تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب کتابخوان های خیابان گرد
معرفی کتاب کتابخوان های خیابان گرد
کتاب الکترونیکی «کتابخوانهای خیابانگرد» نوشتهٔ مهدی اسفلانی و با ویراستاری پروانه نیکزاه، اثری داستانی است که نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. این کتاب در قالب روایتی از زبان یک روباه صحرایی، به زندگی، روابط خانوادگی، دوستیها و دغدغههای نسلهای مختلف میپردازد و با نگاهی به تجربههای زیستهٔ حیوانات و انسانها، مفاهیمی چون اهلیشدن، آزادی، عشق و مرگ را واکاوی میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کتابخوان های خیابان گرد
«کتابخوانهای خیابانگرد» اثری داستانی است که با روایتی غیرمعمول و از زاویهدید یک روباه صحرایی به نام مارکو روایت میشود. این کتاب در قالب رمان، زندگی یک خانوادهٔ شهری را از منظر حیوان خانگیشان دنبال میکند و در عین حال، به زندگی حیوانات خیابانی و تعاملات آنها با یکدیگر و با انسانها نیز میپردازد. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای پیوسته و گاه خاطرهگونه است که در آن، شخصیتهای انسانی و حیوانی هرکدام دغدغهها و جهانبینی خاص خود را دارند. نویسنده، مهدی اسفلانی، با انتخاب این زاویهدید، امکان پرداختن به موضوعاتی چون تنهایی، پیوندهای عاطفی، مرگ، گذر زمان و معنای زندگی را فراهم کرده است. در این رمان، علاوهبر روایت زندگی روزمرهٔ خانوادهٔ نیما، به تجربههای حیوانات دیگر مانند سگها، گربهها، جغد و پروانه نیز پرداخته شده و هرکدام از این شخصیتها، نمادهایی از ویژگیهای انسانی و فلسفی را با خود دارند. کتاب با لحنی صمیمانه و گاه طنزآمیز، به مسائل عمیق انسانی و اجتماعی میپردازد و در عین حال، تصویری از شهر، خانواده و روابط میاننسلی ارائه میدهد.
خلاصه داستان کتابخوان های خیابان گرد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «کتابخوانهای خیابانگرد» با روایت مارکو، روباه صحرایی خانگی، آغاز میشود که به عنوان هدیهٔ تولد به نیما، نوجوانی اهل مطالعه و علاقهمند به فلسفه، داده شده است. مارکو از همان ابتدا خود را متفاوت از دیگر حیوانات حس میکند و با کنجکاوی به زندگی انسانها و حیوانات اطرافش نگاه میکند. او به تدریج با اعضای خانوادهٔ نیما، بهویژه پدربزرگ و عمه، و همچنین حیوانات خیابانی مانند ساشا (گربه)، آپولو و آرتمیس (سگها)، ریتا (موش) و جغد آشنا میشود. هرکدام از این حیوانات، گذشته و دغدغههای خاص خود را دارند و در انجمنی به نام «انجمن کتابخوانی» گرد هم میآیند تا دربارهٔ مفاهیمی چون خوشبختی، عشق و آزادی گفتوگو کنند. در بستر داستان، رابطهٔ عمیق نیما و پدربزرگش بهعنوان پلی میان دو نسل به تصویر کشیده میشود. پدربزرگ با خاطرات و روایتهایش، نیما را با دنیای گذشته و ارزشهای انسانی آشنا میکند و در عین حال، خود نیز از نیما و دنیای جدید چیزهایی میآموزد. مرگ پدربزرگ، نقطهٔ عطفی در داستان است که اعضای خانواده را با مفهوم فقدان، گذر زمان و اهمیت پیوندهای خانوادگی روبهرو میکند. مارکو، در کنار نیما، تلاش میکند با غم از دست دادن پدربزرگ کنار بیاید و معنای زندگی را در تجربههای روزمره و روابط انسانی و حیوانی جستوجو کند. داستان با روایتهایی از زندگی خیابانی حیوانات، خاطرات گذشته و گفتوگوهای فلسفی میان شخصیتها، به دغدغههایی چون آزادی، اهلیشدن، هویت، مرگ و امید میپردازد، بیآنکه پایانی قطعی یا قضاوتی قطعی ارائه دهد.
چرا باید کتاب کتابخوان های خیابان گرد را بخوانیم؟
این کتاب با انتخاب زاویهدیدی متفاوت و روایت از زبان یک روباه صحرایی، تجربهای تازه از مواجهه با زندگی شهری، خانواده و روابط انسانی ارائه میدهد. «کتابخوانهای خیابانگرد» نهتنها به مسائل روزمرهٔ یک خانوادهٔ ایرانی میپردازد، بلکه با واردکردن شخصیتهای حیوانی و روایتهای آنها، امکان تأمل بر مفاهیمی چون اهلیشدن، آزادی، مرگ و معنای زندگی را فراهم میکند. خواندن این کتاب فرصتی است برای دیدن جهان از نگاهی دیگر و بازاندیشی در ارزشهایی که در زندگی روزمره گاه از نظر دور میمانند. همچنین، داستان با پرداختن به روابط میاننسلی و دغدغههای نسل جوان و سالمندان، بستری برای همدلی و درک متقابل فراهم میآورد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر فارسی، دوستداران روایتهای فلسفی و کسانی که به داستانهایی با زاویهدید غیرانسانی و نمادین علاقه دارند، مناسب است. همچنین، افرادی که دغدغههایی چون مرگ، معنای زندگی، روابط خانوادگی و پیوندهای عاطفی دارند، میتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند.
بخشی از کتاب کتابخوان های خیابان گرد
«لازم است کمی مکث کنم و به معرفی خود بپردازم. در ابتدا بیشتر آدمها فکر میکنند گربه هستم. از آن نارنجیها! ولی گوشهای خرگوشیام این را از ذهنشان دور میکند. گوشهای بلندی که باعث میشوند نسبت به صداها حساستر باشم. صداهاست که به خوبی در خاطرم میمانند. صداهایی که با من حرف میزنند. صداهایی که با خودشان حرف میزنند. صداهایی که فکر میکنند تنها هستند. ریتم بالا و پایین رفتن، اوج و فرود صداها، لحن حرف زدنشان، همه را در ذهن دارم. اینکه هر صدا مختص من یک روباهام. در واقع کوچکترین گونهی روباه. یک روباه صحرایی! گوشهای بزرگ گونهی ما باید بیشتر به کار اجدادم آمده باشد که در صحرا زندگی میکردند. با آنها میتوانستند صدای جانداران زیر زمین را تشخیص دهند و شکارشان کنند. همینطور مثل کولری هستند که دمای بدن را خنک میکنند. پدر نیما مرا به عنوان هدیهی تولد برای پسرش گرفت. البته این احساس مالکیت و شیء بودن زود از گردنم برداشته شد. چون نیما همان روز اول پنجههای جلوییام را در دست گرفت و به چشمهایم خیره شد. آنجا بود که قول دادیم رفیقهای همیشگی باشیم و کنار هم بمانیم. من اهلی شدم. اهلی نیما و خانوادهاش! و هر کتابخوانی میداند اهلی شدن یعنی چه! اهلی شدن یعنی ایجاد پیوند از روی صبر.»
حجم
۸۸۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۱ صفحه
حجم
۸۸۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۱ صفحه