دانلود و خرید کتاب راز گشوده تونی پارسونز ترجمه وحید مهدیخانی
تصویر جلد کتاب راز گشوده

کتاب راز گشوده

انتشارات:نشر ترنگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب راز گشوده

کتاب راز گشوده اثری از تونی پارسونز است. این کتاب به انضمام کتاب امیدوارم زودتر بمیری اثر ریچارد سیلوستر را با ترجمه وحید مهدیخانی می‌خوانید. کتابی که قرار است به شما کمک کند تا خودتان را، دوباره از نو کشف کنید. 

درباره کتاب راز گشوده

کتاب راز گشوده نوشته تونی پارسونز است و کتاب امیدورام زودتر بمیری، نوشته ریچارد سیلوستر که زمانی شاگرد او بود، اما حالا خودش استادی بلندمرتبه است. اما این کتاب در پی این است که چه پیامی را به ما برساند؟

همه ما در زندگی به دنبال روشن ضمیری هستیم و از هیچ تلاشی برای دستیابی به آن فروگذار نمی‌کنیم. اما خوب است دو نکته را درباره آن بدانیم: اولین نکته این است که روشنایی ناگهانی مستقیم و پر انرژی، دائم در دسترس هر کسی است. هرکسی که البته آماده رهاسازی و به دست آوردن آن باشد. 

نکته دوم این است که این رها سازی و به دست آوردن، قرار نیست تغییری در شیوه زیستن ما ایجاد کند. هیچ تعلیمی نمی‌تواند ما را به آنجا ببرد چراکه ما باید آن راز گشوده باشیم و آن راز، کشف دوباره شخصی است که زندگی‌اش می‌کنیم. 

کتاب راز گشوده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

راز گشوده را به تمام کسانی پیشنهاد می‌کنیم که در پی کسب تجربه در مسیرهای معنوی زندگی هستند. 

بخشی از کتاب راز گشوده

فراخوانی تجارب معنوی کار دشواری نیست. مراقبه‌ی شدید، زمزمه‌ی سرودهای معنوی برای مدتی طولانی، مصرف دارویی خاص، گرسنگی و بی‌خوابی، قرار دادن خود در موقعیت‌های اضطراری. این‌ها احتمالاً آن را انجام خواهند داد. همه‌ی این کارها را انجام داده بودم و تجارب معنوی بسیاری وجود داشت. ساعت‌ها ذکرهایی را تکرار و با ضربه‌ی سنگین زنگ‌های تبتی مراقبه کرده بودم. مرشد را دیده بودم، درحالی‌که با قبایی پرابهت روی سکویی نشسته بود، جلوی چشمان من در نوری طلایی غرق شده بود. هویت شخصی، در لذتی ماورایی فرهیخته شده بود. همچنان‌که آگاهی من بسط می‌یافت تا همه چیز را پر کند، جهان، مرا تنفس می‌کرد.

خب که چی؟

همیشه کسی آنجا بود که تجارب معنوی داشت. شخصی ــ بدون توجه به اینکه چقدر فرهیخته باشد ــ همیشه حاضر بود. همه‌ی این رویدادها برای «من» رخ داده بود. هیچ‌یک از این‌ها کمتر یا بیشتر از نوازش یک گربه با رهایی مرتبط نبودند.و به‌هرحال «نمی‌توانی برای مدتی خیلی طولانی در جهانِ خدا بمانی. در آنجا نه رستوران هست و نه دستشویی.»

رهایی شخصی نیست و کاری با تجارب روان‌شناختی، احساسی یا «معنوی» ندارد، فرقی هم نمی‌کند چقدر فرهیخته باشد. تجربه‌ی معنوی یا روان‌شناختی فقط تجربه‌ای شخصی است. همین‌که دیده شود من چیزی نیستم، همچنین دیده می‌شود هر تجربه‌ای فقط برای یک شخص ظاهری شکل می‌گیرد و دوباره در درون یگانگی فروکش می‌کند، بی‌آنکه اصلاً اهمیتی داشته باشد. هیچ شخص واقعی وجود ندارد که تجربه در او شکل بگیرد و هیچ امکانی وجود ندارد که آن تجربه معنایی داشته باشد.

