کتاب پایان غیاب
معرفی کتاب پایان غیاب
کتاب پایان غیاب اثری از مایکل هریس است که با ترجمه مجتبی ویسی در نشر خزه به چاپ رسیده است. این اثر درباره جنگ و صلح با اینترنت نوشته شده است و نگاهی به دو جهان قبل و بعد از اینترنت میاندازد.
این اثر در سال ۲۰۱۴ برنده جوایز ادبی فرماندار کل شده است.
درباره کتاب پایان غیاب
مایکل هریس در کتاب پایان غیاب، جنگ و صلح با اینترنت، در جستجوی حافظه از دست رفته نگاهی به تاریخ جهان میاندازد و در تلاش است تا جهان را در دو مرحله بررسی کند: قبل از اینترنت و بعد از اینترنت.
هریس، نسل خود را آخرین نسلی میداند که جهان را پیش از دیجیتالی شدن، دیده و میتواند آن را به یاد بیاورد. اما سوال اصلی و مهم اینجاست. ما در کدام یک از این دو جهان خوشبختتر هستیم؟ او در تلاش است تا بدون جانبداری و با پشتوانه علمی، دو جهان قبل و بعد از اینترنت را مقایسه کند و نشان میدهد در کدام یک خوشبخت تر بوده ایم؟ وقتی به اینترنت و شبکه های مجازی متصل نبودیم یا حالا که زندگی بدون اینترنت، غیرممکن به نظر میرسد.
کتاب پایان غیاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
پایان غیاب، اثری جذاب برای طرفداران مطالعات جامعهشناسی و همچنین علاقهمندان به دوستداران تکنولوژی است.
بخشی از کتاب پایان غیاب
در رمان «گوژپشت نتردام» اثر ویکتور هوگو (که ماجرایش در سال ۱۴۸۲ میگذرد، زمانهای که صنعت چاپ تازه در فرانسه لوئی یازدهم پا گرفته بود) شماس بزرگ «کلود فرولو» اولین کتاب چاپشده خود را میبیند و از کیفیت تولید آن متحیر- مفتون میشود. سپس جلو کلیسای نتردام با کتاب در دستش میایستد، سرش را بلند میکند رو به آن و میگوید: «چچی توئرا چلا (این آن را از بین میبرد).» آخر چطور ممکن است کتابی کلیسایی را از بین ببرد؟ ما اینجا سر و کارمان با زبان تخفیف یافته است. او درواقع میخواهد بگوید: صنعت چاپ (قوه متحرک دموکراسی، یا همان اسبابدستِ مارتین لوتر) کلیسای کاتولیک را از بین میبرد. همچنین، در حالتی عینیتر، نسبت به اشکال عظیم معماری (نظیر کلیسای نتردام) که نشانههای ثابتشان به مدت یک هزار سال چون «دستنوشتهای بزرگ برای نژاد بشر» عمل کرده بودند کتاب چاپی معنا را تند و تیزتر منتقل میکرد. واژه چاپی از یکسو رشته معیار ارسال اطلاعات را از هم گسست و از سوی دیگر شیوه شناخت اموری را که مقدس و فراتر از دسترس روزانه شهروندان عادی بودند. بدیهی است از منظر برتر هوگو که رمانش را با فاصلهای چهار قرنی با وقایع داستان در سال ۱۸۳۱ نوشت او میتوانست به شخصیت فرولو مقداری بصیرت ببخشد، صفتی که در شهروندان درستکار قرن پانزدهم پاریسی چندان معمول نبود.
با وصف این، آدم انگار در «گرداب واقعی تغییر» با چشمان بسته زندگی میکند و به همین جهت بخشی از جزئیاتِ مقطعِ گوتنبرگیِ خود ما از چشممان پنهان میماند. همینقدر میدانیم که: از آنجا که فناوری دعوتی است برای بهبود سویهای از زندگیمان، پس الزاماً، دعوتی هم است برای دور شدن از سویهای دیگر. سویههایی که دوری از آنها خوشحالمان میکند (مردن از نور دیدن، مرگ سیاه) سادهتر به یاد میآیند تا سویههایی که شاید خواستهایم برای خود حفظشان کنیم (زندگی خارجِ شهری، بامدادان آرامشبخش). من هرقدر به این مقطع گوتنبرگیمان فکر میکنم حیرتم بیشتر میشود: دور شدن از چه؟ این فقدان مرموز چیست که در هر گام در مسیر جای خالیاش را احساس میکنیم؟ در پاسخ به این پرسشها مدام به مقولهٔ از دست رفتنِ فقدان باز میگردم، به پایان غیاب.
فقط دو دهه پس از فراگیر شدن اینترنت ما دیگر امیدی نداریم زندگیهایمان را با همان وضوحی ببینیم که هوگو روزگار فرولو را میدید. فقط برای نویسندهای که در سال ۲۳۵۰ دست به قلم میشود تعریف خصوصیات زمانه ما روشن خواهد بود (و یا دستکم مختصر و مفید، بهواسطهٔ قدرتهای فروکاهندهٔ تاریخنگاران)، و مهاجرت آنلاین بیتردید پیامدهایی جانبی خواهد داشت که پیشبینی آنها از توان ما خارج است. یک نکته قطعی است: ما ـ که در میان تکهپارههای واقعیت منفجر شده خود شناوریم ـ در مقطع کنونی قادر نیستیم پیشامدهای ناشی از اینترنت را فهرستبندی کنیم. اما گاهی لازم است در میدان تایمز بایستیم و سرمان را بالا بگیریم تا نگاهی به آن علامت پرزرق و برق آیپد بر ساختمان نشریه نیویورک تایمز بیندازیم (همانجا که در سالیان اخیر دهها نفر از کار بیکار شدهاند)، آنوقت ممکن است از همین حالا آن جمله معروف را بر زبان آوریم: «چچی توئرا چلا.» شاید تاریخنگارانِ آینده تصویری روشن از انقلاب کنونی ما ارائه دهند اما ما آدمهای نسل بینابین که هنوز بر کره ارض به سر میبریم ادراکی رازگونه داریم که آنان فاقد آن خواهند بود: ما از زندگی «قبل» شناخت داریم.
حجم
۲۴۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۲۴۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه