دانلود و خرید کتاب صوتی دختری از بروکلین

کتاب صوتی دختری از بروکلین داستانی جنایی، رمانی نفس‌گیر و معمایی از گیوم موسو است. زندگی مشترک رافائل و آنا، پیش از اینکه آغاز شود، به یک بن‎‌بست می‌خورد. آنا رازی را فاش می‌کند که آینده خودش و رافائل را تحت تاثیر قرار می‌دهد و بعد هم ناپدید می‌شود.

نسخه صوتی این اثر را می‌توانید با ترجمه‌ آریا نوری و صدای گویندگان توانای کشور، آرمان سلطان‌زاده، امید تقوی و سحر بیرانوند بشنوید.

خلاصه کتاب صوتی دختری از بروکلین

اگر در فاصله‌ کوتاهی از زمان ازدواجتان متوجه شوید که رفیق و شریک عاطفی‌تان، یک جنایتکار است، چه می‌کنید؟

کتاب صتی دختری از بروکلین داستانی پر از معماست که فقط در سه روز اتفاق می‌افتد. رافائل و آنا قرار است سه هفته دیگر عروسی کنند و از این بابت، خوشحال و هیجان‌زده‌اند. آن‌ها همراه یکدیگر به سفری می‌روند و این سفر، یا به عبارت بهتر، سوالی که آنا از رافائل می‌پرسد، تمام زندگی و آینده مشترکشان را تغییر می‌دهد. آنا کار وحشتناکی انجام داده است و رافائل، ناگهان بعد از فهمیدن ماجرا او را ترک می‌کند اما وقتی برمی‌گردد، آنا نیست که نیست.

درباره کتاب صوتی دختری از بروکلین

کتاب صوتی دختری از بروکلین (Brooklyn Girl) داستانی جنایی است که مخاطبش را با معماهای بسیاری روبه‌رو می‌کند. گیوم موسو، نویسنده‌ فرانسوی این کتاب، برای نوشتن داستانش به سراغ زندگی ناتاشا کامپوش رفته است و با الهام گرفتن از ماجرایی که در زندگی ناتاش رخ داد، داستانش را نوشته است.

رافائل و آنا قرار است سه هفته دیگر باهم ازدواج کنند. رافائل، نویسنده داستان‌های جنایی و پلیسی است. او به همراه پسرش زندگی می‌کند. زمانی که پسرش بیمار می‌شود، با آنا، که پزشک کودکان است آشنا می‌شود. آشنایی رافائل و آنا، فصل جدیدی در زندگی هردو باز می‌کند. آن‌ها وارد رابطه‌ای عاشقانه با یکدیگر می‌شوند و تصمیم به ازدواج می‌گیرند. اما همه‌چیز قرار نیست به آن آسانی که تصور می‌کنند باشد.

زندگی عاشقانه آنا و رافائل قرار است به زودی با مشکلی جدی مواجه شود. مشکلی عجیب که برای حل کردنش باید با معماهای زیادی روبه‌رو شد و همین ماجراها، داستان کتاب دختری از بروکلین را خواندنی و پرکشش کرده است.

آنا و رافائل برای تعطیلات به یک مسافرت رفته‌اند. فقط سه هفته‌ دیگر تا تاریخ ازدواجشان مانده است و آن‌ها خوشحالند. از روزهایشان لذت می‌برند که ناگهان آنا با پرسیدن سوالی عجیب، تمام خوشی و خوشحالی‌شان را بر باد می‌دهد.

آنا می‌پرسد: «اگر کار وحشتناکی انجام داده باشم، باز هم مرا دوست خواهی داشت؟» رافائل به این فکر می‌کند که هیچ‌چیز نمی‌تواند عشق میان خودش و آنا را متزلزل کند یا خراشی بیندازد. او به ازدواجشان که کمتر از سه هفته دیگر رخ می‌دهد فکر می‌کند و در این فکر است که این زن قرار است آینده او باشد. چه چیزی ممکن است عشقشان را نسبت به یکدیگر، نابود کند؟

اما وقتی آنا، عکسی را به رافائل نشان می‌دهد و درباره‌ کاری حرف می‎زند که انجام داده است، دنیای رافائل هم زیرورو می‌شود. او که نمی‌تواند این ماجراها را هضم کند از جایش بلند می‌شود و آنا را ترک می‌کند. اما مشکل اصلی اینجاست که پس از آن نمی‌تواند آنا را پیدا کند... .

شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر از طرف‌داران داستان‌های جنایی هستید و از خواندن پرونده‌های جنایی لذت می‌برید، شنیدن کتاب صوتی دختری از بروکلین را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

چرا باید کتاب صوتی دختری از بروکلین را بشنویم؟

دختری از بروکلین داستان جالبی است که نمی‌توانید تا پایان رهایش کنید. نشریه‌ی Femme Actuelle این کتاب را به عنوان تریلری نفسگیر می‌شناسد و نشریه مترو نیوز این کتاب را اینطور توصیف می‌کند: کتابی با تعلیق‌های غیرقابل باور. تا زمانی که نفهمید این دختری بروکلینی کیست، نمی‌توانید کتاب را رها کنید.

درباره گیوم موسو

گیوم موسو (Guillaume Musso) در سال ۱۹۷۴ در فرانسه به دنیا آمد. هنگامی که ۱۹ ساله بود به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. او مدتی را در نیویورک زندگی می‌کرد و با بستنی فروختن، خرج زندگی‌اش را درمی‌آورد. کمی بعد دوباره به فرانسه برگشت و در رشته اقتصاد درس خواند. مدتی در دبیرستان‌ها معلم بود و علاقه‌اش به آمریکا و به ویژه نیویورک باعث شد تا دلش بخواهد داستانی بنویسد که در نیویورک رخ می‌دهد.

گیوم موسو، تجربه تصادف رانندگی خطرناکی داشت. پس از این ماجرا، به تجربه‌های نزدیک به مرگ علاقه‌مند شد. این بار علاقه‌اش را در قالب کتابی به نام «و بعد» (Afterwards) درآورد. این کتاب فروش بسیار خوبی داشت و فیلمی هم با بازی جان مالکوویچ و اوانجلین لیلی از روی آن ساخته شد.

از میان کتاب‌های گیوم موسو می‌توان به ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول، همین حالا، آوای فرشته، زندگی پنهان نویسنده‌ها و دوباره دنبالت می‌آیم اشاره کرد.

نقد کوتاه کتاب

کتاب صوتی دختری از بروکلین یک رمان جنایی است. در طول خواندن یا شنیدن کتاب باید به دنبال معماهای بسیار و البته سرنخ‌هایی باشیم که برای باز کردن گره‌های داستانی به کارمان می‌آید. اگر از طرف‌داران داستان‌های معمایی هستید، احتمالا از سروکله زدن با رازهای کتاب لذت می‌برید.

تعداد شخصیت‌هایی که در داستان دختری از بروکلین نقش دارند، زیاد است. هر شخصیتی در بخشی از داستان وارد می‌شود. کاری انجام می‌دهد یا حرفی می‌زند که تاثیری در روند داستان و پیش بردن آن دارد. به همین دلیل هم باید اسامی را با دقت دنبال کرد.

گیوم موسو برای جذابیت بخشیدن به داستان جنایی، ماجراها و وقایع داستانی را با ریتم تندی پیش می‌برد. سرعت بالای رخدادها و وقایع کتاب هم البته سبب می‌شود که وقتی شروع به خواندن داستان می‌کنید، تا پایانش نتوانید کتاب را زمین بگذارید. این البته یکی از ویژگی‌های مثبت کتاب‌های جنایی است.

نکته‌ قابل توجه دیگر درباره کتاب صوتی دختری از بروکلین، صدای خوب گویندگان است. سه تن از گویندگان حرفه‌ای و مطرح ایرانی، یعنی سحر بیرانوند، امید تقوی و آرمان سلطان‌زاده این اثر را به کتاب صوتی تبدیل کرده‌اند. لحن درست گویندگان و صدای گرم و جذابشان سبب شده تا شنیدن نسخه صوتی کتاب برای مخاطبان به تجربه‌ای لذت‌بخش تبدیل شود.

ژانر و سبک کتاب

گیوم موسو یکی از نویسنده‌هایی توانایی است که نامش را به‌عنوان نویسنده موفق جنایی نویس ثبت کرده است. کتاب دختری از بروکلین هم یکی از کتاب‌های جنایی و معمایی او است که طرف‌داران بسیاری در سراسر جهان دارد و در زمان انتشارش، به سرعت راهش را به فهرست پرفروش‌ها باز کرده است.