و رهایی کاری با غیبت یا حضور مسائل و مشکلات ندارد. مسائلی که ممکن است باز هم اتفاق بیفتند یا نیفتند.

رهایی، لذت بی‌پایان به‌همراه نمی‌آورد. برای رسیدن به لذت بی‌پایان هروئین، پروزاک یا لوبوتومی را امتحان کنید.

چه آسایشی. رهایی شما را ملزم نمی‌کند تا شیوه‌ای خاص باشید.

رهایی شما را ملزم نمی‌کند اصلاً باشید. یک شخص این کلمات را نمی‌نویسد بلکه یگانگی آن‌ها را می‌نویسد و یگانگی دارد آن‌ها را می‌خواند.

در درون داستان، دوره‌ی بیداری یک سال طول کشید. طی این مدت، شخص ابراز وجود کرد، گاهی قویاً، دوباره فرو‌افتاد و بازگشت. تا مدتی بیابانی وجود دارد که در آنجا دردِ شخصی به‌شدتِ قبل است اما همه‌ی تسلی‌ها و روندهای کنار آمدن با آن معنای خود را از دست داده‌اند. تسلیِ رایج این بود که آن درد معنادار است و برای تکامل معنوی من ضروری است. «نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود.» حال، این فکر مسخره به‌نظر می‌رسید. یواش یواش فهمیدم این بیداری ظالم است و هر باوری را که داشتم یا به آن چسبیده بودم، کنار می‌زند. اکنون هیچ قایق نجاتی باقی نمانده بود، حتی تکه‌ای چوب شناور.

گاه گفته می‌شود که این موضوع زندگی تو را نابود می‌کند. خب آنچه را فکر می‌کردی زندگی توست نابود می‌کند؛ و گفته‌ای وجود دارد که من در این لحظه آن را به‌یاد آوردم: «چرا رهایی را می‌خواهی؟ چطور می‌دانی که آن را دوست داری؟»

خدای من! اوضاع بدتر شده‌اند، نه بهتر. زیرا قبلاً امید وجود داشت.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
همه‌ی شور و شوق زندگیِ ظاهریِ شما، فقط چیزی است که اتفاق می‌افتد. کشمکش‌ها، عشق‌ها، تلاش برای کنترل و قدرت، پیروزی‌ها و شکست‌ها صرفاً پدیده‌هایی هستند که در یگانگی شکل می‌گیرند و دوباره فروکش می‌کنند بدون اینکه اصلاً هیچ معنایی داشته باشند. هیچ‌چیز اهمیتی بیشتر از هیچ‌چیز دیگر ندارد و نمی‌تواند بزرگ‌تر یا کوچک‌تر باشد. جنگ تروا و یک لیوان نوشیدنی با هم برابرند. البته جز برای ذهن.
hosna
در رهایی دیده می‌شود که هرگز هیچ‌چیزی برای جست‌وجو وجود نداشته است. آنچه می‌جویید همیشه با شما بوده است، آنچه شمایید، همیشه آنچه شمایید بوده است. وقتی این موضوع معلوم شود، همه‌ی جست‌وجوها پایان می‌گیرد.
hosna
ذاتِ رهایی مستقیم و ساده و بهاندازهی نفس کشیدن، طبیعی است. بسیاری با آن مواجه خواهند شد و فوراً برمیگردند بهسوی آنچه گمان میکنند میتوانند بدانند و انجام دهند. اما کسانی وجود دارند که این دعوت آنها را به لرزه میاندازد... آنها ناگهان متوجه میشوند آمادهاند تا همهی جستوجوها را رها کنند، حتی جستوجوی چیزی که روشنضمیری نامیدهاند
کاربر ۷۴۰۱۴۲۲
بهاندازهی نفس کشیدن، طبیعی است. بسیاری با آن مواجه خواهند شد و فوراً برمیگردند بهسوی آنچه گمان میکنند میتوانند بدانند و انجام دهند. اما کسانی وجود دارند که این دعوت آنها را به لرزه میاندازد... آنها ناگهان متوجه میشوند آمادهاند تا همهی جستوجوها را رها کنند، حتی جستوجوی چیزی که روشنضمیری نامیدهاند
کاربر ۷۴۰۱۴۲۲

حجم

۱۱۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

حجم

۱۱۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان