کتاب هزار قطره فا در رگ

کتاب هزار قطره فا در رگ نوشتۀ ابوالفضل مرادی است. این کتاب را انتشارات رزا در سال ۱۴۰۱ منتشر کرده است.

درباره کتاب هزار قطره فا در رگ

در این کتاب نویسنده مجموعه‌ای از اشعار کوتاه را جمع‌آوری کرده است. این کتاب در ۸۳ صفحه نوشته شده است.

شعر فارسی عرصه‌های گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرن‌ها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر به‌دست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصه‌ها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بی‌محابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفت‌اقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشه‌های اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدان‌گونه که هیچ جامعه‌ای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشه‌هایش بی‌نیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.

خواندن کتاب هزار قطره فا در رگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به شعرهای کوتاه می‌توانند از مخاطبان این کتاب باشند.

بخشی از کتاب هزار قطره فا در رگ

«خیالش نیست برخیزد

این زمستانی که من دیدم

خیالش نیست برخیزد

برف سنگینی می‌بارد

آسمان از کوچه‌ها خشمگین

کوچه‌ای از رفتنت غمگین

و کسی امیدهایش بسته است قندیل

در میان کوچه‌ای یادت

خیالش نیست برخیزد

کوچه را پرکرده است سردی استخوان‌سوز است و می‌سوزد

استخوانم از غم دردی

این زمستانی که من دیدم

این زمستانی است دوازده ماه

رد پایت مانده در این کوچه برفی

برف می‌بارد؛ ولی ردت

خیالش نیست برخیزد.

این زمستانی که در کوچه ست

قدری از دلگیری پاییز هم داراست

آسمان کوچه ابری است

برف‌های ابرها تیره است

عابران چون نقطه در پایان یک‌سطری

می‌ستانند جانی و پس می‌دهند چتری

خاطرات چتر و عصر سرد

خیالش نیست برخیزد.

در زمستان در این کوچه

برق چشم عابرانش ابری و سرد است

یخ‌بندان است دل‌هاشان

استخوان‌سوز است سخن‌هایشان آن سخن‌های پر از داغی

آه آدم‌برفی بیچاره کوچه

آب شد؛ اما هنوز ...

خیالش نیست برخیزد»