کتاب رهایی از سردرگمی با کمک ندای درون
معرفی کتاب رهایی از سردرگمی با کمک ندای درون
رهایی از سردرگمی با کمک ندای درون نوشته جیمز هیلمن، توضیحی است درباره به کشش و ندای درونی در وجود انسانها که با ترجمه آرزو محمودیان منتشر شده است.
درباره کتاب رهایی از سردرگمی با کمک ندای درون
ندای درون، گاهی شبیه به نیرویی خفیف است که شما را درون جریان رودخانهای ناشناخته و غریب هُل میدهد؛ باعث میشود مدتی بیهدف و سرگردان با این جریان ناآشنا حرکت کرده تا درنهایت، امواج رودخانه شما را به ساحلی برساند که گویی از قبل برایتان مشخص شده است. هنگامی که به پشتسر و مسیر طیشده مینگرید، با خود میاندیشیــد بیشک دست سرنوشت شما را به این نقطه رسانده است.این کتاب توضیحی است راجع به دست قدرتمند و هدایتگر سرنوشت.
این یادآوریها و بشارتهای گوناگون، همانطور که تعیینکنندۀ خاطرات ترسناک ما هستند؛ تاریخچۀ زندگیمان را نیز شکل میدهند. بااینحال، اکثر ما بیشتر تمایل داریم که بهجای پرداختن و بررسی لحظات مرموز و ترسناک زندگی، آنها را تهِ صندوق یا در قفسهای خاکگرفته رها کنیم. دستِبرقضا، نظریات ما، به دنبال بررسی و توجه به این لحظات ترسناک و مرموز هستند و پرداختن به آنها را وظیفۀ هر فرد میدانند. باوجود جراحات اولیه و تیرهایی که هرلحظه از جانب طالع و تقدیر، سوی ما رها میشوند؛ تکتک ما از ابتدا حامل شخصیت فردیِ معین و آشکاری بودهایم که ویژگیهای همیشگی و ماندگار دارد.
این کتاب همچنین توضیحی است راجع به نیروی شخصیت. از آنجاییکه نظریۀ روانشناختی شخصیت و رشد آن، اغلب در کنترل «آسیبهای روانی و جراحات روحیِ» سالهای اولیۀ عمر است؛ تمرکز یادآوریها و روایتهای شخصی ما از زندگی نیز تحتتأثیر سموم این نظریات قرار میگیرند. زندگی ما بیش از آنکه توسط کودکیمان شکل بگیرد؛ در گروِ تصوری است که از کودکی خود داریم. بهعبارتدیگر، ما بیش از آنکه از آسیبهای روانی دوران کودکی ضربه ببینیم؛ از شیوۀ آسیبزنندۀ یادآوری کودکیمان آزرده میشویم و همین امر منجر به شکلگیری غلط شخصیت ما میشود.
این کتاب قصد دارد با نشان دادن آنچه که حقیقتاً در فطرت شما قرار دارد؛ این آسیبها را ترمیم کند. همچنین قصد دارد با باز کردن گرههایی که قایق زندگیتان را در مسیر گرداب بیمعنایی انداخته است؛ شما را به مسیر صحیح سرنوشت بازگرداند. زیرا آن چیزی که در بسیاری از زندگیها گم شده و میبایست بازیابی شود؛ درک ندای درون و چرایی زنده بودن است.
خواندن کتاب رهایی از سردرگمی با کمک ندای درون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای موفقیت وروانشناسی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب رهایی از سردرگمی با کمک ندای درون
سرنوشت و سرنوشتگرایی
شاید مطالبی که تا این فصل از کتاب گفته شد این فرض را در ذهن خواننده به وجود بیاورد که ما درصدد تایید جبرگرایی بوده و به آن معتقدیم. بنابراین لازم است ابتدا به توضیح این شبهه و رفع آن بپردازیم تا مسیر دقیقتری را پیش روی خود داشته باشیم.
اگر این نگرانیها به وضوح مطرح نشده و با آنها برخورد نشود؛ بسیار محتمل است که یا خود را در دنیای سرنوشتگرایی رها کنیم و یا این کتاب را به دنیای خیال بسپریم.
