کتاب آسیب ویژه زبانی
معرفی کتاب آسیب ویژه زبانی
آسیب ویژه زبانی از نظریه تا درمان اثری از حوریه احدی است که درباره اسیبهای ویژه زبانی در کودکان و تاثیرات آن بر آینده آنانا سخن میگوید.
آسیب ویژهٔ زبانی یکی از انواع آسیبهای زبانی است که علت شناختهشدهای ندارد. این آسیب بهطور سنتی ازطریق استثناکردن، یعنی با فقدان علل دیگر تعریف میشود؛ مثلاً، سازمان سلامت جهانی آسیب ویژه زبان را آسیب در الگوی طبیعی اکتساب زبان در مراحل اولیهٔ رشد میداند که مستقیماً به ناهنجاریهای عصبشناسی یا سازوکار گفتار، آسیب حسی، کندذهنی، یا عوامل محیطی مربوط نیست.
بروز آسیب زبانی در کودکان باعث ایجاد تبعات منفی فردی، خانوادگی، و اجتماعی میشود و میتواند بهداشت روانی فرد و خانواده را دچار اِشکال سازد؛ مثلاً، بسیاری از والدین درمورد مشکلات کودکْ خود را مقصر میدانند و احساس گناه میکنند. کودک نیز بهعلت ناکامی در برقراری ارتباط کلامی با دیگران بهتدریج دچار سرخوردگی و اِنزوا میشود. بهعلاوه، آسیب ویژهٔ زبان در کودکان بعدها در سنین آموزشهای رسمی خواندن و نوشتن موجب مشکلاتی در یادگیری خواندن و نوشتن میشود و بروز چنین مشکلاتی بیشازپیش فرد، خانواده، و جامعه را متأثر میسازد. شیوع بالای این آسیب، عواقب منفی حاصل از وجود آن در فرد، و ضرورت شناسایی سریع کودکان دارای آسیب عواملی هستند که بررسی ویژگیهای کودکان دارای آسیب ویژه زبانی را در شمار یکی از موضوعات روبهگسترش و موردتوجه در پژوهشهای جدید زبانهای مختلف قرار داده است. در دههٔ پایانی قرن بیستم شاهد افزایش چشمگیر استفاده از این اصطلاح و مطالعات و تحقیقات گوناگون در این زمینه بوده است.
باوجود اهمیت بسیار زیاد این موضوع و لزوم بررسی این آسیب در زبانهای مختلف تعداد پژوهشهای انجامشده در کودکان فارسیزبان دارای آسیب ویژه زبانی بسیار محدود و انگشتشمار است. درضمن، کتابی دربارهٔ این آسیب نگاشته نشده است. امید است این کتاب راهگشای خوبی برای پژوهشهای موردنیاز در این حوزه باشد.
کتاب حاضر شش فصل دارد فصل اول درباره زبان و شناخت سخن میگوید، در فصل دوم مشحصههای آسیبهای ویزه زبانی را میخوانید. فصل سوم درباره علتشناسی و دیدگاههای مختلف دربارهٔ آسیب ویژهٔ زبانی است. تأثیر دوزبانگی در آسیب ویژهٔ زبانی عنوان فصل چهارم کتاب است. ارزیابی و تشخیص آسیب ویژهٔ زبانی را در فصل پنجم میخوانید و در فصل ششم درمان آسیب ویژهٔ زبانی مطرح شده است.
خواندن کتاب آسیب ویژه زبانی از نظریه تا درمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
گفتاردرمانگران و زبانشناسان مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب آسیب ویژه زبانی از نظریه تا درمان
دوزبانگی از مسائل مهم در بررسی علت آسیب ویژهٔ زبانی است. بررسی آسیب ویژه زبان در دوزبانهها میتواند به تأیید یا رد برخی از فرضیات مطرح درمورد علت آسیب ویژهٔ زبانی و درنهایت مشخصشدن علت این آسیب بینجامد. تعاریف متعددی از دوزبانگی وجود دارد. اغلب ما کسانی را دوزبانه مینامیم که قادرند به دو زبان صحبت کنند و این تعبیر تاحد زیادی درست است (دنی استینبرگ۱۵۸ ۱۳۸۱: ۲۸۳).
