دانلود و خرید کتاب صوتی یا متمایظ شو یا بمیر
معرفی کتاب صوتی یا متمایظ شو یا بمیر
کتاب صوتی یا متمایظ شو یا بمیر نوشتهٔ برایان تریسی و ترجمهٔ مسعود لعلی و با صدای هوتن شاطریپور و فرهاد اتقیایی است و پندار تابان آن را منتشر کرده است. تریسی در کتاب صوتی یا متمایظ شو یا بمیر فرمول نهایی موفقیت شغلی را آموزش میدهد. این کتاب صوتی به شما میآموزد چگونه از طریق «متمایظشدن» در دنیای کسبوکار بدرخشید.
درباره کتاب صوتی یا متمایظ شو یا بمیر
همیشه کشف رموز موفقیت مالی و شغلی و فراگرفتن روشهای رونقبخشیدن به کسبوکار موضوعی به شدت جذاب و جالب توجه است. ارزش این کتاب در این است که برایان تریسی به عنوان یکی از بزرگترین استادهای موفقیت جهان یک راهکار تضمینشده و بسیار مهم در زمینهٔ موفقیت شغلی ارائه کرده است. برایان تریسی در این کتاب راهکاری معرفی میکند که مترجم نامِ «تمایز از طریق کیفیت» بر آن نهاده است.
در کارزار تجارت که میلیاردها نفر در سراسر جهان برای تصاحب مناسب شغلی و فروش خدمات و محصولاتشان در حال رقابتی جانانهاند، دیدهشدن و قدرتمندانه ظاهرشدن مزیتی رقابتی است. در هیچ برههای از تاریخ به مانند اکنون مشتریان با حق انتخابهای متنوع و گیجکننده دربارهٔ خدمات و کالاهایشان روبهرو نبودهاند. همچنین میلیونها نفر به دنبال شغل مناسباند و یا نگران امنیت شغلیشان هستند. در زبان فارسی، گاو پیشانیسفید اشاره به مطرح و دیده شدن به پررنگترین شکل ممکن است و این فرمول نهایی موفقیت است. برایان تریسی به کرّات در آثارش روش بهترین بودن یا همان تمایز از طریق کیفیت را مطرح میکند؛ زیرا تمایز و منحصر به فرد بودن مؤثرترین شیوهٔ دیدهشدن افراد و همچنین خدمات و کالاها در بازار بهشدت رقابتی است.
اگر میخواهید نسبت به رقبا بهتر دیده شوید، اگر میخواهید در میان دهها و صدها نیروی کار و شرکت رقیب متمایز شوید و از این طریق امنیت شغلی و رونق کسب و کارتان تضمین شود، در این کتاب صوتی برایان تریسی شیوههای راهگشایی را معرفی کرده است. با مطالعه و عمل به دستورالعملهای آن تحولات مثبت و امیدوارکنندهای را شاهد خواهید بود و جهشی بزرگ برای ساختن زندگی دلخواهتان شکل میگیرد.
املای متمایظ در اینجا هم اشاره به متفاوتبودن دارد.
شنیدن کتاب صوتی یا متمایظ شو یا بمیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید نسبت به رقبا بهتر دیده شوید، اگر میخواهید در میان دهها و صدها نیروی کار و شرکت رقیب متمایز شوید و از این طریق امنیت شغلی و رونق کسب و کارتان تضمین شود، این کتاب صوتی را بشنوید.
درباره برایان تریسی
برایان تریسی نویسندهٔ آمریکاییـکانادایی و سخنرانی محبوب در زمینهٔ توسعهٔ فردی و مدیریت کسبوکار است. او علاوه بر انتشار کتابهای پرفروش که به زبانهای مختلف ترجمه شده، برای برگزاری جلسات و سخنرانی به بیش از صد کشور سفر کرده است. در کنار کتابهای او، آثار دیداری و شنیداریاش نیز در سراسر جهان با استقبالی کمنظیر مواجه شده است.
برایان تریسی در سال ۱۹۸۵ تصمیم به نوشتن اولین کتابش گرفت. او کتاب «روانشناسی فروش» را در ۲۱ فصل به نگارش درآورد. تریسی در این کتاب ایدهها و استراتژی خود را برای بهبود فروش و درآمد، جهت استفادهٔ صاحبان مشاغل مختلف بیان کرد. تریسی کتاب «حداکثر موفقیت» را در سال ۱۹۹۳ منتشر کرد. کتابی که در زمینهٔ مدیریت ذهن و احساسات برای استفاده از ظرفیت عظیم فردی نوشته شد. کتاب «استراتژی پیشرفتهٔ فروش» راهنمایی ساختارمند برای تدوین استراتژی فروشندگان است که در سال ۱۹۹۴ توسط تریسی نوشته و به بازار کتاب آمد. «روشهای یادگیری سریع» کتاب دیگر تریسی منتشرشده در سال ۱۹۹۵ است. موضوعی که بخش قابلتوجهی از سمینارها و سخنرانیهای تریسی را نیز به خود اختصاص داده است. «عادتهای میلیون دلاری» اثر دیگر تریسی چاپشده در سال ۱۹۹۸ است؛ کتابی که نویسنده در آن از عادتهایی سخن گفته که اگر در اندیشه و عمل انسان ریشه بدواند، راهی جدید در مسیر پیشرفت مادی او میگشاید. راهی که به گفتهٔ تریسی میتواند به چندبرابر شدن درآمد افراد بینجامد.
