دانلود و خرید کتاب صوتی یک حکومت کوتاه و رعبآور
معرفی کتاب صوتی یک حکومت کوتاه و رعبآور
کتاب یک حکومت کوتاه و رعبآور نوشته جورج ساندرز است. جورج ساندرز نویسنده معروف آمریکاییست که او را با داستانهای کوتاه معروفش که در مجلاتی مثل نیویورکر و هارپرز منتشر میشوند، میشناسند. او پنج سال را صرف نوشتن این کتاب است که منتقدان آن را مزرعه حیوانات قرن بیستویکم میدانند.
درباره کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور
تصور کنید کشوری آنقدر کوچک است که اگر یکی از ساکنانش وارد آن شود، شش ساکنِ دیگر آن نمیتوانند وارد شوند. پس باید خارج از سرزمین منتظر بمانند تا آن یک نفر از آنجا خارج شود. در واقع این کشور که هورنِری داخلی نام دارد، تنها به اندازه حضور یکنفر جا دارد.
مگان در این کتاب حرف اول را میزد. مکان یا همان کشور در این کتاب، هم معنای خودش را دارد و هم معنای ضمنی و نمادین. به گفته خودِ نویسنده موضوع این کتاب «گرایش مداوم انسان به تقسیم جهان به دوگانگی» است. با اینکه کتاب ورای معنای ظاهریاش چندلایه است و نویسنده به مفاهیم عمیقتری میپردازد، اما نثر ساده و روان آن که گاهی به طنز نیز نزدیک میشود، مخاطب را تا انتها همراه و وفادار نگه میدارد. ماجرای این داستان دقیقا از آنجایی شروع میشود که ساکنان هورنِری خارجی با همه مناعت طبع و دستودلبازیشان برای حضور ساکنان آن کشور، به این نتیجه میرسند که کشورشان، شبیه شهر هِرت بیدروپیکر نیست و باید فکری به حال آنها کنند. در همان حال که هورنِریهای خارجی به ساکنان هورنِری داخلی اجازه ورود میدادند، اما ساکنان آن کشور کوچک با نفرت به اهالی آن کشور بزرگ مینگریستند. حتی وقتی در مرز آنها ایستاده بودند، ساکنانش را خودخواه تلقی میکردند. فکر میکنید واکنش این کشور کوچک نسبت به سلطه کشور بزرگتر چیست؟ جورج ساندز برای جواب به این سوال، داستان را با هنرمندی تمام پیش میبرد و از مقاومت، شکست و حتی برگزاری رفراندم در آن مرز کوچک حرف میزند.
خواندن کتاب یک حکومت کوتاه و رعبآور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب صوتی حکومت کوتاه و رعبآور
او با صدایی رسا نعره زد: «ملت من! اکنون بایست از خودمان بگویم! ما کی هستیم؟ ما مردمی فصیح اما در عین حال کمحرفیم. ما عمیقا احساساتی هستیم اما جلوِ بروز شرمآور احساساتمان را میگیریم. قاطعیم، اما هرگز زیادی قاطع نیستیم، عاشق تفریحیم، اما هرگز طوری تفریح نمیکنیم که مضحک بنماییم مگر آنکه عمد باشد. رنگبندی کشورمان گوناگون اما ثابت است. همهچیزمان به همهچیزمان میآید؛ وقت افراط میتوانیم افراط کنیم و حتی در افراطمان خوشسلیقهایم، گرچه سلیقهمان هرگز آنقدر فرد اعلا نیست که ارزشمند بنماید. حتی میزان اعتدالمان هم متعادل است، البته جز وقتی که تصمیم بگیریم به شکل نامتعادلی متعادل باشیم یا حتی بدجوری خودنمایی کنیم که در آن هنگام، خودنماییمان حقیقتا و بهطرزی تکاندهنده نفسگیر خواهد بود. وقتی تصمیم میگیریم اشتباه کنیم، اشتباهاتمان به اندازه خطاهای عظیم هر کشوری بزرگ و عمده و جبرانناپذیرند و وقتی تصمیم میگیریم اشتباهاتمان را انکار کنیم، درست مثل این است که داریم حقیقت را میگوییم و وقتی تصمیم میگیریم به خطاهایمان اقرار کنیم، چنان این کار را میکنیم که حد اعلای رکگوییمان بهراستی متاثرکننده خواهد بود! از حرفهام چیزی میفهمین؟ درستوحسابی میگم یا نه؟»
درباره جورج ساندرز:
محال است اهل خواندن تازههای داستان کوتاه از نویسندگان مشهور باشید و نام جورج ساندرز به گوشتان نخورده باشد. داستانهای این نویسنده آمریکایی ۵۷ سالهی آمریکایی عموما در مجلههای معتبری مثل نیویورکر و هارپز منتشر شدهاند.
از دیگر آثار این نویسنده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• سرزمین جنگ داخلی در سراشیبی سقوط (مجموعهداستان)
• پاستورالیا (مجموعهداستان)
• دهم دسامبر (مجموعهداستان)
• گاپرهای سمج دهکده فریپ (رمان کودک)
• لینکلن در بزرخ (رمان)
به گفته خود او نوشتن رمان یک حکومت کوتاه و رعبآور پنج سال طول کشید. او معتقد است این کتاب قصه تمام انسانهایی است که در جنایتهایی چون قتلعام یهودیان و جنگ بوسنی و کشتار در رواندا، میکشتهاند یا کشته میشدهاند.
زمان
۳ ساعت و ۱۳ دقیقه
حجم
۱۳۵٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۱۳ دقیقه
حجم
۱۳۵٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
اوایل شنیدنش، دائم با خودم فکر میکردم چرتوپیا که خیلی کتاب جذابتر و قشنگتریه.. چرا اینقدر از این کتاب تعریف شده؟ ولی هرچی به آخر کتاب نزدیک شدم میزان قشنگ بودنش رو بیشتر درک کردم و با ضربهی آخر که همون
عالی، من که خیلی دوست داشتم.
تو عمرم انقدر با قوطی کنسرو ماهی و سگک کمربند همذات پنداری نکرده بودمD: کسایی که خوندن میفهمن چی میگم😅
همون مثل قلعه حیواناته با یه تعبیر دیگه... من زیاد خوشم نیومد قلعه حیوانات رو بیشتر دوست داشتم گاهی هم بعضی جاهابرام گنگ بود