داستان‌های جنایی، همانطور که از نامشان هم پیداست، با مرگ و میر، جنایت و معمای قتل‌ها و رخدادهای عجیب گره خورده‌اند. داستان‌های جنایی معمولا ریتم تندی دارند. حضور شخصیت‌های مختلف، حرف‌هایی که می‌زنند و کارهایی که انجام می‌دهند، همه و همه در نتیجه‌گیری و پایان داستان تاثیر دارد و بنابراین، خواندنش، دقت و تمرکز بالایی می‌خواهد. البته لذت باز کردن گره‌های ماجرا و یا تجربه‌ی عنصر غافلگیری در انتهای داستان را نیز نباید فراموش کرد.

در بخشی از کتاب صوتی دختری از بروکلین می‌شنویم

درحالی‌که تنها سه هفته به تاریخ عروسی‌مان باقی مانده بود، تصمیم گرفته بودیم از تعطیلاتمان در کوته آزور بهترین استفاده را ببریم. بعدازظهرمان خیلی خوب شروع شده بود. برای پیاده‌روی به کنار ساحل رفتیم و پس از آن، روبه‌روی دریا نشستیم و به نوشیدن مشغول شدیم. کمی درمورد شغل‌هایمان و به دنبال آن مراسمی که قرار بود پس از آن زندگی‌مان دچار تحول شود گفت‌وگو کردیم. می‌خواستیم شمار خیلی کمی را دعوت کنیم، شاید درکل سه نفر که یکی از آنان نیز پسربچه خودم، تئو بود.

در راه بازگشت خیلی آرام می‌راندم تا تو بتوانی از دیدن مناظر اطرافت لذت ببری. من نیز، هرازگاهی، به تو نگاه می‌کردم، به صورت بی‌نهایت زیبا و بدن بی‌اندازه خوش‌تراشت. دوست داشتم آن لحظه‌ها تا ابد به درازا بکشد.

هرازگاهی که نگاهمان با هم تلاقی می‌کرد، لبخندی دلگرم‌کننده به هم تحویل می‌دادیم. هوا خوب بود. آن لحظه‌ها را خیلی خوب به یاد دارم: چشمان زیبایت، طره موهایت و نگاه درخشانت. به سمت ویلایی که اجاره کرده بودیم می‌راندم؛ ویلایی که در میان خانه صیادان مروارید قرار گرفته بود. منظره بی‌نظیر بود، می‌توانستی ساعت‌ها بنشینی و فقط به اطرافت خیره شوی. آن لحظه‌ها را خیلی خوب در ذهنم ثبت کرده‌ام؛ آخرین لحظاتی که من و تو در کنار هم خوشبختی را احساس کردیم.

آوای دلنواز مرغان دریایی گوش‌هایمان را نوازش می‌داد و نسیمی ملایم که می‌وزید، صورتمان را. در تراس ویلا نشسته بودیم، تو شمع روشن کرده بودی و عودی که بویش پشه‌ها را دور می‌کرد. من هم یکی از سی‌دی‌های شارلی هادن را گذاشته بودم. درست مانند یکی از رمان‌های فیتز جرالد، بر روی صندلی‌هایمان نشسته بودیم و به بیرون نگاه می‌کردیم.

کمتر پیش می‌آمد که صورت زیبایت را آن‌قدر در آرامش ببینم. قرار بود آن شب، رؤیایی باشد. قرار بود، ولی به جای آنکه اجازه دهم این اتفاق بیفتد، اندیشه‌ای هراسناک را دوباره به ذهن خود وارد کردم. اندیشه‌ای که مدت‌ها در ذهنم بود، ولی هربار آن را پس می‌زدم. ای کاش آن شب هم همین کار را کرده بودم...

«می‌دونی چیه آنا، به نظر من دو نفر که همدیگه‌رو دوست دارن نباید هیچ رازی رو از هم پنهون کنن.»

چه چیزی باعث شد که ترس خوب نشناختن تو آن شب بر من چیره شود؟! به این دلیل که تاریخ ازدواجمان نزدیک بود؟! چون قرار بود رابطه‌مان وارد مرحله‌ای جدید شود؟! به دلیل آنکه خیلی سریع پیش می‌رفتیم؟! به این دلیل که پیشتر رابطه‌ای ناموفق را سپری کرده بودم؟! احتمالا تلفیقی از همه این‌ها.