کتاب صوتی مادر + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب صوتی مادر

دانلود و خرید کتاب صوتی مادر

نویسنده:پرل باک
انتشارات:آوانامه
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب صوتی مادر

کتاب مادر نوشته‌ی پرل باک با ترجمه‌ی محمد قاضی و گویندگی آزاده رادمهر، روایتی از زندگی زنی روستایی در شرق آسیا را پیش روی شنونده قرار می‌دهد. این اثر که توسط نشر آوانامه منتشر شده، با نگاهی موشکافانه و انسانی به روزمرگی‌ها، دغدغه‌ها و فرازونشیب‌های زندگی یک مادر در دل جامعه‌ای سنتی می‌پردازد. داستان در بستری از فقر، تلاش و امید شکل می‌گیرد و شخصیت‌ها با تمام ضعف‌ها و قدرت‌هایشان، تصویری ملموس و باورپذیر از زندگی روستایی ارائه می‌دهند. نسخه‌ی صوتی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب مادر

کتاب مادر اثر پرل باک، داستانی است که در بستر یک روستای کوچک و فقیر شکل می‌گیرد و زندگی یک زن روستایی را به‌عنوان محور روایت انتخاب کرده است. پرل باک با نگاهی دقیق و جزئی‌نگر، روزمرگی‌ها، روابط خانوادگی و اجتماعی، و چالش‌های زنان در جامعه‌ای مردسالار را به تصویر کشیده است. شخصیت اصلی، زنی است که بار زندگی خانواده را بر دوش می‌کشد و در کنار کار طاقت‌فرسا در مزرعه، مسئولیت خانه و مراقبت از فرزندان و مادرشوهر پیر را نیز به عهده دارد. روایت کتاب با جزئیات فراوان، فضای خانه، مزرعه، روابط میان اعضای خانواده و حتی دغدغه‌های کوچک و بزرگ مادر را بازتاب می‌دهد. پرل باک در این کتاب، نه‌تنها به مسائل اقتصادی و اجتماعی می‌پردازد، بلکه احساسات، امیدها و ناامیدی‌های شخصیت‌ها را نیز با دقتی مثال‌زدنی به تصویر کشیده است. مادر، نماد پایداری، مهر و فداکاری است و در عین حال، ضعف‌ها و خشم‌های انسانی او نیز بی‌پرده نمایش داده می‌شود. این کتاب، تصویری زنده از زندگی روستایی و نقش زنان در آن ارائه می‌دهد و شنونده را با دنیایی آشنا می‌کند که در عین سادگی، سرشار از پیچیدگی‌های انسانی است.

خلاصه کتاب مادر

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان مادر با تصویری از آشپزخانه‌ای ساده و اجاقی گِلی آغاز می‌شود؛ جایی که مادر، زنی نیرومند و پرتلاش، در کنار مادرشوهر پیر و فرزندانش زندگی می‌کند. او هر روز پیش از طلوع آفتاب بیدار می‌شود، به کارهای خانه و مزرعه می‌پردازد و در عین حال، با مشکلاتی مانند فقر، بیماری فرزندان و اختلافات خانوادگی دست‌وپنجه نرم می‌کند. مادر در کنار همسرش که گاه بی‌تفاوت و گاه عصبی است، تلاش می‌کند خانواده را سرپا نگه دارد. روایت، لحظه‌به‌لحظه زندگی او را دنبال می‌کند: از زایمان‌های پی‌درپی و مراقبت از کودکان گرفته تا دعواهای کوچک و بزرگ با شوهر و مادرشوهر. در این میان، مادر با احساسات متناقضی روبه‌روست؛ گاهی از زندگی یکنواخت و سخت خسته می‌شود و گاهی با دیدن رشد فرزندان و حس مادرانه، دوباره انگیزه می‌گیرد. داستان با توصیف دقیق جزئیات زندگی روزمره، روابط میان اعضای خانواده و چالش‌های اجتماعی و اقتصادی پیش می‌رود و شنونده را با دنیای پر از امید و ناامیدی، عشق و خشم، و مقاومت و تسلیم آشنا می‌کند.

چرا باید کتاب مادر را بشنویم؟

کتاب مادر با روایت صادقانه و بی‌پیرایه از زندگی یک زن روستایی، فرصتی برای شنونده فراهم می‌کند تا با دنیای کمتر دیده‌شده‌ای آشنا شود. این کتاب، نه‌تنها تصویری از فقر و تلاش را نشان می‌دهد، بلکه پیچیدگی‌های روابط خانوادگی، نقش زنان در جامعه سنتی و احساسات متضاد مادرانه را نیز به‌خوبی بازتاب می‌دهد. شنیدن این کتاب، امکان همدلی با شخصیت‌هایی را فراهم می‌کند که در دل سختی‌ها، امید و عشق را زنده نگه می‌دارند. همچنین، روایت پرل باک و ترجمه‌ی محمد قاضی، فضایی ملموس و باورپذیر خلق کرده که شنونده را به دل داستان می‌برد و او را با دغدغه‌ها و آرزوهای شخصیت‌ها همراه می‌کند.

شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

شنیدن این کتاب به کسانی پیشنهاد می‌شود که به داستان‌های اجتماعی، روایت‌های زنانه، و شناخت زندگی روستایی علاقه‌مند هستند یا دغدغه‌ی فهم نقش زنان و مادران در جوامع سنتی را دارند.

بخشی از کتاب مادر

«در پشت اجاق گِلی آشپزخانۀ کلبۀ محقر روستایی گالی‌پوش، مادر روی چهارپایه‌ای از چوب خیزران نشسته بود و از سوراخ اجاق که در آن، آتشی در زیر دیگ فلزی می‌سوخت، علف خشک برای تندکردن آتش می‌ریخت. شعله‌های آتش بالا می‌گرفت و مادر گاه با شاخۀ چوب نازکی و گاه با مُشتی برگ، آتش را به هم می‌زد و باز علف‌های خشکی که پاییز گذشته، خود از دامنۀ کوه چیده بود، در آن می‌ریخت. پیرزن چروکیده و فرتوت، خود را به گوشه‌ای از آشپزخانه در نزدیک‌ترین نقطۀ آتش کشانده بود. خود را در نیم‌تنه‌ای کلفت و پنبه‌دوزی‌شده که رنگ قرمز تند داشت، پیچیده بود و لبه‌های آن از زیر کت آبی وصله‌دارش پیدا بود. پیرزن نیم‌کور بود. چشم‌درد سختی پلک‌های او را تقریباً به هم چسبانده بود، ولی از ورای درز باریک‌بین دو پلک که دهانۀ آن بازمانده بود، هنوز خیلی چیزها می‌دید و به شعله‌های آتش که در زیر انگشتان قوی و چابک مادر می‌رقصیدند و نور می‌افشاندند، خیره شده بود. پیرزن با سوتی خفیف که از لای لثه‌های نشست‌کرده و بی‌دندانش بیرون می‌زد، می‌گفت: «در مصرف سوخت احتیاط کنید! ما یک عرابه، شاید هم دو تا، بیشتر علف نداریم، تا فصل دروکردن علف هم هنوز خیلی وقت باقی است و من با این حال و روز، هیچ‌وقت نمی‌توانم حتی یک شاخه بچینم، آن هم پیرزنی مثل من مردنی...!» او جملات اخیر را هر روز چندین بار تکرار می‌کرد و هر بار منتظر می‌ماند تا مادر این جواب را به او بدهد: «وا! از این حرف‌ها نزن ننه‌جان، پس آن‌وقت‌ها که ما در صحرا هستیم، اگر شما مواظب خانه و زندگی نباشید و از افتادن بچه‌ها در استخر جلوگیری نکنید، ما چه خواهیم کرد؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۱۱ ساعت و ۲۰ دقیقه

حجم

۶۲۹٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱۱ ساعت و ۲۰ دقیقه

حجم

۶۲۹٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۶۸,۰۰۰
تومان