تمام کسانی که به ادبیات معاصر ایران و داستانهای عجیب علاقه دارند پیشنهاد میکنیم.
درباره عطیه عطارزاده
عطیه عطارزاده شاعر، نویسنده و دانشآموختهی سینماست. او با نوشتن کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی مشهور شد. و اثرش توانست نظر مثبت منتقدان را نیز به خود جلب کند. عطارزاده همچنین اشعاری سروده است. اسب را در نیمه دیگرت برمان و زخمی که از زمین به ارث می برید مجموعه اشعار عطیه عطارزاده هستند.
او در نقاشی هم تجربههای گستردهای دارد و آثارش در نمایشگاههای انفرادی و گروهی متعددی حضور داشته است. در کنار نوشتن به کار مستندسازی هم میپردازد. در یکی از مستندهایی که میساخت با نابینایان کار میکرد و همین مساله سبب شد تا به مشاهده، بیش از پیش دقت کند. همین هم ایدهی نوشتن کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی را به او داد. در حقیقت دغدغهی او این بود که آیا میتوان دنیا را جور دیگری دید و حس کرد؟ حتی بدون قوای بینایی؟
درباره نگار جواهریان
نگار جواهریان متولد ۲۲ دی ۱۳۶۱ است. او بازیگر موفقی است و از سال ۱۳۷۷ به شکل حرفهای فعالیت میکند و همسر رامبد جوان بازیگر و مجری مشهور است. نگار جواهریان در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت جایزه سیمرغ بلورین در رشته بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم طلا و مس شد و در چهاردهمین جشن خانه سینما نیز برای فیلم طلا و مس تندیس بهترین بازیگر زن نقش اول را دریافت کرد. او همچنین در دوبلهٔ فارسیِ فیلم کمپ ایکس ری (۲۰۱۴) جای نقش کریستن استوارت حرف زده است.
بخشی از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
مادر ترکیب سادهای دارد که اسمش را گذاشته آرامشبخشترین چای جهان. برای درست کردنش، یک یا دو قاشق مخلوط اکلیلالملک خشک و گیاهان دیگر را در قوریِ کوچکی میریزد و میگذارد با یک فنجان آب تازهجوش ده دقیقه دم بکشد. این چای را معمولاً قبل از رفتن به رختخواب میخوریم. معجزه میکند؛ دیگر خبری از هجوم افکارِ مغشوش نیست، حس عجیبی کف پاها پدیدار میشود و آرام تا پشت پلکها بالا میآید و نرمنرم در چشمخانه میگردد، انگار دست گرم مادر روی چشمهایم مینشیند. ناگهان اعصابی که از حفرهٔ زیر چشمها شروع میشود و تا فکِ فوقانی پایین میرود، گزگز میکند و خیلی زود آرام میگیرد.
مادر همیشه میگوید معنای جهان در تنْ است. هر چیزیام که باشد میگوید به تنم فکر کنم. مهم نیست کمرم گرفته باشد یا از چیزی ترسیده باشم یا مفاصلم بیدلیل صدا بدهند، فقط کافی است به تنم توجه کنم. میگوید ببینم تنم از من چه میخواهد، شاید باید مثل گربهای در خودم فرو بروم. شاید باید جاییام را کش بدهم، مثلاً عضلهٔ پشت پایم را. عضلهٔ پشت پایم را میکشم که هنوز به خاطر ایستادن روی یک پا درد میکند. مادر میگوید بگذارم بدنم با من حرف بزند. میگذارم تنم حرف بزند. میتوانم صدایش را بهوضوح بشنوم. فکر میکنم آدمیزاد واقعاً به هر چیزی توی این جهان عادت میکند. مثل تن من که به چیزی که نیست عادت کرده. انگار از ازل نبوده. انگار وضع تن من و جهان از اولش همینطور بوده.
مادر ترکیب سادهای دارد که اسمش را گذاشته آرامشبخشترین چای جهان. برای درست کردنش، یک یا دو قاشق مخلوط اکلیلالملک خشک و گیاهان دیگر را در قوریِ کوچکی میریزد و میگذارد با یک فنجان آب تازهجوش ده دقیقه دم بکشد. این چای را معمولاً قبل از رفتن به رختخواب میخوریم. معجزه میکند؛ دیگر خبری از هجوم افکارِ مغشوش نیست، حس عجیبی کف پاها پدیدار میشود و آرام تا پشت پلکها بالا میآید و نرمنرم در چشمخانه میگردد، انگار دست گرم مادر روی چشمهایم مینشیند. ناگهان اعصابی که از حفرهٔ زیر چشمها شروع میشود و تا فکِ فوقانی پایین میرود، گزگز میکند و خیلی زود آرام میگیرد.
