دانلود و خرید کتاب دوازده ستون موفقیت‌ جیم ران ترجمه مریم رزاقی
تصویر جلد کتاب دوازده ستون موفقیت‌

کتاب دوازده ستون موفقیت‌

معرفی کتاب دوازده ستون موفقیت‌

کتاب دوازده ستون موفقیت نوشته جیمز ران و کریس وایدنر است که با ترجمه مریم رزاقی منتشر شده است. این کتاب به شما یاد می‌دهد چطور به دنبال موفقیت باشید ستون‌های اصلی آن را پیدا کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.

درباره کتاب دوازده ستون موفقیت

در این کتاب نوبیسندگان ۱۲ ستون نام می‌برند که راه موفقیت است. این ستون‌‎ها خود به تنهایی پایه‌‎های اصلی موفقیت و دستاوردهایی هستند که هم اکنون و در آینده نیز به آن‌ها خواهید رسید. سعی کنید به جلو گام بردارید و به همان صورت که در باره این ستون‎های موفقیت تجربه کسب می‎‌کنید، آنها را نیز انجام داده و از خود به یادگار بگذارید و همچنین این را به دیگران نیز بیاموزید، این روند باعث خوشحالی خود، خانواده، جامعه و کارتان در این سفر که زندگی برایتان رقم زده خواهد شد.

اصول بنیادین جدید وجود ندارد. حقیقت چیز جدیدی نبوده، بلکه امری پیر و کهنه است. شما از کسانی که می‌گویند بیایید عتیقه‌های دست‌ساز مرا ببینید، تعجب کنید؛ چون چیزی که عتیقه است، تو سازنده آن را نخواهید بود. با این کتاب به سوی اصول بنیادین موفقیت می‌روید.

خواندن کتاب دوازده ستون موفقیت‌ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که در جست و جوی موفقیت هستند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دوازده ستون موفقیت‌

«زندگی ما وقتی تغییر می‌کند که خودمان تغییر کنیم.»

«بی‌لیاقت!»

با عصبانیت روی داشبورد ماشینش میکوبید و می‌گفت: این ماشین خیلی مرا خسته کرده است.

مایکل جونز، همیشه خود را انسانی بی‌لیاقت می‌دانست که دیگر تحملش به پایان رسیده بود. او چهل سال داشت و بعد از پانزده سال زندگی مشترک هنوز نمی‌دانست با زن خود چطور باید رفتار کند. حتی اطلاعی از علایق و خصوصیات اخلاقی بچه‌هایش نداشت. شغل او سخت و خسته‌کننده بوده و چون انگیزه‌ای برای انجام آن ندارد، نمی‌تواند با علاقه کار کند، از سویی شرکت دستمزدش را به موقع پرداخت نمی‌کند. این طور باید گفت: زندگی مسخره‌ای دارد.

معلوم نبود در زندگی به چه سمتی پیش می‌رفت. وقتی که او و همسرش «امی» فارغ‌التحصیل شدند برای زندگی‌شان کلی آرزو در سر داشتند، زندگی بر وفق مراد و همه چیز برایشان مهیا بود. پر انرژی و باانگیزه بودند و اهداف زیادی در سر داشتند اما اکنون هیچ کدام از اهداف خود نتوانسته بودند جامه عمل بپوشانند.

مایکل همسرش «امی» را دوست داشت، اما دوست داشتنش خیلی عمیق نبود. آن‌ها سال‌های زیادی بود که برای انجام دادن کارها با هم مشورت نکرده بودند و مایکل نمی‌دانست که به چه صورتی باید این مساله را حل کند. او فرزندان خوبی داشت اما مثل همسرش نمی‌تواند زمان زیادی را با آن‌ها بگذراند.

او مردی چهل ساله بود با درآمد سالانه ۴۰۰۰۰ دلار، که افزایشی نداشت. او اصلاً این تصور را از زندگی‌اش نمی‌توانست داشته باشد. فعلاً شرایط زندگی‌اش به همین روال و برایش زجرآور بود. شغلش به گونه‌ای بود که با دیگران ارتباطات قوی نداشت. این شرایطی نبود که او و همسرش برای آن برنامه‌ریزی کرده باشند.

زندگی‌اش داشت تغییر می‌کرد.

