کتاب سینمای سانسور
معرفی کتاب سینمای سانسور
کتاب سینمای سانسور اثر وحید جلیلی، تاملاتی در فیلمسازی غیر طبیعی ایران است که در دفتر نشر معارف به چاپ رسیده است. در این اثر ابعاد و جنبههای گوناگون سانسور در سینما و فیلمسازی بررسی میشود.
دفتر نشر معارف وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، در سال ۱۳۷۶ تأسیس شد و در سال ۱۳۷۹ به صورت رسمی آغاز به کار کرد. این انتشارات تلاش میکند از دریچه اسلام ناب به بازخوانى، بررسى، نقد و تولید اندیشه در عرصههاى مختلف بپردازد.
از جمله این فعالیتها میتوان به چاپ بیش از ۱۱۰۰عنوان کتاب در زمینه دروس معارف اسلامى دانشگاهها، اندیشههای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبرى، پرسشها و پاسخهاى دانشجویى، معارف قرآن و اهل بیت (ع)، دینپژوهى، اخلاق و عرفان، انقلاب اسلامى و تاریخ معاصر، مسائل جهان اسلام، غربشناسی، شبهات فکری و عقیدتی، مسایل تاریخی و فلسفی، علوم انسانی، مسائل تربیتى، زن، خانواده و نقد فمینیسم و… اشاره کرد.
نشر معارف اخیراً نیز گامهایی در حوزه ادبیات داستانی برداشته است. این انتشارات با راه اندازی ۳۰ مرکز فروشگاهی با عنوان تجاری «پاتوق کتاب» و همچنین برگزاری ۱۲ دوره مسابقات کتابخوانی «پویش روشنا» در سطح ملی، توانسته است گامهای مفید و موثری در توزیع و ترویج کتابخوانی کشور بردارد.
آنچه این روزها بیش از هرچیز دغدغه نسل انقلابی است آشنایی جوانان و دانشجویان با حقیقت دین و معارف اسلام است، انتشارات در این زمینه پیشرو است و تلاش دارد پاسخی علمی و دینی برای تمام سوالات این نسل داشته باشد.
درباره کتاب سینمای سانسور
وحید جلیلی در کتاب سینمای سانسور مجموعه مقالات و یادداشتهایی را در باب سانسورهای سینمای ایران نوشته است. او در این کتاب از سینمای دینی، معنا گرایی و آرمانگریزی، انفعال وباندبازی، سینمای ضدانقلابی و مدیریت سطحی نگر و تشریفاتمحور، کلیشهها و سنت شکنی و بسیاری مسائل دیگر صحبت میکند که همه و همه سبب شدهاند تا سینمای ایران و صنعت فیلم سازی در ایران، حالتی غیر طبیعی به خود بگیرند.
کتاب سینمای سانسور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب سینمای سانسور را به تمام سینماگران، منتقدان و علاقهمندان به سینما پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سینمای سانسور
وضعیت سینمای ایران بدون کوچک ترین بحث ارزشی و صرفا جهت سینمایی، از نظر سینمایی کاملاً غیرطبیعی است. سینمای ما سینما نیست. چرا؟ به خاطر اینکه به جذابتهای سینمایی دم دستی و فراوانی که وجود دارد هیچ اعتنایی نمیکند. این وضعیت غیرطبیعی نمیتواند ادامه پیدا کند. طبیعت سینما این است که فیلم ساز به سمت سوژههایی که مخاطب ملی، منطقه ای و جهانی دارد برود. برای اینکه این وضعیت بیمار و غیرطبیعی ادامه پیدا کند، باید فعالیتهایی صورت بگیرد، وگرنه به شکل طبیعی سینما متوجه این ظرفیتهای دراماتیک خواهد شد. چه باید کرد؟ بایدصورت مسئله راغلط طرح کرد. باید نعل وارونه زد. باید سیم خاردارهایی کشید که کسی جرئت نکند به سمت این فضا برود. باید واژهای مثل «سینمای دولتی» را دهها و صدها بار تکرار کرد،بدون اینکه منظور از سینمای دولتی توضیح داده شود.
فیلم دولتی یعنی چه؟ یعنی فیلمی که خوشایند دولت باشد؟ اینها میگویند فقط و فقط تنها سینمای دولتیای که بد است، سینمای دولتی ایران است. یعنی ا گر دولت ایران از فیلمی خوشش بیاید آن فیلم بد است و بایدبه فیلم سازش با انواع و اقسام انگها حمله کرد و گفت تو رانت خواری! تو ایدئولوژیکی! تو دگمی! تو خودفروختهای! و...، اما اگر دولت فرانسه نشان «لوژیون دونور» به کسی بدهد باید با افتخار آن را در صفحە اول نشریات زد وبرایش هیاهو و جنجال راه انداخت. اگر وزارت خارجە آمریکا برای فیلمی بیانیه داد، باید اشک شوق در چشممان حلقه بزند. چرا؟ چون دولت آمریکا یک فیلمی از ایران را به رسمیت شناخته! حالا چه اهمیتی دارد این دولت دهها هزار نفراز جوانان مملکت را کشته باشد؟!
حجم
۹۵۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۹۵۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه