با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
دانلود و خرید کتاب صوتی با عشقی بزرگ
نویسنده:آلبا دِ سِس پِدِس
مترجم:بهمن فرزانه
گوینده:نرگس فولادوند
انتشارات:نوین کتاب گویا
دستهبندی:
امتیاز:
از ۴ رأیخواندن نظرات
۴٫۳
(۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب صوتی با عشقی بزرگ
آلبا دسس پدس نویسنده نامآشنای ایتالیایی نام این رمان را که داستانش در کوبا میگذرد، ابتدا جزیره گذاشته بود اما در سال ۱۹۷۷ در ملاقاتی که با فیدل کاسترو داشت از او پرسید چطور توانسته است در آن مدت کوتاه، آن همه کارهای مفید برای کوبا انجام دهد و کاسترو در جوابش گفته بود «با عشقی بزرگ». همانجا بود که آلبا تصمیم گرفت نام کتابش را تغییر دهد. این اثر درباره زندگی خود آلبا، پدرو مادرش و کوبا است.
دسس پدس در سال ۱۹۱۱ در رم زاده شد. پدربزرگ پدری او ، کارلوس مانوئل، نخستین رییس جمهوری کوبا بود و پدرش نیز در سال ۱۹۳۳ به مدت کوتاهی رییس جمهور این کشور شد، به همین دلیل تاثیر حال و هوای این کشور بر او و نظرگاههای فیدل کاسترو درباره اداره کوبا در نگارش این داستان موثر بوده است.
دسس پدس از مادری ایتالیایی متولد شد و کودکیاش را در رم گذراند و بعدها در آمریکا، پاریس و کوبا زندگی کرد. از آثار دیگر این بانوی نویسنده ایتالیایی میتوان به داستانهایی همچون «عذاب وجدان»، «درخت تلخ»، «عروسک فرنگین، «تازه عروس»، «هیچ یک از آنها باز نمیگردد» و «یک دسته گل بنفشه» اشاره کرد که همگی آنها را بهمن فرزانه به فارسی ترجمه کرده است.
این اثر را با صدای دلنشین و آشنای نرگس فولادوند بشنوید:
«پدرم عادت داشت بالای سرم بماند تا خوابم ببرد. او مثل آدمبزرگها با من حرف میزد و یک شب هم به من گفت که نباید آنقدر دروغ بگویم: سرخپوستها مردمانیاند که با شجاعت بسیار با اسپانیاییها جنگیده بودند. ولی در کوبا دیگر سرخپوستی نیست ــ خیلی مأیوس شده بودم ــ اصل و نسب ما از منطقه آندلُس اسپانیاست. از شهر کوردووا یا سویل، یکی از اجداد ما ــ به اسم خاویر د سسپدس ــ در سال ۱۵۱۳ به کوبا مهاجرت کرده بود.
یک بار پس از تعریفهایم، یکی از دخترها پرسید: «آیا واقعا اسپانیاییها آنطور بدجنس بودند؟»
«آره، خیلیخیلی بدذات.»
«پس در این صورت شما هم که از همان نژادید، آدمهای بدجنسی هستید.»
همان شب از پدرم پرسیدم که آیا ما نیز مثل اسپانیاییها بدجنسیم؟ او دستان مرا در دست گرفت و گفت: «گوش کن آلبا!» وقتی اشتباهی میکردم یا اینکه میخواست در باره موضوعی جدی صحبت کند، مرا آلبا مینامید. «به خاطر داشته باش که هیچ ملتی خوب یا بد نیست. اگر با عدالت و عشق بر آنها حکومت کنند، آنوقت ملتی خوب از آب درمیآید.»
.
محلل
صادق هدایت
جدال محترمانهشرلی جکسن
جزیره مثنوی؛ خاراندن پشت شیر و خر برفت و خر برفتجلالالدین محمد بلخی
موج سوار و حکیمشان تامسون
یک زندگیگی دو موپاسان
چرا نابرابری معضل آفرین است؟تی. ام. اسکنلن
جزیره مثنوی؛ حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه و زاهدی که بسیار می گریستجلالالدین محمد بلخی
جزیره مثنوی؛ اندرز گفتن صوفی به خادم خانقاه و فرار باز شاه به کلبه پیرزنجلالالدین محمد بلخی
سمنوپزانجلال آل احمد
طلب آمرزشصادق هدایت
نظری برای کتاب ثبت نشده است
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
ندارد