با ضربه‌ای که به داشبورد زد، ماشین کمی تکان خورد و توانست ۳۰ مایلی را با دنده خلاص تا یک ساعت راه برود. خیلی غرغر کرد و گفت چه ماشین مزخرفی است که ناگهان ایستاد.

برای اولین بار بود که داشت در این جادۀ ناشناس رانندگی می‌کرد. جاده‌ای طولانی، پرپیچ و خم و میانبری برای دوراهی اصلی بود. با دقت در مسیر جاده خانه‌های مسکونی را نیز می‌دید.

از آن ماشین مسخره پیاده شد، دور ماشین را نگاه کرد تا مشکل آن را پیدا کند. از این ماشین هیچ چیزی نمی‌دانست، فقط بلد بود که بنزین را چطور بزند، سوییچ را چطور بچرخاند و شروع به رانندگی کند، فقط همین اندازه! دودی از اگزوز ماشینش بیرون نمی‌آمد با خودش گفت حتماً بنزین تمام کرده و مشکل دیگری ندارد.

مایکل، کاپوت ماشین را بالا زد و موتورش را بررسی کرد. دید تمام سیم‌ها به موتور وصل هستند. درپوش‌ها بسته و جای خود قرار دارند. واقعاً نمی‌دانست مشکل از کجاست و باید چه کار کند.

با خودش می‌گفت ای کاش دوره‌های آموزشی تعمیر ماشین را در دوران دبیرستان می‌رفت تا در این شرایط می‌توانست به خودش کمک کند.

معرفی نویسنده
عکس جیم ران
جیم ران
آمریکایی | تولد ۱۹۳۰ - درگذشت ۲۰۰۹

امانوئل جیمز ران که با نام کوتاه و مستعار جیم ران شناخته می‌شود، در ۱۷ سپتامبر ۱۹۳۰ در واشنگتن آمریکا به دنیا آمد. خانواده‌ی او کشاورز بودند و تنها دارایی‌شان یک زمین کشاورزی بود. او در زمانه‌ای زندگی می‌کرد که هر فرزندی در بهترین حالت آینده‌ای شبیه به پدرش می‌داشت و تنها گزینه‌ای که برای او وجود داشت این بود که پا جای پای پدر خودش بگذارد. بنابراین تنها پیش‌بینی که درمورد جیم وجود نداشت این بود که در سی سالگی یک میلیونر و یک آموزگار مشهور شود!

Sara
۱۴۰۰/۰۵/۲۹

خیلی کتاب جذابی هست.پیشنهاد میکنم از دستش ندید.کاملا روان،واضح و قابل درک در قالب گفتگوی چارلی و مایکل.فقط بعضی جاها غلط های املایی و ترجمه ای ریزی هست که روی درک مطلب تاثیری ندارند و دربرابر زیبایی کتاب قابل چشم

- بیشتر
علی عالی پوریان
۱۴۰۱/۰۲/۰۲

سلام به همه عزیزان ،،خب این کتاب هم مثل همه کتاب های با موضوع موفقیت به سهم خودش نکات خوبی رو بالقوه تعلیم میده واین ما هستیم، که میتونیم این ظرفیت بالقوه رو به فعلیت برسونیم💯 ومسیر رسیدن به موفقیت

- بیشتر
saeid
۱۴۰۰/۰۶/۲۷

کتاب خوبیه .در کتاب ۱۲ نکته جالب و کاربردی بیان شده است.

شاداب
۱۴۰۳/۰۷/۱۷

کتابی هست که یه روزه هم می‌توان خواند و مطالعه کرد از نظر من کتاب محتوای کامل و کافی ندارد صرفا در قالب یک داستان که به نظرم زیاد گیرا نبود چند جمله موفقیت رو تیتر وار و نه عمیق

