دانلود و خرید کتاب صوتی عمو مونتاگ؛ روایت های هولناک
معرفی کتاب صوتی عمو مونتاگ؛ روایت های هولناک
کتاب صوتی عمو مونتاگ؛ روایت های هولناک نوشتهٔ کریس پریستلی و ترجمهٔ سیما تقوی است. زهرا تقی زاده گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و انتشارات ورنا آن را منتشر کرده است. این اثر در دستهبندی آثار ترسناک قرار میگیرد و برای نوجوانان نگاشته شده است.
درباره کتاب صوتی عمو مونتاگ؛ روایت های هولناک
سبک ترسناک یا وحشت هم مثل ژانر فانتزی یکی از محبوبترین ژانرهای جهان ادبیات و سینماست که طرفداران بسیاری در گروههای سنی مختلف دارد. این سبک یکی از پرتولیدترین گونههای سینما محسوب میشود. علاقه به ژانر وحشت در میان نوجوانها مشهودتر است. شاید دلیل علاقه به این ژانر همین باشد که ژانر ترسناک، فرصتی برای کنجکاوی در ناشناختهها و پدیدههای غیرممکن یا حتی تخلیهٔ هیجانهای روحی و روزمره را فراهم میکند. آثار خلقشده در این سبک، علاوهبر ایجاد احساس ترس، انرژی و هیجان بسیاری را به مخاطب میبخشد.
یکی از ویژگیهای برجستهی کتاب صوتی عمو مونتاگ؛ روایت های هولناک شخصیتپردازیهای است که نویسنده به کار گرفته است؛ شخصیتپردازی و صحنهسازیها و توصیفهای کریس پریستلی در این کتاب صوتی، «عمو مونتاگ؛ روایتهای هولناک» را به اثری خواندنی تبدیل کرده؛ به گونهای که حتی خوانندهٔ بزرگسال از نشستن پای قصههای عمو مونتاگ لذت میبرد.
کریس پریستلی در این اثر روایتی از زندگی «مونتاگ»، پیرمردی عجیب و تنها را روایت کرده است. او در خانهای در جنگل زندگی میکند و بااینکه مشکل مالی ندارد، هیچ لامپ و چراغی در خانهاش روشن نیست و فقط با چند شمع، آن هم به تعداد کم خانهاش را روشن میکند. «ادگار» برادرزادهٔ مونتاگ، عاشق قصههای ترسناک اوست و از هر فرصتی استفاده میکند تا به جنگل و خانهٔ عمویش برود. ادگار تنها کسی است که به داستانهای وهمانگیز عمویش علاقه دارد، اما این بار داستان فرق میکند؛ هرچه پیش میرود داستانهای عمو مونتاگ وحشتناکتر میشود و خانه هم تاریکتر. چه ماجراهایی پیش روی ادگار و عمویش است؟ بخوانید تا بدانید.
کتاب صوتی عمو مونتاگ؛ روایتهای هولناک افتخارات زیادی کسب کرده است که از میان آنها میتوان به نامزدی «مدال کارنگی» و نامزدی جایزهٔ «کتاب منچستر» در سال ۲۰۰۹ و نامزدی جایزهٔ کتاب نوجوان ادبیات آلمان در سال ۲۰۱۱ اشاره کرد.
شنیدن کتاب صوتی عمو مونتاگ؛ روایت های هولناک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به نوجوانان بالای ۱۶ سال که از به خواندن داستانهای ترسناک علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
درباره کریس پریستلی
کریس پریستلی در سال ۱۹۵۸ به دنیا آمد. او در نُهسالگی، در یک مسابقه داستاننویسی برنده شد. کریس پریستلی در سال ۱۹۸۰ به لندن مهاجرت کرد به عنوان تصویرگر کارهای مختلفی انجام داد. او نویسنده و تصویرگر در زمینهٔ ادبیات کودک محسوب بوده است و کتاب «عمو مونتاگ؛ روایتهای هولناک» از آثار اوست.
بخشی از کتاب صوتی عمو مونتاگ؛ روایت های هولناک
«ادگار، شخصیت اصلی کتاب عمو مونتاگ؛ روایت های هولناک در توصیف مسیر رسیدن به خانهٔ پرقصهٔ عمویش میگوید:
«از مرتع عبور میکردم و به دروازهی اصلی باغ خانه میرسیدم، اندکی میایستادم و به ساختمان خانه خیره میشدم. خانه به سبک کلیساهای قدیمی و روی تپهی کمارتفاعی بنا شده بود. چیزی وهمانگیز در باغ محصور و دیوارهای بلندی که به دور محوطهی خانه کشیده شده بود، وجود داشت. سبک ساختمان به سبک گوتیک بود؛ پنجرههای بلند و کشیده و شیروانیهای نوکتیز و خاصی داشت. باغ خانهی عمویم هم مانند دروازههای خانه که لولاهایشان شاید سالها بود روغنکاری نشده بود، به مراقبت نیاز داشت اما انگار برای عمویم، کمترین اهمیتی نداشت که باغ خانهاش مانند جنگل به حال خود رها شده!
وقتی برمیگشتم تا دروازه را ببندم، اندکی میایستادم و به دورنمای خانهمان، که حالا توسط درختهای جنگل به طور کامل محصور شده بود نگاهی میانداختم. درختان جنگل آنقدر در هم فشرده بودند که هیچ فضای خالیای میانشان وجود نداشت و جز خانهی عمویم، هیچ منظرهی دیگری از ورای آنها مشخص نبود. انگار که در این دنیا فقط خانهی عمویم وجود خارجی داشت!
از اینجا به بعد دیگر محوطهی باغ عمویم بود. مسیری که دو طرفش را درختچههای بیشکلی پوشانده بود که زمانی قطعاً مانند سایر نقاط این خانه به دقت به آنها رسیدگی میشد و باغبان، شکلهای زیبایی به آنها میداد. اما حالا تنها تودهای از شاخ و برگ بیشکل بودند که ذهن بیننده را به خیالپردازی در مورد شکل واقعیشان دعوت میکردند. در نظر من درختچهها مانند هیولاهایی بودند با بالهای چرمی گشاده و دندانهایی تیز و هیولاوار که دیدنشان مرا وحشتزده میکرد و باعث میشد زودتر از این بخش از باغ عبور کنم تا زودتر به خانهی عمویم برسم و حتی وقتی جلوی در ورودی عمارت نیز میایستادم، باز از ترس برنمیگشتم تا پشت سرم را نگاه کنم!
حلقهای که روی در عمارت عمویم نصب شده بود حلقهای بود فلزی که در دهان موجود عجیبی که تلفیقی از شیر و انسان بود، آویخته شده بود. حلقه برخلاف حلقههای معمول درهای ورودی، جنس عجیبی داشت. همیشه سرد بود و وقتی آن را در دست میگرفتم احساس ناخوشایندی میکردم و تا مغز استخوانم را میلرزاند.»»
زمان
۷ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۶۸۰٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۶۸۰٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
با شنیدن نمونه کتاب ترغیب شدم کتابو کامل گوش کنم صدای گوینده رو دوست داشتم امیدوارم داستان جالبی باشه
نسخه چاپی این کتاب رو خوندم و خوشحالم که نسخه صوتیش هم اومده و میتونم گوش بدم کتاب فوق العاده ای هست
کتاب در رده نوجوان و با صدای عالی و موسیقی های خوبی کار شده ،دسمریزاد
صدای گوینده دلنشینه و داستانهای جالبی داره پیشنهاد میکنم حتما گوش بدین
زیباست ، واقعا زیبا و شنیدیه ! اثری بسیار دلنشین با صدای خانم تقی زاده ❤️ پیشنهاد میکنم لحظاتی از روزمرگی های خسته کننده تون رو کنار بزارید و از شنیدن داستان های مهیج عمومونتاگ لذت ببرید 😉 صدایی بسیار نرم
بی نظیر بود . قدرت اجرای گوینده به همراه موسیقی ها منو خیلی خوب وارد فضای هولناک داستان کرد . منتظر کارهای بعدی این گروه صوتی هستم
عالی بود با صدایی دلنشین و خوانش حرفه ای موسیقی ها خیلی خوب انتخاب شده بودن وقتی داستانو گوش میدادم کاملا در فضای کتاب غرق میشدم پیشنهاد میکنم از دستش ندین عالیههه
صدای گوینده اونقدر جذاب،روان و زیبا بود که هر مخاطبی رو مجذوب خودش میکرد،موسیقیها عالی بود،اصلا کلیشهای نبود و کاملا با ریتم و خوانش داستان مرتبط بود.در مجموع کل کار،منو به دنیای کتاب وارد کرد و به من این حس
با اینکه معمولا انتخاب می کنم کتاب رو با صدای درون خودم بخونم، اما صدای حرفه ای و منحصر به فرد این خواننده، چنان مجذوبم کرد که تصمیم گرفتم، داستان رو تا به آخر گوش کنم.
بهترین کتاب صوتی ای بود که شنیدم صدای گوینده و طرز خوانش ایشون واقعا دلنشین بود