مادر همیشه میگوید معنای جهان در تنْ است. هر چیزیام که باشد میگوید به تنم فکر کنم. مهم نیست کمرم گرفته باشد یا از چیزی ترسیده باشم یا مفاصلم بیدلیل صدا بدهند، فقط کافی است به تنم توجه کنم. میگوید ببینم تنم از من چه میخواهد، شاید باید مثل گربهای در خودم فرو بروم. شاید باید جاییام را کش بدهم، مثلاً عضلهٔ پشت پایم را. عضلهٔ پشت پایم را میکشم که هنوز به خاطر ایستادن روی یک پا درد میکند. مادر میگوید بگذارم بدنم با من حرف بزند. میگذارم تنم حرف بزند. میتوانم صدایش را بهوضوح بشنوم. فکر میکنم آدمیزاد واقعاً به هر چیزی توی این جهان عادت میکند. مثل تن من که به چیزی که نیست عادت کرده. انگار از ازل نبوده. انگار وضع تن من و جهان از اولش همینطور بوده.
اطلاعات تکمیلی
دستهبندی | |
شابک | undefined |
زمان | ۰۵ ساعت و ۲۷ دقیقه |
قابلیت انتقال | ندارد |
حجم | ۴۴۹٫۸ مگابایت |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۶۲)شبا قبل از خواب گوش میدادم.با چشم های بسته. برای درک کردن شخصیت اصلی داستان. چقدر خوب شد که نسخه صوتی کتاب رو گرفتم، چون اگه متنی بود شاید تمومش نمیکردم. جزئیات زیاد، روند آروم داستان ممکنه خسته کننده باشه. و همه
من اولین بار این کتاب رو خواستم از طاقچه بینهایت بصورت متنی بخونم؛ اما اینقدر جزئیات داشت، که دلم میخواست کلمه ها رو چشمی و سرسری رد کنم و به انتهای ماجرا برسم. اون موقع کتاب رو کنار گذاشتم و
خوانش خانم جواهریان عالی بود داستان کتاب اشاره به کتابهای مفیدی داشت برادران کارامازوف مسخ مادام بواری جان شیفته آنا کارنین و ... کتاب مادام بواری رو با استفاده از محتوای کتاب سبکی تحمل ناپذیر هستی (میلان کوندرا) تحلیل کرده بودن
خوانشش عالی بود ولی داستانش یه جوری بود. داستانش مریض بود😐
💡 مینویسم کتابخانه و به ربط ظاهریِ این کلمه با کتابخانه فکر میکنم. در کتابخانهی کوچک خانهات فقط کتابهای سیاسی داری. همه شان خاک گرفتهاند و مدتهاست دست نخوردهاند. یکی شان را برمی دارم و به کلماتش نگاه میکنم. تصورم از
با توصیفات نسبتا خوب انسان رو در فضایی که این دختر نابینا قرار داره قرار میده ولی من فقط نصفش را گوش دادم چرا که به نظرم رسید مطالب کتاب توصیفی روتین اند از چیزایی که برات بدیهیه آمیخته با
برای تقویت توصیف بردازی خوبه ، اما روند کند، خسته کننده و افسرده ای داره!!!قسمت اخر کتاب هم که وحشتناک هست.
نظر کاملم رو راجب کتاب توی نسخه الکترونیکی دادم گویندگی خانم جواهریان خیلی دلنشین بود و متناسب با متن کتاب صددرصد پیشنهاد میکنم هم صوتی و هم متنی کتاب رو
(گویندگی کتاب خیلی خوب بود.تنها حرف شین، گاهی در صدای بلند، فوت می شد. اما کتاب مصور خوانده شده بود.) (امکان اسپویل) تجربه ی جالب و عجیبی بود. نابینایی، در عوض گرفتن شناخت دنیا با چشم، شناخت دنیا با گوش
📚 داستان کتاب از زبان اول شخص روایت میشه. دختری نابینا که با مادرش زندگی می کنه. شغلشون ساخت گیاهان داروییه و اتفاقات اصلی داستان با این موضوع در هم تنیده ست. داستان شخصیت های محدودی داره. و شخصیت پردازی ها اونقدر