- بیشتر
برای خودت بیشتر وقت بگذار و مطالعه کن، خودت را بالا بکش.
reza karimi
زندگی انسان نمی‌تواند یک شبه تغییر کند اما می‌شود مسیر رسیدن به آن را یک شبه تغییر داد.
Sara
درخت تا چه اندازه رشد می‌کند؟ بله، تا اندازه‌ای که بتواند رشد خواهد کرد اما انسان قدرت انتخاب دارد. او قادر است بهترین چیزها و همه چیز را به دست بیاورد و یا اینکه به کم قانع شود.
Sara
خب مایکل؛ چرا می‌خواهی پولدار شوی؟ مایکل: به خاطر اینکه بتوانم اسباب راحتی برای خودم و خانواده‌ام فراهم کنم. چارلی: به دوازده ستون نگاه کنی بله عمارتی زیبا با ماشین‌های لوکس در پارکینگ می‌بینی. اما آقای دیویس می‌گوید: وقتی به آن ثروتی که می‌خواستی رسیدی، می‌توانی از همهٔ آن بگذری و آن را ببخشید چون تنها چیزی که مهم می‌شود پول نیست، شخصیتی است که در طی پولدار شدن به آن رسیده‌اید.
Sara
چشم‌اندازی از آنچه که می‌خواستی در ذهنت بکش، بعد هم درباره آن صحبت کن و روی آن کار کن. این روش در هر شرایطی جواب می‌دهد. در ذهنت چشم‌اندازی مثبت از آینده داشته باش، برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی کن، با آن ارتباط بگیر و در انتها روی آن کار کن.
Sara
«ما با تحصیل راه درآمد را یاد می‌گیریم اما تجربیات به ما راه ثروتمند شدن را می‌آموزند.»
Sara
ستون دوم: زندگی سالم داشته باشید
reza karimi
کسی که مدیر است به دیگران کمک می‌کند خود را آن طور که هست ببیند. رهبران بزرگ به دیگران کمک می‌کنند تا خود را بهتر از آن چیزی که هستند ببینند. کسانی که در حد متوسط هستند مدیر می‌شوند و افرادی که بهتر رشد می‌کنند در جایگاه رهبری قرار می‌گیرند. همین نیز در مسئولیت و میزان درآمد آن‌ها دیده می‌شود. اگر دنبال به دست آوردن پول بیشتر هستید باید برای دیگران بیشتر ارزش قائل شوید.
Sara
«ارتباط خوب یعنی دو نفر بتوانند در زمینه‌هایی مثل کار با هم نقاط مشترک و تفاهم داشته باشند و وقتی به این نقطه از تفاهم و اشتراک رسیدند، قدرت‌شان بیشتر می‌شود.»
Sara
نکات مهم برای کسانی که می‌خواهند زندگی‌شان را بهتر کنند عبارتند از: خواندن کتاب، از تجربیات افراد موفق چیزهایی یاد بگیرند، از تجربیاتی که به دست آورده استفاده کنند و از درست یا غلط بودن آن‌ها درس بگیرند.
Sara
مایکل: وقت زیادی ندارم، باید زودتر شروع کنم. چارلی: اول تصمیم بگیر چه کاری را می‌خواهی بکنی، بعد شروع کن. این یکی از درس‌های مهم زندگی است.
Sara
سعی کن روابط خود را قوی کنی.
reza karimi
«افراد موفق برای اینکه بتوانند بیشتر موفق باشند به دنبال افراد موفق دیگر می‌گردند تا با آن‌ها به چالش کشیده شده و موفق‌تر از قبل شوند.
afra
باید شخصی که به آن تبدیل شده‌ای را دوست داشته باشی نه پولش را. یک ضرب‌المثل قدیمی هست که می‌گوید: «پول تنها انسان را حریص‌تر می‌کند، پول دوست همیشه تشنه پول است.»
Sara
زمانی می‌توانید افراد قدرتمند را جذب کنید، که خودتان نیز قدرتمند باشید. همچنین برای جذب افراد متعهد باید خودتان نیز متعهد باشید.
afra
برای رسیدن به موفقیت باید سختی بکشی. اگر دنبال آسانی باشی به آن می‌رسی اما چیز زیادی به دست نخواهی آورد، آن وقت قدر چیزی را نمی‌دانی و به آرزوهایی که داشتی نمی‌رسی. به دست آوردن چیزهای با ارزش همیشه سخت است به همین دلیل همۀ افراد دنبال آن نمی‌روند.
seemorgh
سود بهتر از گرفتن دستمزد است.
Sara

حجم

۶۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰ صفحه

حجم

۶۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰ صفحه

قیمت:
۱۶,۹۰۰
تومان