دانلود و خرید کتاب صوتی وقتی بدن نه می گوید
معرفی کتاب صوتی وقتی بدن نه می گوید
کتاب صوتی وقتی بدن نه می گوید نوشتهٔ گابور ماته و ترجمهٔ ثریا قاضیمحسنی و با صدای شهره روحی است و پندار تابان آن را منتشر کرده است. بدن چه هزینهای برای فشار روانی پنهان میپردازد؟
درباره کتاب صوتی وقتی بدن نه می گوید
کتاب صوتی «وقتی بدن نه میگوید»، با تکیه بر تحقیقات علمی ژرف و کارهای بالینی دکتر گابور ماته، به پرسشهای حیاتی مربوط به رابطه ذهن و بدن و نقشی که استرس و طبیعت عاطفی ما در انواع بیماریهای شایع مثل آرتروز، سرطان، دیابت، بیماری قلبی، سندروم روده تحریکپذیر و ام اس ایفا میکنند پاسخ میدهد. گابور ماته با انواع داستانها و مطالعات موردی، مبانی التیام و پیشگیری از بیماریهای حاصل از استرس پنهان را آشکار می کند.
این یک کتاب تجویزی نیست، اما برای خواننده به مثابه کاتالیزوری برای تغییر و تحول شخصی عمل میکند. تجویز از بیرون میآید؛ تحول از درون اتفاق میافتد. هرساله، کتابهای بسیاری هستند که به چاپ میرسند و هرکدام به نحوی چیزی را تجویز میکنند: فیزیکی، عاطفی، معنوی. نسخهٔ تجویزی بر این فرض مبتنی است که چیزی باید تعمیر شود؛ تغییر و تحول باعث التیامِ (رسیدن به یکپارچگی و انسجام) آنچه که از قبل وجود دارد میشود. ممکن است نصیحت و تجویز هم بتوانند مفید باشند، اما برای ما، بینشداشتن نسبت به خودمان و طرز کار ذهن و بدنمان ارزشمندتر است؛ بینشی که الهامگرفته از جستوجوی حقیقت باشد، میتواند به تغییر و تحول بهتر کمک کند. برای آندسته از کسانی که در این کتاب به دنبال پیامی التیامبخش هستند، این پیام در آغاز کتاب آمده است. همانطور که فیزیولوژیست بزرگ، والتر کانون، عنوان کرد، در بدنهای ما خرد وجود دارد. وقتی بدن نه می گوید به شما کمک میکند تا با آن خرد درونی که همگی دارای آن هستیم، یکی شوید.
شنیدن کتاب صوتی وقتی بدن نه می گوید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتههای روانشناسی، زیست و مطالعات تطبیقی بین این دو رشته پیشنهاد میکنیم. کسانی که دوست دارند به ارتباط میان روان و جسم خود نیز پی ببرند از این کتاب لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب صوتی وقتی بدن نه می گوید
«اواخر پاییز سال ۱۹۹۰ بود؛ پنج روز قبل از مرگ جیمی در اثر سرطان پوست که ستون فقراتش را درگیر کرده بود. همسرش هشتماهه باردار بود. جز پدر جیمی، همهٔ اعضای خانوادهاش دور هم جمع شده بودند تا هفتههای پایانی زندگی کنارش باشند. یک ماه و یک روز بعد از اینکه من مرگ جیمی را اعلام کردم، برای تولد دخترشان استل حاضر شدم، همانطور که در به دنیا آمدن دو فرزند بزرگتر لیندا از ازدواج اولش کمک کرده بودم.
جیمی زیاد به دکتر مراجعه نمیکرد. اگرچه او و لیندا پنج سال با هم بودند، اما من فقط همان تابستانی که با درد مداوم پشتش به مطب آمد، او را ملاقات کردم. مشخص شد که این درد، نشانهٔ متاستاز ستون فقرات در اثر سرطان پوست است که چندسال قبل، از قسمت پاهایش برداشته شده بود. بیماری اصلی او، یعنی ملانوم بدخیم، تومور کشندهٔ ملانوسیتها (سلولهای رنگدانهای در پوست) است. ملانوم که یک بیماری کشنده با میل سریع به انتشار یافتن در سایر ارگانها است، معمولاً افراد را در بهار زندگیشان شوکه میکند.
من جیمی را خیلی خوب نمیشناختم، اما از اولین برخوردمان، به نظرم فوق العاده دوست داشتنی آمد. او سی و یک ساله، مؤدب، گرم و صمیمیبود، با موهای قهوهای روشن مایل به حنایی، چشمانی آبی، صورتی کک مکی و نگاهی باز، فراخ و ایرلندی.
قرار گرفتن در معرض اشعهٔ فرابنفش، برای افراد سفید چهره، عامل اصلی خطر فیزیکی برای ملانوم بدخیم است. افرادی با اصالت سلتی ظاهراً آسیبپذیری بیشتری دارند؛ مخصوصاً اگر مثل جیمی، موی روشن، پوست کک مک و چشم آبی یا خاکستری داشته باشند. گروههای قومی با رنگ پوست تیره با ریسک کمتری برای ابتلا به سرطان پوست مواجه هستند. در هاوایی، سرطان پوست، در بین غیر قفقازها ۴۵ برابر کمتر از قفقازیها است. متخصصهای محلی پوست، در فصل تابستان در سواحل ونکوور بهعنوان نوعی خدمات عمومی، «گشت زدن با کرم ضد آفتاب» را انجام میدهند و به آفتابخواب ها هشدار میدهند که به سمت چه خطری میروند. متأسفانه، سرکوبی بهراحتیِ استفادهٔ ناکافی از کرم ضد آفتاب، قابل درمان نیست. بعضی از قانعکنندهترین شواهد تحقیقی که بین سرکوبی و ابتلا به سرطان رابطه پیدا کردهاند، ملانوم بدخیم را پیامد آن میدانند.
شرایط جیمی خیلی زود رو به وخامت رفت و شیمیدرمانی و پرتو رمانی حال او را بدتر کردند. او درنهایت گفت: «کافی است. من دارم دیوانه میشوم. من دارم میمیرم و نیازی نیست با حالِ تا ایناندازه بد از دنیا بروم.» طولی نکشید که پاهایش فلج شدند و همین امر او را به مرکز مراقبت موقتی کشاند. چند هفته بعد هم از دنیا رفت. تا دو سال قبل که فعالیتم را کنار گذاشتم، لیندا و بچههایش همچنان بیماران من بودند. اخیراً با او تماس گرفتم و او، همراه با دونا، خواهر بزرگتر جیمی قبول کردند که برای آمادهکردن این کتاب مصاحبه کنند.»
زمان
۱۷ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۴۸۹٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱۷ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۴۸۹٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
افق تازه و شگفت انگیزی در مورد ارتباط ذهن، مغز، بدن و فضای پرورش فرد برویم گشود. اینکه علیرغم شرایط چگونه مسئولیت سلامت جسمی و روانی خود را می توانی برعهده بگیریم.
کتاب در مورد اینکه چگونه ذهن و بدن به هم مربوطن و استرس های عاطفی چگونه در ایجاد بیماریها نقش دارن صحبت میکنه از بهترین کتابایی هست که تا حالا خوندم به همه توصیه میکنم بخونن