دانلود و خرید کتاب صوتی احتمال عشق در نگاه اول
معرفی کتاب صوتی احتمال عشق در نگاه اول
کتاب صوتی احتمال عشق در نگاه اول داستانی از جنیفر ای اسمیت با ترجمه سیده سمانه سیدی است. این اثر داستانی است درباره عشق، بخشش، امیدواری و تغییر. داستان دختر جوانی که به دلیل یک اشتباه، عشق عمیقی را تجربه میکند..
این کتاب تا به حال به سی و سه زبان در دنیا ترجمه شده است. نسخه صوتی این اثر را با صدای شوکا کریمی میشنوید.
درباره کتاب صوتی احتمال عشق در نگاه اول
داستان احتمال عشق در نگاه اول از زندگی دختر جوانی به نام هدلی میگوید. پدر و مادر هدلی از هم جدا شدند و پدرش دوباره ازدواج کرده است. او از هدلی خواهش کرده که حتما در مراسم عروسیاش حضور پیدا کند. هرچند هدلی نتوانسته فکر خانواده قدیمی را از سرش بیرون کند و هنوز از تمام وقایعی که دور برش رخ میدهد، دلخور است، به فرودگاه میرود. اما یک تاخیر چهاردقیقهای باعث میشود او از پروازش جا بماند. عجیبتر اینکه همین چهار دقیقه سرنوشت او را تغییر میدهد. او با مردی آشنا میشود که قلبش را از احساسات و عواطف عمیق عاشقانه پر میکند. هدلی کمکم میآموزد چطور قلبش را از حس بیزاری عمیقی که نسبت به خانوادهاش دارد، پاک کند. هرچند عشقش، آنقدرها دوام نیاورد..
کتاب صوتی احتمال عشق در نگاه اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از طرفداران رمانهای عاشقانه هستید، شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
درباره جنیفر. ای. اسمیت
جنیفر شوالباک اسمیت خبرنگار و هنرپیشهی آمریکایی، ۷ آپریل ۱۹۷۱ در نیوجرسی به دنیا آمد و در حال حاضر در نیویورک زندگی میکند. او از دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند مدرک کارشناسی ارشدش را در حوزه نویسندگی خلاق دریافت کرد. آثار او تا به حال به زبانهای مختلفی ترجمه شدهاند. او هشت کتاب هم برای نوجوانان نوشته است. جنیفر اسمیت مدتی را هم به عنوان خبرنگار روزنامه آمریکایی یواسای تودی و همچنین برای MTV کار کرده است.
بخشی از کتاب صوتی احتمال عشق در نگاه اول
«هدلی» به چیزهایی مانند سرنوشت یا تقدیر خیلی اعتقاد نداشت، اما به وقتشناسی شرکتهای هواپیمایی هم چندان معتقد نبود. چه کسی تا به حال شنیده که هواپیمایی به موقع حرکت کند؟ او در عمرش هرگز از یک پرواز هم جا نمانده بود؛ حتی یکی. اما آن روز بعدازظهر، وقتی که بالاخره به گیت رسید، متوجه شد که مهمانداران در حال بستن درها هستند و کامپیوترهایشان را خاموش کردهاند. ساعت بالای سر آنها ۶:۴۸ عصر را نشان میداد و هواپیما درست مثل یک قلعهی آهنی، پشت پنجره نشسته بود. از چهرهی آدمهای دور و برش معلوم بود که هیچکس درکش نمیکند. او فقط چهار دقیقه دیر رسیده بود و وقتی که آدم به این موضوع فکر میکند، این زمان، زمان زیادی نیست! اندازه پخش یک پیام بازرگانی است، زمان بین دو کلاس یا زمانی که طول میکشد تا با مایکروویو غذایی گرم شود. چهار دقیقه چیزی نیست، هر روز و در هر فرودگاهی، هستند کسانی که در آخرین لحظه بلیت میگیرند و هواپیما درست بعد از اینکه آنها کیفشان را داخل منطقهی بالاسرشان جا دادند و با آهی از سوی آسودگی خودشان را روی صندلیشان رها کردند، شروع به حرکت به سمت آسمان میکند. اما برای «هدلی سولیوان» بینوا اینطور نبود. او که کنار پنجره ایستاده و به هواپیما نگاه میکرد، اجازه داد تا کولهپشتیاش از دستش سر بخورد، در همان حالی که بالهای هواپیما میچرخیدند به سمت باند پرواز؛ البته بدون او.
او جا مانده بود و آنطرف اقیانوس، پدرش داشت نان تست دیگری درست میکرد و خدمهی هتل با دستکشهایی سفید، کارد و چنگالهای نقرهای را برای جشن فردای آن روز، برق میانداختند. پشتسر او، پسری که بلیت صندلی ۱۸C را برای پرواز بعدی به لندن در دست داشت، در حال خوردن دونات شکری بود؛ بدون اینکه توجه کند گرد سفید شکر روی پیراهن آبیاش نشسته است. هندلی فقط برای یک لحظه چشمهایش را بست و وقتی چشمهایش را باز کرد، هواپیما رفته بود. چه کسی میتوانست حدس بزند که آن چهار دقیقه میتواند همهچیز را تغییر بدهد؟
زمان
۸ ساعت و ۲ دقیقه
حجم
۳۳۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۸ ساعت و ۲ دقیقه
حجم
۳۳۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
واقعا کسل کننده و بی محتوا با زمانی که برای گوش کردن به این کتاب آدم اختصاص میده میشه کتابای مفیدتری رو خوند.
قشنگ بود. من دوست داشتم. صدای راوی هم زیبا و جذاب بود و خیلی روان خوانده بودند
سلام وقت بخیر داستان زیبا بود و چینش خوبی داشت ممنون از برنامه طاقچه ممنون از گویندگی زیبا و روان خانم شوکا
فانتزی جالبی بود💫
عالی و جذاب
ترنزنییمنژن🐊🦏🦇🐧🐘🐑