دانلود و خرید کتاب خاتون معطر لیلا امانی
تصویر جلد کتاب خاتون معطر

کتاب خاتون معطر

نویسنده:لیلا امانی
انتشارات:نشر صاد
امتیاز:
۲.۷از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خاتون معطر

کتاب خاتون معطر، شیانگ فی داستانی از لیلا امانی است که در نشر صاد به چاپ رسیده است. داستان دوم از سه‌گانه عطر که از تقابل مسلمانان و تمدن‌ها و ادیان دیگر، سخن می‌گوید. 

درباره کتاب خاتون معطر

کتاب خاتون معطر کتاب دوم از سه گانه عطر است. لیلا امانی در این کتاب به تقابل مسلمانان در ارتباط با دیگر تمدن‌ها وادیان دیگر می‌پردازد. 

موضوعاتی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. دین اسلام ، دین عطر و بوی ناب محمد (ص) است عطری که بر تمام هستی پراکنده شده است. عطرها ذرات پراکنده یگانگی است که بر قلب‌ها فرود می‌آید و مفهوم زندگی را از نو بیان می‌کند. کتاب خاتون معطر فقط درباره زنان نیست، بخشی از آن درباره شخصیت‌هایی است که برای این یگانگی از جان گذشته‌اند. برادر بانوی خوشبو از شخصیت‌های مورد علاقه کتاب است؛ کسی که حقیقت را درک کرده است اما سکوت کرده تا با هنر خود فریاد وآزادخواهی‌اش را سر دهد.

کتاب خاتون معطر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خاتون معطر را به تمام دوست‌داران داستان‌های مذهبی و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنم.

درباره لیلا امانی

لیلا امانی در سال ۱۳۶۶ در همدان به دنیا آمد. او دانش‌آموخته‌ رشته حقوق از دانشگاه بوعلی است. 

لیلا امانی فعالیتش را در زمینه داستان‌نویسی‌ از سال ۱۳۹۴ آغاز کرده و عضو خانه‌ رمان همدان است. از امانی آثار متعددی در قالب مقاله، یادداشت و نقد در حوزه ادبیات فانتزی منتشر شده است. همچنین چند کتاب در ژانر فانتزی به به نام‌های محافظین تپه و درخت مکاشفه‌گر نوشته است. 

او برای نوشتنه‌هایش در در جشنوارهای‌های مختلف چون جشنواره «مهراوه جوان سوره»، جشنواره «ادبی استان همدان» و «داستان شهرکرد» افتخاراتی کسب کرده است.

بخشی از کتاب خاتون معطر

تصمیم نهایی شورای خواجگان همایونی برای جلوگیری از بی‌نظمی و بی‌بندوباری و سرقت از کاخ‌ها بر این قرار شد که باید چند شاخه گیاه را برروی میز قرار بدهند. این شاخه‌های گیاه هرروز باید شمرده شوند مبادا یکی از آن‌ها کم شود. بسیار تصمیم پسندیده‌ای بود.

برای آزمون خدمات دولتی، باید دستور بنویسم تالار حفظ هماهنگی را آماده کنند و حتماً قید کنم که میزهای امتحان ورودی را به ترتیب بچینند. حفظ نظم و ترتیب باید بدون نقصی انجام شود.

قدم‌زنان به سمت تالار صفای بهشت می‌روم. این تالار ازطریق پلکان مرمر و ایوان‌ها به دروازه صفای بهشتی می‌پیوندد. چهار شیر مفرغ زرنگار در کنار این دروازه از خلوت و آسایش امپراتور پاسداری می‌کنند؛ محل سکونت شخصی امپراتور کاخ صفای بهشتی در پشت همین دروازه‌ها.

اتاق‌های تنبیه برای صیغه‌های حرف‌نشنو همواره پر از صیغه‌هایی است که می‌خواستند هرج‌ومرج ایجاد کنند.

تا قبل از آمدن بانو فی مسئول اتاق‌های تنبیه را به کار دیگری گماشته بودم. آن جیغی که از گلوی بانو فی بیرون آمد، بیشتر شبیه نعره ماده پلنگ جنگل‌های هندوستان بود تا یک جیغ بلند زنانه. دلیل آن جیغ نامشخص بود. زمانی که بانو فی را در اتاق اوّل تنبیه قرار دادند. چنان بی‌حال بود که گویی از قبل کتک خورده بود. دستور دادم دست و پایش را با طناب به صندلی بستند.