همهٔ ما حداقل یک زبان، یعنی زبان مادری خودمان، را بهخوبی بلدیم، باوجوداین، تعداد کمی از ما لحظهای تأمل میکنیم که چهچیزی درمورد زبان خود میدانیم. کلمات یک زبان را میتوان در یک فرهنگ لغت فهرست کرد، ولی نمیتوان همه جملات آن را در کتابی نوشت و زبان شامل این جملات و کلمات است. گویشوران از یک مجموعه محدود از قواعد برای تولید و درک مجموعه نامحدودی از جملات احتمالی استفاده میکنند. این قواعد زمانی یاد گرفته میشوند که شما زبان را فرامیگیرید و شامل این موارد است:
(معناشناسی: روشهایی که در آن اصوات و معانی به هم ربط داده میشوند.
(واجشناسی: به صداهای گفتاری، الگوهای صدا، و قواعد مربوط به سازماندهی صداها اشاره دارد.
(نحو: به قواعد چگونگی ترکیب کلمات بهصورت عبارات یا جملات اشاره دارد.
(صرف: با ساخت درونی واژههای مرکب سروکار دارد (فرامکلین۱۵۹ و رادمن۱۶۰ ۱۳۷۸: ۴۳).
عوامل متعدد ازجمله نقایص حسی، شناختی، روانشناختی، حرکتی، عاطفی، و ... میتوانند به بروز آسیب در یک یا چند مورد از حوزهها و اجزای زبانی منجر شوند. باتوجهبه متفاوتبودن نظام دستوری زبانهای مختلف، ممکن است نوع آسیب در زبانهای مختلف و در افراد دوزبانه متفاوت باشد. مسئلهٔ دوزبانگی از دیدگاههای مختلف عصبشناسی، روانشناسی، و جامعهشناسی قابلبحث و بررسی است.
۱.۲.۴ عصبشناسی دوزبانگی
در عصبشناسی زبان به بررسی رابطهٔ زبان و مغز پرداخته میشود و در حیطهٔ دوزبانگی مسئله جایگاه دو زبان در مغز فرد دوزبانه و نحوهٔ پردازش آن از موضوعات مهم و قابلتوجه است.
یکی از مسائل مهم دخالت نیمکرهٔ راست در پردازش زبان دوم است. باوجود تفاوت زیاد نظرگاهها، گرایش کلی و پذیرفتهشده در نزد همگان این است که نیمکرهٔ راست مغز بهنحوی متفاوت در بازنمود زبان نزد دوزبانهها دخالت دارد، یعنی در ذخیرهسازی دستورزبان ضمنی و تلویحی (روساختی) و نه دستورزبان قراردادی و آگاهانهٔ (زیرساختی) زبانها (یک زبان یا هردو زبان) دخالت دارد. این بحث رفتهرفته به توجیه دخالت فزایندهٔ نیمکرهٔ راست مغز ازنظر شیوههای عملکرد عناصر زبانشناختی میانجامد تاآنجاکه برخی از متخصصان ناگزیر از تبیین نگرشی کلی، غیرتحلیلی، و مجزا دراینباره میشوند.
گوردن۱۶۱ و واید۱۶۲ (۱۹۹۳) نظر مخالف خود را با تأکید بر این نکته بیان میدارند که «این بخش شناختی فرد است که بر نحوهٔ سازماندهی کارکردهای متفاوت مغز در رابطه با عملکرد زبانها تأثیر دارد».
عقاید همواره چنین نبوده و تا همین سالهای اخیر در رابطه با دخالت نیمکرهٔ راست مغز در بازنمود زبانهای فرد دوزبانه، دستکم پنج فرضیه مطرح بوده است:
(زبان دوم در نیمکرهٔ راست عرضه میشود؛
(زبان دوم بهصورت دوسویه نمود مییابد؛
(زبان دوم کمتر از زبان اول یکسویه است؛
(دوزبانهها کمتر از یکزبانهها یکسویه هستند؛
(دوزبان در نیمکرهٔ چپ نمود پیدا میکنند و تفاوتی بین دوزبانهها و یکزبانهها نیست (پردی ۱۹۹۰).
یکی دیگر از اساسیترین موضوعات مطرح در عصبشناسی دوزبانگی سازماندهی مغزی زبانهاست. موضوع سازماندهی مغزی زبان در دوزبانهها ضرورتاً بهدنبال پاسخ به این سؤال است که آیا دو زبان مختلف در نواحی یکسان یا در نواحی متمایزی از مغز جای دارند. فرضیات بیشماری ارائه شده است که در اینجا بعضی از آنها را در سایهٔ نظریهٔ اخیر پردی ارائه میکنیم.
حجم
۲۹۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۴ صفحه
حجم
۲۹۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۴ صفحه