دانلود و خرید کتاب صوتی پسری از برزیل
معرفی کتاب صوتی پسری از برزیل
کتاب صوتی پسری از برزیل نوشته مایکل پارت است که با ترجمه ماشااله صفری و صدای پژمان رمضانی منتشر شده است. کتاب صوتی پسری از برزیل به زندگی نیمار یکی از مشهورترین فوتبالیستهای دنیای امروز میپردازد.
درباره کتاب پسری از برزیل
نِیمار دا سیلوا سانتوس جونیور متولد ۵ فوریهٔ ۱۹۹۲ است. او با نام نیمار شناخته میشود، این بازیکن فوتبال اهل برزیل است که برای باشگاه پاری سن ژرمن و تیم ملی برزیل در پست مهاجم بازی میکند. او در اوت سال ۲۰۱۷ با مبلغ ۲۲۲ میلیون یورو از بارسلونا به پاری سن ژرمن انتقال یافت و به عنوان گرانترین بازیکن تاریخ فوتبال معرفی شد.
نیمار یکی از بهترین بازیکن های جهان است. نیمار به دلیل مهارتهای دریبلزنی تکنیکی، تمام کنندگی، جایگیری و همچنین توانایی استفاده از هر دو پا در فوتبال بسیار مشهور است.
نیمار که در سال ۲۰۱۳ به بارسلونا پیوست با شایعات تخلف در انتقال وی از سانتوس به بارسلونا روبرو گردید. این شایعه در سال ۲۰۱۵ ثابت شد و باشگاه بارسلونا با جریمهٔ سنگینی پرداخت کرد. او با اینکه تا سال ۲۰۲۰ با بارسلونا قرارداد بسته بود اما سال ۲۰۱۷ از این تیم جدا شد و به پاری سن ژرمن پیوست.
شنیدن کتاب پسری از برزیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به فوتبال پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پسری از برزیل
آهنگ و لذت فوتبال در رودخانههای برزیل و رگهای مردم آن جاری است. فوتبال در برزیل فقط پیروزی و تاکتیک نیست، بلکه زیبایی و لذت است. فوتبال در برزیل تنها راه زندگی است. فوتبال در برزیل یک هنر است.
برای پای، مانند تمام برزیلیها، بازی کردن مانند نفس کشیدن بود. آسیبهای او را بیشتر از یک سال خانه نشین کرد و در حسرت بازی میسوخت. در حقیقت پسرش که ۳ فوریه ۱۹۹۲ متولد شده بود، از او زودتر راه رفت.
چند ماه بعد از تصادف، بدون در آمد و شغل، پای همراه خانواده اش به خانهی والدینش در نوتیکا نقل مکان کردند، شهرکی فقیر نشین در سائو ویسنته - همان خانه ای که ماهها قبل در مسیر آن تصادف کردند. پدر ش ایلزمار که مکانیک ماشین بود، کاری برای او در تعمیرگاه دست و پا کرد. فوتبال بازی کردن برایش غیر ممکن بود و پای میدانست باید برای مدتی با عشق زندگیاش وداع کند. مهمتر بود تا برای تامین هزینههای زندگی همسر و پسر کوچکش درآمدی داشته باشد.
همسایهها برای اسباب کشی به آنها کمک کردند. پای از روی صندلی چرخدار به آنها میگفت که هر چیزی را در بزرگترین اتاق خانه کجا بگذارند.
- تخت میره کنار دیوار، دراور را کنارش بگذارید. کمد لباسها سمت دیگر اتاق، کنار تخت رو خالی بگذارید که مسیر رفت و آمد باشد.
به همسایهها میگفت: «متاسفم که نمیتونم کمک کنم، هنوز نمیتونم راه برم.»
یکی از همسایهها حرفش را قطع کرد: «زیادی نگرانی آقای نیمار. آقای ایزلمار همه چیز رو به من گفته. گفته که این خانه را با پول فوتبال برای آنها خریدی.»
پای در حالی که همسایههای مهربانش را در حال کار تماشا میکرد گفت: «خانواده یعنی همین.»
همسایه گفت: «و همسایه یعنی همین.»
طولی نکشید که کار اتاق تمام شد و پای مشغول بازی با پسر یک سالهاش بود. در حالی که توپ فوتبالی در دست داشت گفت: «بیا پیش پاپا، جونینهو.»
جونینهو چهار دست و پا وارد اتاق شد و ایستاد. لاغر و استخوانی بود، موهایی تیره، پوستی سبزه وچشمانی درخشان وسیاه رنگ. یک زخم ویرگول شکل کوچک بالای ابرو داشت که به سختی دیده میشد. وقتی توپ را دید، به سرعت طرفش حرکت کرد. وقتی به پدر رسید، خود را بالا کشید و ایستاد، دستانش را تکان داد وصداهایی نا مفهوم در آورد که نیاز به ترجمه داشت: توپ رو بده من!
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاب بدی نیست