دانلود و خرید کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند
معرفی کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند
کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند حاصل نگارش و گویندگی محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) است. نشر سماوا این کتاب صوتی را برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است. این داستان، آزادگی را تحسین و چاپلوسی را نکوهش میکند.
درباره کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند
کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند، حاوی داستانی است که در آن با شهری عجیب روبهرو میشوید. تمام مردم این شهر، روی زانوهای خود راه میروند! روزی جهانگردی به آنجا میرسد. او از همه چیز متعجب است. چرا مردم اینطور راه میروند؟ همهٔ آنها که پا دارند! او در همین افکار است که با مردی آشنا میشود. مرد به او میگوید که جادوگری بر این شهر حکومت میکند که قد کوتاهی دارد و دستور داده است پاهای هر کسی را که قدش از او بلندتر باشد، قطع کنند. این است که همهٔ مردم روی زانوهای خود راه میروند. جهانگرد که متعجب شده است با جادوگر روبهرو میشود. او به قطع پا محکوم میشود. او از جادوگر زمانی میخواهد، بلکه بتواند جانش را نجات دهد. آیا موفق میشود؟ این داستان را بخوانید تا بدانید. این داستان در حقیقت بدون آنکه پندواندرز مستقیمی به ما بدهد، آزادگی را تحسین و چاپلوسی را نکوهش میکند.
شنیدن کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به همهٔ کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
درباره محمدرضا سرشار
محمدرضا سرشار که با نام هنری «رضا رهگذر» فعالیت میکند، در سال ۱۳۳۲ در کازرون به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۴ و پس از طی دوران سربازی بهصورت سرباز - معلم، در رشتهٔ مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت ایران قبول شد و به تهران آمد. نخستین آثار او در سال ۱۳۵۲ و در یکی از مجلات هفتگی ادبی منتشر شد و اولین کتابش را در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ آثار مختلفی از او در قالبهای نقد، پژوهش ادبی، داستانِ تألیفی و ترجمه به چاپ رسید. او موفق شد تا برای آثار و نوشتههایش ۲۶ جایزه را در سطح کشوری از آن خود کند. محمدرضا سرشار در کارنامهٔ هنری خود فعالیتهایی مانند سردبیری مجلهٔ رشد دانشآموز، عضویت هیئتداوران ششمین جشنوارهٔ تأتر فجر، مدرس ادبیات کودکان در دانشسرای تربیت معلم، استاد دانشکدهٔ هنرهای زیبا در دانشگاه تهران، عضویت شورای داوران انتخاب کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عضویت شورای نظارت بر کتابهای کودکان و نوجوانان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قصهگوی ظهر جمعه، دبیر چهارمین جشنوارهٔ کتاب کودک و نوجوان کانون پرورش فکری، سردبیر گاهنامهٔ «قلمرو» تا شمارهٔ شش، سردبیری نشریهٔ تخصصی دوفصلنامهٔ «گویش»، سردبیری مجلهٔ سورهٔ نوجوانان، عضویت در شورای سردبیری مجلهٔ «ادبیات داستانی»، مسئولیت شورای نقد و بررسی واحد رمان بنیاد جانبازان را دارد. داستان «شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند» یکی از آثار مکتوب او است.
بخشی از کتاب صوتی شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند
«جهانگردی میانسال، که شهر و دیارش را ترک کرده بود تا دنیا را بگردد و تجربه کسب کند، روزی، نزدیکیهای ظهر، به شهری عجیب رسید.
ِظاهر این شهر با شهرهای دیگر تفاوت بسیار داشت: ارتفاع تمام ساختمانها یکی بود؛ و آن قدر کم، که تنها تا سینه مرد جهانگرد میرسید!
البته خانههای زشت و زیبا داشتند، فقیرانه و مجلل داشتند؛ اما بلندی همهشان یکی بود!
در این حال چشم جهانگرد به حیاط خانه ای افتاد. مردی با قد و قوارهای کاملا طبیعی، روی دو زانوی خود ایستاده بود و با تلاش زیاد سعی می کرد دستهایش را به شاخه درختی برساند و از آن سیب بچیند!
جهانگرد از همان بالای دیوار گفت: خدا بد ندهد! کمک می خواهی؟
مرد، با حیرت، جهانگرد را نگاه کرد و وحشتزده به اطراف چشم گرداند. بعد شتابزده ـ همان طور روی زانوها ـ جلو آمد، در ِ کوچه را باز کرد، دست جهانگرد را گرفت و با عجله گفت: داخل شو!
جهانگرد هاج و واج و در عین حال کنجکاو، تا آنجا که میتوانست خم شد تا بتواند از چارچوب در بگذرد؛ اما نتوانست. به ناچار او هم زانو زد و روی زانوها داخل شد.
مرد، جهانگرد را به دنبال خود کشید؛ و همان طور روی زانوها، وارد یکی از اتاقها شدند.
ِ مرد، پنجرهها و در ِ اتاق را محکم بست و چفت آنها را انداخت. تمام پرده ها را کشید.»
زمان
۳۹ دقیقه
حجم
۵۴٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۳۹ دقیقه
حجم
۵۴٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
داستان جالبی بود مخصوصا خوانش جناب آقای سرشار واقعا دلنشین بود.
صدای جناب سرشار گرم و دلنشین هست و ادم رو به دنیای قدیم بچگی و قصه ظهر جمعه و انتظار شنیدن داستانهایی با صدای ایشون میبره. عالی عالی بود