آغاز قرن ۲۱ برای برایان تریسی، خوشیمن بود. او سال ۲۰۰۱ کتاب «۲۱ رمز موفقیت میلیونرهای خودساخته» را راهی بازار کتاب کرد و در کشورهای مختلف با استقبالی بینظیر مواجه شد؛ کتابی نهچندان طولانی، با زبانی ساده و لحنی جذاب که ذیل مجموعه کتابهای خودیاری و توسعهٔ تجارت او قرار گرفت. او در این کتاب خوانندگان را دعوت به داشتن دورنمایی واضح از آیندهای روشن میکند و از آنها میخواهد از هماکنون مسئولیت سرانجام کار خویش را بر عهده بگیرند. بخش دیگری از این کتاب، تمرینهایی عملی برای بازشناسی عوامل احتمالی عدم کامیابی در اهداف مالی است. پس از موفقیت این کتاب در بازار نشر، اثر بعدی برایان تریسی نیز با اقبال مخاطبان مواجه شد. «قورباغه را قورت بده و ۲۱ روش عالی برای رفع تنبلی و انجام کارهای بیشتر در زمان کمتر» که با عنوان «قورباغهات را قورت بده» بر زبانها افتاده است، توسط طیف وسیعی از خوانندگان در سراسر جهان خوانده و تحسین شد. تریسی این کتاب را نیز در سال ۲۰۰۱ منتشر کرد. دو شاخصهٔ اساسی این کتاب، همچون اکثر آثار تریسی، تلاش او در آسانیاب بودن مطالب و دستیابی سریع مخاطب به هدف کتاب در کنار عملی بودن راهکارهای مطرحشده در آن است؛ تلاشی که با توجه به فروش کمنظیر و استقبال جهانی از کتاب، نشان از به ثمر نشستن آن دارد.
تریسی پس از آن، کتابهایی متعدد با عناوین متنوع منتشر کرد؛ نقطهٔ کانونی (۲۰۰۱)، آینده خودتو بساز (۲۰۰۲)، سوپراستار فروش شوید (۲۰۰۲)، هدفها (۲۰۰۳)، فکرت را تغییر بده، تا زندگیات تغییر کند (۲۰۰۳)، به روش خود ثروتمند شوید (۲۰۰۴)، قدرت زمان (۲۰۰۴)، قدرت جذابیت (۲۰۰۶)، مدیریت زمان (۲۰۰۶)، هنر اتمام فروش (۲۰۰۷)، هنر بیان (۲۰۰۸)، معجزهٔ انضباط فردی (۲۰۱۰)، قدرت انضباط فردی، هیچ بهانهای پذیرفته نیست (۲۰۱۰)، قورباغهات را ببوس (۲۰۱۲)، قدرت اعتماد به نفس (۲۰۱۲)، تفویض اختیار، نظارت و سرپرستی (۲۰۱۳)، مذاکره (۲۰۱۳)، آنچه را لایقش هستی، بهدست آور (۲۰۱۳) فروش موفق (۲۰۱۵)، فقط ساکت شو و انجامش بده (۲۰۱۶)، مدیریت زمان، مدیریت زندگی (۲۰۱۶)، باهوش باش (۲۰۱۶)، علم پول (۲۰۱۷)، باور کن تا به دست بیاوری (۲۰۱۷) از آن جملهاند. تریسی در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۲۰ نسخههای جدید و اصلاحشدهای از کتاب موفق «قورباغه را قورت بده» را نیز نوشت و به انتشار رساند. در میان کتابهای سالهای اخیر تریسی، «قدرت اضباط فردی» و «آنچه را لایقش هستی به دست آور» بیشترین فروش را برایش به ارمغان آورده است.
بخشی از کتاب صوتی یا متمایظ شو یا بمیر
«عالی شدن یادگرفتنی است
مردی که حدود بیست سال داشت اخیراً در سمیناری که در پیتسبورگ داشتم به من مراجعه کرد. او گفت که چهار سال پیش کار فروش را آغاز کرده است. وقتی کار فروش را شروع کرده بود هیچ اطلاعی دربارهی این کار نداشت. او به من گفت که اصول اولیهی فروش را مدیرش به کمک نوارهای من با نام «روانشناسی فروش» به او آموزش داده است. پس از اینکه او به نوار گوش داده بود، دربارهی یادگیری فروش حرفهای به هیجان آمده بود. او بارها به نوارها گوش داده بود و بعد دربارهی فروش شروع به مطالعات گستردهای نموده بود.
او به من گفت که در سال نخست فعالیتش در یک بازار به شدت رقابتآمیز ۲۲ هزار دلار درآمد کسب کرد؛ اما وقتی بیشتر مطالعه کرد و در سمینارهای بیشتری شرکت نمود درآمدش افزایش یافت. او در سال دوم فعالیتش ۴۸ هزار دلار درآمد کسب کرد. او متعهد شد که بیش از پیش در زمینهی فروش مطالعه کند. درآمد حاصل از فروش او در سال سوم به ۹۴ هزار دلار رسید. در سال چهارم او ۱۷۵ هزار دلار درآمد کسب کرد و این در حالی بود که کالایی که میفروخت همان کالای قبلی بود و قیمت کالا هم تفاوت نکرده بود. او با اتومبیل مرسدسبنزش به سمینار آمده بود.
البته لزوماً همه نمیتوانند به یکچنین نتیجهی چشمگیری برسند، اما نکتهی جالب در مورد این شخص این بود که او از عزت نفس فراوان بهره داشت، از تصویر ذهنی مثبتی برخوردار بود و اطرافیانش برای او احترام فراوانی قائل بودند؛ او الگویی بود که دیگران میتوانستند از او بهره بگیرند.
باور کنید میتوانید بهترین شوید
«هر کسی که در صف غذا به جلوی بوفه رسیده است، قبلاً در انتهای صف قرار داشته است.»
از آنجایی که دوران کودکی دشواری را پشت سر گذاشته بودم، و در مدرسه هم نمرههایم کمتر از متوسط دیگران بود، در حالی بزرگ شدم که از تصویر ذهنی خوبی برخوردار نبودم. پیش از آنکه به کار فروش بپردازم، در شغلهای کارگری کار کرده بودم و تا سیسالگی بارها اخراج یا بیکار شده و به ورشکستگی و بیپولی رسیده بودم. هرگز به ذهنم نمیرسید که بتوانم در زمینهای خوب باشم. اگر برحسب اتفاق کاری را به خوبی انجام میدادم، آن را اتفاقی میدانستم. من سالها خود را در کاری که میکردم یک فرد متوسط میدانستم. سپس چیزی آموختم که زندگی مرا تغییر داد: همهی کسانی که امروز در آن ۱۰ درصد بالا قرار دارند از پایینترین سطوحِ کار و حرفهشان برخاستهاند. هر کس امروز خوب ظاهر میشود، زمانی بد ظاهر میشد. بیشتر کسانی که امروز از زندگی بسیار خوب و مرفهی برخوردارند زمانی در فقر به سر بردهاند.
از همهی اینها مهمتر، به ذهنم رسید هر کار منطقی و معقولانهای که دیگران کردهاند، من هم میتوانم همان کار را بکنم. به نظر میرسد که این حرف در مورد همهی اشخاص صدق میکند.
کسی از شما باهوشتر نیست. کسانی که در زمینههایی بهتر ظاهر میشوند، مهارتهای لازم را آموختهاند و آن را با مهارتهای قبلیشان ترکیب نمودهاند. اگر آنچه را که دیگران به دست میآورند شما به دست نمیآورید، فقط معنایش این است که هنوز این مهارتها را نیاموختهاید.
اگر میخواهید به جمع ۱۰ درصد سطح بالای حرفهتان بپیوندید، هیچ مانعی در روی زمین، مگر خودتان، نمیتواند سد راه شما بشود.
این حقیقت که هزاران و حتی میلیونها نفر از ردههای پایین به ردههای بالا رسیدهاند، ثابت میکند که شما هم میتوانید این مدارج را طی کنید. بسیاری از اشخاص به اندازهی شما استعداد و توانایی نداشتهاند. در اغلب زمینههای زندگی، سختکوشی و تلاش بیش از استعداد و توانایی به موفقیتهای بزرگ منتهی میگردد.
آیا تحصیلات دانشگاهی برای موفقیت ضروری است؟
در جریان بررسی دربارهی چهارصد ثروتمند اول امریکا که چند سال قبل صورت گرفت، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند کسانی که از دبیرستان اخراج شدند و در ردیف چهارصد ثروتمند اول امریکا قرار گرفتند میانگین ۳۳۳ میلیون دلار بیش از کسانی که دانشکده را به اتمام رساندند کسب ثروت کردهاند.
این را از آن جهت میگویم، زیرا بسیاری از مردم احساس میکنند اگر در دبیرستان نمرههای خوبی نگرفتند، برای همیشه در زندگیشان با محدودیت رو به رو میگردند. واقعیت این است که خیلیها در مدرسه نمرههای خوب نگرفتهاند، اما در زندگیشان اشخاص کاملاً موفقی شدند. نمرههای درس شما، آیندهتان را رقم نمیزند.
میتوانید با هیچ شروع کنید
چندی پیش، با جمعی از بازرگانان در کالیفرنیا شام میخوردم. مرد چینیای که در کنارم نشسته بود پانزده سال قبل با دریافت یک بورس تحصیلی برای مطالعه در زمینهی مهندسی به دانشگاه استانفورد آمده بود. میگفت وقتی فارغالتحصیل شد، تصمیم گرفت که در این کشور باقی بماند. از او پرسیدم که حالا چه میکند. گفت که در زمینهی الکترونیک فعال است.
البته بلافاصله به ذهنم رسید که کارش فروش تلویزیون و استریو است. از او پرسیدم اوضاع کسب و کار چگونه است. او گفت کار الکترونیکش بسیار خوب است، اما انتظار دارد که در آینده بهتر شود. از او مؤدبانه درباره کم و کیف کارش پرسیدم. گفت که فروششان از حد ۱ میلیارد دلار گذشته و ۲ هزار کارمند دارد. بعد متوجه شدم که منظور از الکترونیک، تولید قطعات کامپیوتری است که آن را برای سازمانهای مختلف میفرستد.
او فقط یک شریک داشت که در تایوان کار میکرد. او کمتر از پانزده سال پیش وارد امریکا شده بود، درس خوانده بود، بر مهارتهایش افزوده بود و حالا صاحب یک شرکت ۱ میلیارددلاری شده بود.
لازم نیست که نابغه باشید
لطفاً تصور نکنید که حتماً باید یک نابغه با درجهی علمی فوق دکترا از دانشگاه استانفورد یا هاروارد باشید تا در عصر اطلاعات موفق عمل کنید. ۹۰ درصد موفقیتهای تجاری در رشتههای معمولی که کالاها و خدمات معمولی را در بازارهای معمولی به مشتریان میفروشند به دست میآید. به تنها چیزی که احتیاج دارید ایدهای است که ۱۰ درصد جدید باشد و با آنچه وجود دارد فرق داشته باشد. باید بخواهید که ایدهتان را در بازار پیاده کنید و به یک موقعیت بزرگ در سیستم اقتصادی تبدیل شوید.
آبراهام لینکلن زمانی گفت: «درس میخوانم و خودم را آماده میکنم. شانس من روزی از راه خواهد رسید.»
بخت و اقبال و موفقیت زمانی دست میدهد که آمادگی با فرصت مناسب موجود همخوانی داشته باشد.
به راستی حیرتانگیز است که چه بسیار اشخاصی که دنبال یک بخت و اقبال بلند میگردند، اما باید توجه داشت که اشخاص باید بخت و اقبال بلندشان را شخصاً ایجاد کنند، و برای اینکه این بخت و اقبال بلند به دست آید باید خود را برای فرصتهای مناسب آماده کنیم.
ناپلئون بناپارت گفت: «فرصت مناسب؟ فرصت مناسب چیست؟! من فرصت مناسبم را شخصاً ایجاد میکنم.»
ارل نایتینگل زمانی گفت: «اگر فرصت مناسب از راه برسد و شما برای آن آماده نباشید کاری میکند که احمقانه و مسخره به نظر برسید.»
براساس قانون جذابیت، هر گاه بهای لازم را بپردازید و به آمادگی لازم برسید، فرصت مناسبی را برای خود جلب میکنید تا از علم و اطلاع و معلوماتتان برای رسیدن به هدفتان استفاده نمایید.
به ندرت اتفاق میافتد که به توانمندیهای لازم برسید و دیر یا زود از این استعداد و توانمندی استفاده ننمایید. به کمک یک نیروی قدرتمند، اشخاص، شرایط، فرصتهای مناسب و منابعی را که به آن احتیاج دارید، برای سود رساندن به خود و به دیگران جذب میکنید.»
زمان
۳ ساعت و ۴ دقیقه
حجم
۱۷۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۳ ساعت و ۴ دقیقه
حجم
۱۷۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
فکر کنم از اسم آقای اتقیایی استفاده شده بود تا خود ایشون ولی بسیار کتاب خوبی بود مخصوصا بخش های آخر البته کل کتاب می گه که کسب مهارت و دانش داشته باش