سرنوشتگرایی، رویِ دیگر منِ (ایگوی) قهرمان است که در تمدنهایی با باورهای غالبی چون «خودت انجامش بده» و «همه چیز متعلق به برندههاست» بار بسیاری را متحمل میشود. هرچقدر این بار سنگینتر باشد، بیشتر تمایل دارید که آن را زمین بگذارید یا به گردن چیز بزرگتر و قویتری مثل سرنوشت بیاندازید. اخیرا، این، فیلمها و بازیگران هالیوود هستند که معنا و معیار قهرمان در زندگی افراد محسوب میشوند. این، نقشها و بازیگران آن هستند که برای مردم عادی دست به انجام کارهای خارقالعاده میزنند: یکهوتنها به جنگ وحشیها میروند؛ با موجودات شروری که سد راهشان میشوند مبارزه کرده و با موفقیت از پسِ مشکلات زندگی برمیآیند. چنین منِ قهرمانی است که راهش را در دل جنگل پیدا کرده و با شیوهٔ خود بر رقیبان و شکارچیان پیروز میشود.
حتی شنلقرمزی کوچک نیز باید خودش بهتنهایی با گرگ حیلهگر روبهرو شود. بار سنگین تنها بودن با سرنوشت خودساختهٔ خودتان در این جهان، درکنار موجوداتی که میخواهند زندگی را بر شما جهنم کنند، در کمینتان نشستهاند. اگر من موانع را کنار نزنم و در مسیرم پیش نروم، ممکن است در درسهایم در مدرسه تجدید شوم یا مرا کُندذهن تلقی کرده و برای مرتفع ساختن موانع ذهنی، مرا پیش مشاور یا روانپزشک بفرستند. من موظفم از همان سالهای پیشدبستانی همواره در مسیری روبهجلو حرکت کنم. باید پیشرفت کنم، پلههای ترقی را یکیپسازدیگری بالا روم، از خود دفاع کرده و به این شکل به بقای خود ادامه دهم؛ زیرا این تعریف قهرمانانهٔ هستی است. در چنین الگوهایی از زندگی، جایی برای تفریح در نظر گرفته نشده است. سروکلهٔ گرگ حیلهگر درست زمانی پیدا شد که شنلقرمزی کوچولو در مسیرش توقف کرد تا کمی برای مادربزرگش گل بچیند و در سبد خوراکیهایی که برای او میبرد، بگذارد.
در این تعریف بدبینانه از زندگی؛ یعنی دیدن زندگی در قالب تقلا و رقابت برای حفظ بقا و دیدن دیگران در قالب دشمن یا همپیمان؛ سرنوشتگرایی ما را به سمت دست کشیدن و بازایستادن سوق میدهد. وُلتر۱۴۵ (فیلسوف نامدار فرانسوی) در رمان «سادهدل» میگوید: «تقدیر ما در ستارهها نوشته شده است. پای یک برنامهٔ الهی درمیان بوده و هرآنچه که رخ میدهد، در بهترین شکل خود و در بهترین زمان ممکن رخ داده است.» باتوجه به دیدگاه سرنوشتگرایی و آنچه که در افسانهٔ افلاطون آمده است، دیگر، بار سنگین دنیا روی شانههای من قرار نمیگیرد؛ زیرا این سرنوشت است که آن را حمل میکند و درحقیقت زندگی من فقط و فقط در دستان خداوند قرار دارد. من همان سرنوشتی را زندگی میکنم که از دامان جبر و ضرورت بیرون میآید. بنابراین تفاوتی نمیکند که انتخاب من چه باشد. درهرحال، این من نیستم که انتخاب میکنم و اساساً «انتخاب» فقط نوعی توهم است. سرتاسر اتفاقات زندگی ما ازپیشتعیینشده است.
حجم
۴۴۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
حجم
۴۴۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
نظرات کاربران
طاقچه این کتابم جزو بی نهایت بزار لطفا من منتظر گردونه ام بی نهایت با تخفیف بخرم
جالب نبود تا اواسطش خوندم و رهاش کردم.به نظر من مفاهیمش به درد روانشناسان میخوره و تا حدودی تخصصیه. برای افراد دیگه مثل من کاربرد و کارایی لازم رو نداره.
بنظرم این کتاب فراتر از روانشناسی زرد بود.بسیار غیر علمی و پر از موهومات.از نظر حجم هم میشد در یک کتابچه ۱۰ صفحه ای چاپ بشه،بدون اشکال در انتقال پیام.
برای رهایی از سردگمی اصلا کتاب خوبی نیست ، برای رهایی از سردرگمی این کاری که میگم رو انجام بدین : اول لیست بیست تا کاری که بهش علاقه دارین و میخواین بهش برسین رو روی کاغذ بنویسید ، بعد