شلاق چرمی را از کشوِ دیواری بیرون آوردم، چند ضربه شلاق به صورت و بدنش کوبیدم اما هیچ حرکتی نکرد. مردمک چشم‌هایش از درد تکان خورد. دسته‌ای از موهای جلوِ سرش از بین پارچه‌ای که بر سر بسته بود بیرون ریخته بود. از همان روز اوّل که وارد قصر شد با این پیچیدگی سر درمیان شاهزادگان حاضر شد. لباس‌هایی را از انبار دریافت کردیم تا برای او ببریم. لباس‌ها را به کناری گذاشت و دستور داد که از مغازه‌های کاشغر برایش لباس نو سفارش دهیم. گفت:

«لباس حیوانات را نمی‌پوشم.»

دقیقاً مشخص نبود منظورش از این کلام اهانت به دربار است یا اینکه او نمی‌خواست کت‌های اعلای پشمی و ابریشمی را قبول کند.

خدمه بانوان قصر با شنیدن این حرف بانو فی چاره‌ای جز سکوت نداشتند. هزینه تهیه لباس‌ها را در صورت‌حسابی تهیه کردم و برای خزانه‌داری فرستادم.

بانوی جدید برخلاف بانوان دیگر سفارش گیره سر مرمری و جواهرات سنگی را نخواسته است. حتّی برای اتاق خواب آنچه را که لازم دانستیم فراهم کردیم. یک پارچ و لیوان شیشه‌ای، یک میز، یک پتوی ساده با لحاف و بالش پَر قو.

زن‌های صیغه‌ای همواره در هنگامه ورود به قصر چون اسبی چموش شیهه می‌کشند یا جفتک می‌اندازند، اما چند باری که پرونده آن‌ها در اتاق تنبیه رسیدگی شد، مطیع می‌شوند. تنها دغدغه‌ای که دارند این می‌شود که سهم تریاک خود را دریافت کنند.

تریاک مسکّنی که صیغه‌های چموش را ازپای درمی‌آورد. اما بعضی از این صیغه‌ها باهوش هستند و می‌خواهند دربرابر مبادله تریاک اسم آنان را در لوح یشم بنویسم.

واردکردن اسم زنان در لوح یشم کار ساده‌ای نیست باید بررسی شوند. بعضی از زنان صیغه‌ای بیش از ده سال است که منتظر هستند اسم آن‌ها در لوح یشم برای یک شب نوشته شود. گویی تنها آرزوی زندگی آن‌ها این است. بعضی از این زن‌های صیغه‌ای مثل شاهزاده پوپی از دیگران متمایز می‌شوند.

ذکاوت، یک زن را از دیگران متمایز می‌کند. شاهزاده پوپی تنها زن صیغه‌ای خانه امپراتور است که ذکاوت او باعث شده است نام او برای سالیان متمادی در بالای لوح یشم جای داشته باشد. تأثیری که او در امپراتور دارد چون جادوی ساحران است. زیبایی او چندان چشمگیر نیست، اما عشوه شاهزاده پوپی هر مردی را ازبنیاد به سمت ضعف هدایت می‌کند. گاهی دربرابر خواسته‌های شاهزاده پوپی می‌خواهم غیب شوم، اما پیگیری مداوم او باعث می‌شود دربرابرش قرار بگیرم. آه از زن عشوه‌گر... .

باید مواظب صیغه جدید امپراتور باشم تا نتواند با برادرش ارتباطی داشته باشد.

دوستدار حضرت آقا
۱۴۰۲/۰۸/۰۳

سلام. تخیل واصل داستان قشنگ بود.ولی قلم روون نبود.جذاب نبود.بیشتر ارمانگرا بود. با ارمانگرایی رمان نوشتن سودی نداره.چون مخاطب زده می شه.

کتابدوست
۱۴۰۱/۰۷/۱۰

جذاب نبود

هامان
۱۴۰۰/۱۲/۱۵

دوسش داشتم آرمان گرایانه ست

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۱۳۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۵۳,۰۰۰
تومان