دانلود و خرید کتاب صوتی رمادی

کتاب صوتی رمادی، اثری متفاوت و خواندنی، از آرش جواهری است؛ مجموعه‌ای از قطعات ادبی که در نهایت داستان واحدی را می‌سازند. داستان رمادی داستانی از تاریخ دولت‌شهری خیالی با تمام وقایع آن است.

نسخه صوتی کتاب رمادی را با صدای زیبای احمد گنجی در اختیار دارید.

درباره‌ی کتاب صوتی رمادی

رمادی، داستانی خواندنی اما متفاوت است. داستانی که به نحوی بدیع نوشته شده است. مجموعه‌ای از قطعات ادبی که هرکدام گوشه‌ای از تاریخ یک دولت‌شهر خیالی را به تصویر می‌کشند. با تمام وقایع و اتفاقات آن. با تمام رخدادهای آن. رمادی، روایتی عجیب دارد. با زبانی طنز، با نثری دلچسب و ادبی و در فضایی آمیخته از سحر و فانتزی از اساطیر کهن آن تا پیش‌گویی‌های آینده‌. آرش جواهری نویسنده کتاب رمادی چنین ادعا می‌کند که به شیوه‌ای نو داستان خویش را روایت کرده که اگر چه هرگز در حوزه‌ی ادبیات معاصر نمونه‌ای نداشته، اما بی‌گمان از دل سنتی کهن برآمده است.

کتاب صوتی رمادی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر دوست دارید تجربه‌ای جدید و ناب در حوزه‌ی ادبیات داستانی معاصر داشته باشید، کتاب صوتی رمادی برای شما انتخابی خوب است.

بخشی از کتاب صوتی رمادی

فرمود تمام دیوارهای رمادی به رنگ زرد باشد و فرمود پنجره‌ها به رنگ ارغوانی باشد و درها اخرایی و ناودان‌ها آبی و سکوها سبز زیتونی و فرمود رنگ عصاره زندگانیست و بی‌رنگ جهان گویی گورستانی ابدیست.

پس مردان تنبان‌های قرمز پوشیدند و پیراهن‌های نارنجی و زنان شلیته‌های چمنی در بر کردند و بر سر لچک‌های فیروزهای و هرماه برج را به رنگی آراست، چندان‌که هرروز نقاشان بر چوب‌بست‌های عظیم، قلم‌به‌دست، رنگ بر رنگ میرزیدند و نقش بر نقش می‌نهادند. از بام تا شام، بنفش و قهوه‌ای و لاجوردی. شنبه را روز سبز سیر افالیایی نامید، یکشنبه را روز سرخ تند شفقی و دوشنبه را آبی سخت زنگاری و بدین قرار هر روز هفته را رنگی نو مقرر کرد. و مقرر کرد که در آن روز هر خانه بر درگاه بیرقی به آن رنگ بیاویزد و هر مرد بر کمر شالی. و در بازارها حجره‌ها را با طاقه‌های پارچه رنگین‌ها آن روز بیارایند. و پنج‌دری تیمچه‌ها و قپان‌ها و چوبگزها و چرخه‌های باربری را بر آن قسم رنگ‌آمیزی کنند.

اما قربانت شویم، اینکه کاسبی نشد، همیشه دست و پرمان رنگی‌ست، درست مثل نقاش‌ها و از شوق سر تکان داده بود که چه‌بهتر از این؟ خداوند نیز بزرگ‌ترین نقاشان است. چندان‌که در غروب چهل چهل سرخ را به هم می‌آمیزد و سپیده‌دمان هفتاد هفتاد آبی اعجاز آمیز را و سبزهای بهاری و زردهای خزانی، که رنگ‌ها روح خداوندگارند که در کالبد اشیا ریخته می‌شوند، پس شهر یکسر به هییت رنگین‌کمانی درآمد، هژواره و شگرف که در آن هیچ‌کس رونقی نداشت الا کسب رنگ‌فروشان و رنگ رزان و بزازان.