کتاب ترجمه تالیفی
معرفی کتاب ترجمه تالیفی
شهرام دلشاد در کتاب ترجمه تالیفی، رویکرد ترجمههای کلاسیک ادبیات فارسی و عربی را بررسی کرده است.
درباره کتاب ترجمه تالیفی
حوزههای علم و دانش امروزه از قیدوبندها و قوانین و مقررات معیّنی پیروی میکنند. این مقررات در دوران گذشته محدود یا کمرنگ بود و به ندرت حوزههای ادبی و نقدی و فرایند ترجمه را رهبری میکرد. به عنوان مثال بیهقی در کتاب تاریخی خود تنها تاریخ نمینگارد و مورخ نیست بلکه ادیبی طراز اول است. ناصرخسرو تنها سفرنامهنویس نیست بلکه ادیب و مورخ و جغرافیدانی قهار است. اگر امروزه تاریخنگار یا مورخی بخواهد چون بیهقی ادبنگاری کند و در گزارشات تاریخی در پی کاربرد حداکثری صناعات ادبی باشد، مقررات موجود در علم تاریخ دست و پای او را میبندد و او را متهم به عدم رعایت اصول تاریخ نویسی میکند؛ ازاین رو او مجبور است خود را مقیّد به رعایت مقررات و قانون تاریخ کند، گرچه حاصل کار او متنی خشک و بیروح باشد.
چنین پدیده سختگیرانه و مقرراتی در علوم و دانشهای قدیم چندان مطرح نبود. دانشمندان و نویسندگان بنابر بر سبک و سلیقه خود به نگارش آثار در حوزههای تخصصی خود دست میزدند از جمله این علوم و عرصهها ترجمه است.
ترجمه در زمان قدیم تابع قوانین و مقررات خاصی نبوده و هیچ قیدوبندی را جلوی خود نمیدید. برخلاف امروز که نظریات و رویکردهای ترجمه سبب شده مترجم ناگزیر خود را پیرو یک قانون و الگویی کند و مطابق آن به ترجمه اثر ادبی یا اثر دیگر بپردازد. عدم پایبندی ترجمه در متون قدیم به قواعد و هنجارهای مشخص، سبب شده تا ترجمههای کلاسیک، از دایره تنگ ترجمه فراتر رفته و قدم در وادی تألیف بگذارند. این گونه از ترجمهها را میتوان، ترجمهای تألیفمدار یا ترجمهای تألیفی قلمداد کنیم، نه ترجمهای محض، امانتدار و یا برابر. در این رویکرد ترجمهای سازوکارهای یک تألیف رعایت میگردد نه سازوکارهای فنّ ترجمه.
مترجم بیشتر به آفرینش ادبی بهعنوان سازوکاری تألیفی توجه میکند تا به سازوکار امانتداری به عنوان ابزاری ترجمهای؛ همچنین دیگر معیارها و مقیاسهایی که مترجم بدان عمل میکند و آنها را در ترجمه به کار میگیرد. این معیارها سبب میشود تا ترجمه مترجمان پیشین را ترجمهای تألیفمدار بدانیم.
سؤال این است که آیا چنین رویکردی سرانجام سودمند بوده یا مضر؟ چه دیدگاه یا دیدگاه هایی پشت این قضیه قرار دارد که ترجمه را به این سمت و سو کشانده است؟ معیارهای مختلفی که مترجم برای ایجاد چنین روندی پی گرفته چیست؟ این نوع ترجمه از چه سازوکارهایی بهره میگیرد؟ مهمترین نمونههای ترجمه تألیفی که تاکنون ثبت شده کدامهایند؟ اینها سؤالاتی هستند که در این کتاب به آنها پاسخ داده خواهد شد.
