دانلود و خرید کتاب صوتی تا بهار صبر کن باندینی
معرفی کتاب صوتی تا بهار صبر کن باندینی
کتاب صوتی «تا بهار صبر کن باندینی» نوشتهٔ جان فانته با ترجمهٔ محمدرضا شکاری و گویندگی محمود هادیزاده توسط انتشارات ماه آوا منتشر شده است. برای بسیاری همین که «چارلز بوکوفسکی» جان فانته را خدای خود خوانده است، کفایت میکند. اما فقط همین تمجید بوکوفسکی نیست که فانته را در چنین جایگاهی نشانده است.جان فانته معتقد بود بیشک بهترین نویسندهٔ آمریکایی دوران خودش است، چون هرچه نوشته تا ابد جاودان خواهند ماند! مثل همین کتاب «تا بهار صبر کن، باندینی» که آغازگر ماجراهای آرتوروست، همو که انگار همین امروز هم، به واسطهٔ حیات ابدیاش در کتاب های فانته، در حال پرسه زدن در خیابان ها و گذرهای لس آنجلس است.
جان فانتهٔ بداقبال که هیچ گاه در زمان حیاتش آنچنان قدر ندید و طعم زندگی خوب را نچشید، در قریب به ۴۰ سال اخیر و درست پس از مرگش، بیوقفه آثارش تجدید چاپ شدند و نوشتههای منتشرنشدهاش یکییکی به زیر چاپ رفتند.
درباره کتاب صوتی تا بهار صبر کن باندینی
«تا بهار صبر کن، باندینی» داستان فقر و خیانت و هویت ایتالیایی - آمریکایی است؛ داستانِ رویارویی پسرکی نوجوان با دشواریها و حقایقی که به او تحمیل میشود و داستان امید به روزهای بهتر.
کتاب «تا بهار صبر کن، باندینی» یکی از ۴ رمان فانته با محوریت زندگی شخصیتی است به نام «آرتورو باندینی». رمانی که مانند «از غبار بپرس»، «رویاهایی از بانکر هیل» و «جاده لس آنجلس»، همهٔ مختصات زندگی آمریکایی در حد فاصل دهههای ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰ را در خود جای داده است و علاوه بر این، طنز خاص و بیپروا و لحن تند آن نیز به همان قوت و کیفیتی است که نویسندگان آمریکایی بسیاری خودشان را متأثر از او میدانند.
کتاب صوتی تا بهار صبر کن باندینی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای آمریکایی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب صوتی تا بهار صبر کن باندینی
«تا کنار تخت رفت، دستهایش را زیر ملافه برد و پیِ آن تسبیح سرگردان گشت. بعد بین پتوها خزید و دیوانهوار همسرش را گرفت، دستهایش را دور دستهای او حلقه کرد و پاهایش را دور پاهای او قفل. کارِ شور و حرارت نبود، علتش فقط سرمای شبی زمستانی بود و ماریا بخاری کوچکی به هیئت یک زن بود که از همان اول، اندوه و گرمایش اسوو را مجذوب خودش کرده بود. پانزده زمستان، شب از پیِ شب، و زنی گرم و پذیرای بدنش، با پاهای یخ، دستان و بازوهایی یخ؛ به چنین عشقی فکر کرد و آه کشید.
تازه، مدتی قبل سالن بیلیارد امپریال ده دلار آخرش را گرفته بود. ای کاش این زن عیب و ایرادی داشت تا سایهٔ پنهانی روی ضعف او بیندازد. ترزا دیرِنتزو را در نظر بگیرید. میتوانست با ترزا دیرنتزو ازدواج کند، جز اینکه او ولخرج بود، زیاد حرف میزد و دهانش بوی فاضلاب میداد و با اینکه زنی نیرومند و عضلانی بود، دوست داشت وانمود کند بازوهایش قدرتی ندارند؛ فکرش را بکنید! تازه ترزا دیرنتزو قدبلندتر از او بود! خب، با همسری مثل ترزا میتوانست لذت ببرد از اینکه سرِ بازی پوکر ده دلار به سالن بیلیارد امپریال بدهد. میتوانست به آن بو، به آن دهان وراج فکر کند و خدا را شکر کند که این فرصت گیرش آمده تا پولی را که سخت به دست آورده، هدر بدهد. اما ماریا نه.»
زمان
۸ ساعت و ۳۶ دقیقه
حجم
۴۷۸٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۸ ساعت و ۳۶ دقیقه
حجم
۴۷۸٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کار صداپیشه بسیار عالی بود.
عالیست