کتاب نق نق کردن ممنوع حتی برای شما!
معرفی کتاب نق نق کردن ممنوع حتی برای شما!
کتاب نق نق کردن ممنوع حتی برای شما! نوشته جان گوردون است که با ترجمه آرزو خسروپور منتشر شده است. کتاب نق نق کردن ممنوع حتی برای شما! درسهای طلایی به آرامش و موفقیت رسیدن در زندگی است.
درباره کتاب نق نق کردن ممنوع حتی برای شما!
اکثر ما در زندگی با افراد نقنقو که با حرفهای خود ما را تخلیهٔ انرژی میکنند روبهرو شدهایم و محال است که روزی حداقل چند نفر از این افراد را در مترو، اتوبوس یا مهمانیها نبینیم. سعی بر تغییر این افراد هم مانند آب در هاون کوبیدن است؛ اما مسئلهٔ مهم این است که ما چگونه خود را بازیابی کرده و به مسیر مثبتاندیشی بنگریم نه نویسنده و نه هیچکس دیگری نمیتواند منفیبافی و نقنق کردن را از زندگی مردم پاک کند بلکه هدف کتاب این است که یاد بگیریم چگونه منفینگری را به مثبتاندیشی تبدیل کنیم.
این کتاب به شما کمک میکند این اخلاق بد را کنار بگذارید و بتوانید با دیگران ارتباط بهتری داشته باشید.
خواندن کتاب نق نق کردن ممنوع حتی برای شما! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به آرامش و موفقیت در زندگی پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب نق نق کردن ممنوع حتی برای شما!
خانم امید تمام سعی خود را میکرد که خودش را به دفتر کارش برساند. او در حالیکه میخواست ظاهرش را جلوی نگهبانان حفظ کند به سمت آسانسور رفت و به محض داخل رفتن جلوی آینه چند بار به صورت خود ضربه زد تا خوابآلودگیاش کمتر شود. او از یک آشفتگی ذهنی، بیخوابی شبانه، افسردگی و قلبی شکسته عذاب میکشید.
او در شرکت نقش یک مشاور را در سمت معاونت نیروی انسانی داشت؛ بنابراین تکتک کارکنان پیش او میآمدند تا مشکلات خود را با وی در میان بگذارند. او در واقع مسئول حفظ آرامش شغلی کارکنان در شرکت بود.
خانم امید بسیار دوست داشت به دیگران کمک کند ولی با این وضعیت چه کاری از دستش برمیآمد. وقتی کارمندان مشکلات خود را برای او بازگو میکند او در دل میگفت اگر آنها میدانستند که من چه مشکلاتی دارم...
قسمت ۲: زلزله در شرکت
به محض باز شدن درب آسانسور خانم امید از صحنهای که دید کمی شوکه شد. انگار در شرکت زلزله رخ داده باشد. تمام کارکنان از این طرف به آن طرف میدویدند. همهٔ آنها فریاد میزدند. خانم امید اول فکر کرد شاید قیمت سهام شرکت رکورد خود را زده است (که اصلاً امروز حوصلهٔ آنرا نداشت).
او به سمت اتاق خود در حرکت بود که دید، جیم به سمت او میآید و با صدای بلند فریاد میزند که: «خانم امید، خانم امید، شما تا به حال کجا بودید؟!»
خانم امید پاسخ داد: «شنیدم شنیدم» دیدن جیم در آن شرایط بدترین اتفاق ممکن بود.
جیم ادامه داد: «خیلی تعجب میکنم که شما بدترین روز ممکن را برای دیر آمدن و تأخیر پیدا کردهاید. امروز رئیس شرکت با یکی از شبکهای تلویزیونی مصاحبه داشت تا در مورد آتش گرفتن باطریهای لپتاپهای تولیدیمان حین کار توضیح دهد. ظاهرت مانند کسی است که با اتوبوس تصادف کرده!»
خانم امید کمی شوکه شد ولی این بهترین تشبیه ممکن به نظر میرسید. جیم در حالیکه خانم امید را به دفترش هدایت میکرد در ادامه گفت: «هیچوقت سابقه نداشته که رسانهها اینطور با اعتبار شرکت بازی کنند آنها با تمام قوا به ما حمله کردند. هزاران نفر از مشتریان ما این مصاحبه را دیدهاند و ما را مورد انتقاد قرار دادهاند. حتی ارزش سهام شرکت هم افت پیدا کرده است. ما باید راهحلی پیدا کنیم.»
خانم امید گفت: «اما قبلاً هم مشکلات مشابهی داشتهایم مثلاً در خصوص مشکل سختافزاری کامپیوترها یا انتقال دادهها، تصور نمیکنم که این دفعه هم مشکلی پیش بیاید.»
جیم گفت: «اشتباه نکن، این دفعه فرق میکند همه اعتقاد دارند که دَن مدیر شرکت لیاقت کافی را در مدیریت شرکت ندارد. حتی مصاحبهگر از او پرسید: «از اینکه از مدیرعاملی موفق به یک مدیر عامل شکست خورده تبدیل شدهاید چه حسی دارید؟!» این مسئله چیزی است که از درون شرکت ما نشأت میگیرد و یک انتقاد غیرمنصفانه است. ما باید بفهمیم که کدامیک از کارکنان در این وضعیت افتضاح دست دارند و آنها را از شرکت بیرون کنیم.»
حجم
۱۱۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۱۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
نظرات کاربران
دررابطه باموضوع کاملا این کتاب مرتبط هست و نظر علاقمندان به موضوع مذکور رراباتوجه به سطح پائین ترجمه ی صریح جلب میکند درکل کتاب پرباری است که اگرخوانده شود کارآمد میباشد.
کتاب خوبی است اما مطالب تکرار شده.همان تعداد بریده های کتاب کفایت می کند.