دانلود و خرید کتاب صوتی زنبق دشت

کتاب صوتی زنبق دشت نوشتهٔ انوره دوبالزاک و ترجمهٔ مهدی سجودی مقدم است. سحر بیرانوند و محسن بهرامی گویندگی این رمان عاشقانه صوتی را انجام داده و آوانامه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی زنبق دشت

کتاب صوتی زنبق دشت در نیمه‌راه زندگی انوره دوبالزاک و در سال ۱۸۳۶ میلادی نوشته شد. این رمان عاشقانه، سرگذشت مردی جوان به نام «فلیکس دو وندنس» است. محور دیگر این رمان، زنی است که «مادام دومورسوف» نام دارد. آنچه میان این ۲ جوان اتفاق می‌افتد، از آن عشق‌های بزرگ و دل‌دادگی‌های بی‎‌تکرار است که شکوه و عظمتش تا پایان عمر در خاطر می‌ماند. رمان صوتی زنبق دشت فقط یک حکایت عاشقانه نیست؛ درس زندگی است و حقایق بسیاری را می‌توان از میان سطور آن دریافت. بالزاک در این رمان نیز مخاطب را به اندیشه وامی‌دارد، با او از راست‌ترین عواطف و اندیشه‌های آدمی سخن می‌گوید و همچون تمام آثار کمدی انسانی‌اش، نقطه‌نظرات جامعه‌شناختی خود را در لابه‌لای روایت داستان بیان کرده است. زنبق دشت از ۳ فصل کلی تشکیل شده است. فصل اول «دو نوع دوران کودکی»، فصل دوم «عشق نخستین» و فصل آخر «دو زن» نام دارند.

شنیدن کتاب صوتی زنبق دشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی فرانسه و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره انوره دوبالزاک

انوره دوبالزاک در سال ۱۷۹۹ به دنیا آمد و در سال ۱۸۵۰ درگذشت. او نویسنده و نمایشنامه‌نویسی فرانسوی است. بالزاک به‌واسطهٔ شرح بی‌پرده و دقیق از جامعهٔ فرانسه، به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران رئالیسم در ادبیات مدرن اروپایی شناخته می‌شود. شخصیت‌های داستان‌های بالزاک پیچیده و چندبعدی هستند و اشیای بی‌جان، به‌خوبی با شخصیت‌های انسانی همراه و آمیخته می‌شوند؛ به‌گونه‌ای که پاریس به‌عنوان یک شهر، ویژگی‌های انسانی می‌یابد. بالزاک بر روی بسیاری از نویسندگان هم‌عصر خود مانند «امیل زولا» و «چارلز دیکنز» تأثیر گذاشت.

او در دوران کودکی اهل مطالعه و پرشور بود؛ ازاین‌رو در ساختار بستهٔ مدارس آن زمانِ فرانسه نمی‌گنجید. دوران کودکی سختی را گذراند؛ زیرا روش‌های تربیتی خاص و البته آزاردهنده‌ای در آن زمان رایج بود که با سخت‌گیری اجرا می‌شد. ارادهٔ اخلاقی و نگرش خاص درونی او مشکلاتی را در موفقیت او در زندگی و کسب‌وکار ایجاد کرد. زمانی که از مدرسه فارغ‌التحصیل شد در یک دفتر حقوقی مشغول به کار شد، اما اتفاق‌های غیرانسانی و روند کسالت‌بار آن موجب شد بالزاک از این کار کناره‌گیری کند. بالزاک دربارهٔ تجربهٔ کار در دفتر حقوقی‌اش گفته بود که این شغل، یک آدم معمولی با روند زندگی عادی و یکنواخت می‌سازد و او تحمل این زندگی را ندارد؛ بالزاک همچنین مشاغلی همچون نشر، چاپ، نقد ادبی، تجارت و... را امتحان کرد، اما در همهٔ آن‌ها شکست خورد.

آنچه او در کتاب «کمدی انسانی» می‌نویسد، انعکاسی از دشواری‌های زندگی شخصی او در همین دوران‌ها است. «کمدی انسانی» مجموعه‌ای نزدیک به ۹۰ داستان کوتاه و رمان‌های او است که در کنار هم می‌کوشند تصویری همه‌سویه از جامعهٔ انسانی را به نمایش بگذارد. پس از چند اثر نمایشی ناموفق و چند رمان اولیه، رمان «چرم ساغری» در سال ۱۸۳۱ و «اوژنی گرانده» در سال ۱۸۳۳، رمان‌های پرفروش بالزاک به شمار می‌روند. پس از این، موفقیت بیشتری برای رمان‌های بعدی بالزاک به دست آمد. «بابا گوریو» و «زنبق‌دره» از دیگر آثار مشهور و شناخته‌شدهٔ بالزاک برای پارسی‌زبان‌ها هستند. رمان «آرزوهای بربادرفته» نیز یکی دیگر از آثار این نویسندهٔ فرانسوی است.

انوره دوبالزاک عادت کاری عجیبی داشت. او بیشتر، شب‌های طولانی به نوشتن می‌پرداخت و این روش زندگی، روی تندرستی او اثر گذاشت. سرانجام او در ۵۱سالگی و درحالی‌که تنها ۵ ماه از تنها ازدواج دیرهنگامش می‌گذشت، در پاریس درگذشت.

بخشی از کتاب صوتی زنبق دشت

«دستش را چنان عقب کشید که انگار ناگهان درد شدیدی را احساس کرده باشد و فریاد کشید: «بازهم؟! آیا می‌خواهید من را از این لذت درآور محروم کنید که نتوانم با دستی دوستانه زخم خون‌ریزم را آرام کنم؟ به رنجم اضافه نکنید. شما که از همه‌ی آن‌ها باخبر نیستید. آن‌ها که پنهانی‌ترند نگاه‌داشتنشان در دل هم سخت‌تر است. شما اگر زن بودید می‌توانستید بفهمید یک روح بلند و پر غرور چه نفرت آمیخته با اندوهی را تحمل می‌کند وقتی می‌بیند مورد دلسوزی و توجهی قرار می‌گیرد که هیچ باری را از دوشش برنمی‌دارد و چیزی را جبران نمی‌کند. درحالی‌که او خیال می‌کند همه را جبران کرده و به حال اولش برگردانده. چند روزی ملاحظه می‌شوم و مورداحترامم و او تلاش می‌کند تا خطا و آنچه او مرتکب شده بخشیده شود. البته حالا در شرایطی هستم که می‌توانم غیرمنطقی‌ترین خواسته‌هایم را هم به کرسی بنشانم. اما این تواضع و ناز و نوازش که او هرزمان بداند همه‌چیز را فراموش کرده‌ام ته خواهد کشید مرا تحقیر می‌کند».»