لازم به ذکر است که ترجمه متون ادبی از عربی به فارسی و بالعکس یکی از پویاترین جریانهای ادبی در دوران کهن بوده است. آثار متعددی در گونههای مختلف از عربی و حتی بالعکس ترجمه شدند و کتابهای مختلفی که از جهت ادبی سبکساز، جریانساز و تأثیرگذار بودند از این واسطه پدید آمدهاند و امروزه هیچ کس اندک شک و تردیدی درباره تأثیرگذاری و اهمیت ترجمه بلعمی یا نصرالله منشی در ادبیات فارسی و دورههای مختلف آن ندارد. عل یرغم پویایی و تعدد و تأثیرگذاری این جریان، آثار ترجمه شده از عربی به فارسی و بالعکس هنوز جای خود را در مطالعات ترجمه بازنیافتهاند و به دلیل عدم رعایت معیارهای فن ترجمه امروزی، به دیده اکراه بدان نگریسته میشود غافل از آنکه مترجمان قدیم روش خاص خود را داشتند که آن روش در زمان خود بهترین و سودمندترین روش و مناسبترین شیوه که با قراردادهای ادبی آن دوران مطابقت داشت، برای ترجمه آثار ادبی به شمار می رود؛ همچنین این آثار توانست بقا و جاودانی خود را بدین واسطه تضمین کند؛ نویسنده این ترجمه را با چنین ویژگیهایی ترجمه تألیفی نامیده است و در این کتاب سعی بر این است به بررسی ماهیت و معیارها و سازوکارها و نمونههایی که در طی این جریان از دوران ابتدایی عصر ترجمه تا قبل از دوران معاصر پدید آمده، پرداخته شود.
عنوان ترجمه تألیفیکه نگارنده برگزیده قابل اطلاق بر غالب ترجمههای کهن از فارسی به عربی و بالعکس است و میتوان رویکرد اصلی و مرکزی ترجمههای کلاسیک فارسی و عربی را همین رویکرد دانست. این عنوان با نظایر آن از قبیل ترجمه آزاد و اقتباسی و مفهومی و غیره متفاوت است. عمده فرق در ماهیت آنهاست. اینکه ترجمه تألیفی یعنی ترجمهای که به جامه تألیف دربیاید. تألیف نیز سازوکارها خاص خود را دارد که ممکن است آزاد بودن زبان ترجمه تنها یک معیار از آن باشد؛ اما مترجمان کهن تنها مترجمان آزاد نبودند. بلکه به دیگر سازوکارهای ترجمه ادبی از قبیل همخوانی با جریان ادبی زبان مقصد، پرداختن به ایدهها و دغدغههای اجتماعی و فکری و حوادث سیاسی تاریخی عصر خود، افزایش توانش و ظرفیت ادبی و غیره توجه داشتند و وجود و کاربرد چنین شاخصههایی در ترجمههای کهن فارسی به عربی و بالعکس، ما را بر آن واداشته تا در تحلیل و بررسی این ترجمهها از عنوانهای موجود استفاده نکنیم، بلکه عنوان ترجمه تألیفی گویاترین عنوان در این خصوص است که از جانب نگارنده انتخا بشده است. دغدغه اصلی کتاب در تبیین دقیق و تحلیل مصداقی و مفهومی رویکرد ترجمه در ادبیات کلاسیک فارسی و عربی است. اینکه فرهنگ ترجمه در ادبیات کهن ما، از روش و شیو های خاص به نام ترجمه ای تألیفی پیروی میکند موضوعی غیرقابل انکار است.
این کتاب در چهار باب به بررسی مفهوم ترجمه تألیفی میپردازد. در باب اول با بحث تاریخی درباره نهضت ترجمه و آثار ترجمه شده و مترجمان و روشهای اتخاذ شده، جایگاه ترجمه تألیفی را در تطور مطالعات ترجمه در تاریخ قدیم تبیین میکنیم. در این باب هرچند بحث بیشتر تاریخی است اما در تلاشیم جایگاه ترجمه تألیفی را به عنوان یک رویکرد در دل تاریخ ترجمه بشناسیم. مسلماً شناخت قضایای تاریخی که پشت سر این رویکرد قرار دارد برای ورود به بحث ترجمه تألیفی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در باب دوم ماهیت ترجمه تألیفی را واکاوی کرده و مفاهیم و قضایای مرتبط با آن را مورد ارزیابی قرار میدهیم. این بحث از اهمیت زیادی برخوردار است. در این فصل مسائل و قضایایی که به مربوط به ترجمه تألیفی است و در پدید آمدن این نوع از رویکرد دخیل است موردمطالعه قرار می گیرد.
در باب سوم سازوکارهایی که یک ترجمه تألیفی به کار م یبرد، از بازنویسی و تلخیص و تفسیر و غیره به همراه شواهدی از ترجمههای تألیفی صورت گرفته میان عربی و فارسی و بالعکس مورد تحلیل قرار میدهیم. در باب چهارم به معرفی مهمترین ترجمههای تألیفی و ذکر و تحلیل نمونههای از آن میپردازیم.
خواندن کتاب ترجمه تالیفی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
متخصصان امر ترجمه و پژوهشگران حوزه ادبیات و زبان فارسی و زبانشناسی.
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه