دانلود و خرید کتاب بگذار این راز خاموش بماند جین آن کرنز ترجمه اعظم جلالی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب بگذار این راز خاموش بماند اثر جین آن کرنز

کتاب بگذار این راز خاموش بماند

نویسنده:جین آن کرنز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بگذار این راز خاموش بماند

کتاب بگذار این راز خاموش بماند نوشتۀ جین آن کرنز و ترجمۀ اعظم جلالی است. این کتاب را انتشارات مروارید منتشر کرده است.

درباره کتاب بگذار این راز خاموش بماند

هانا نقاش جوانی است که در جزیره‌ای متروک زندگی می‌کند. مدتی است که «کینتون زین» رهبر یک فرقة مذهبی وارد جزیره شده. «هانا» تصور می‌کند «کینتون» او را زیر نظر دارد. «هانا» از ترس «کینتون» کلبه و تابلوهایش را می‌سوزاند و خود را از صخره به پایین پرت می‌کند. «ویرجینیا» دوست «هانا» سال‌ها در جنگ با افکار پریشانی بود که ریشه در زمان کودکی‌اش در یک فرقه و شبی داشت که آتش‌سوزی در مجتمع، مادرش را به کام مرگ کشاند. حال که خبر مرگ «هانا» رسیده، «ویرجینیا» تصمیم می‌گیرد به سراغ «سالیناس» کلانتر فداکاری برود که در کودکی او را از آتش نجات داده است و از او کمک بگیرد تا پرده از این راز بردارد. «ویرجینیا» به «سالیناس» می‌گوید که فکر می‌کند مرگ «هانا» به «کینتون زین» مرتبط است و او در این اتفاق دست دارد...

خواندن کتاب بگذار این راز خاموش بماند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به کتاب‌های معمایی و رمان‌های خارجی از خواندن این کتاب لذت می‌برند.

بخشی از کتاب بگذار این راز خاموش بماند

«مخزن خالی را کنار در کلبه روی زمین گذاشت و جعبه کبریت را برداشت. وقتی قلم‌موی نقاشی را به دست گرفت و روبه‌روی بوم سفید ایستاد، از نیرویی که در دست‌هایش جریان پیدا کرده بود، شگفت‌زده شد. امشب می‌خواست آتش را نقاشی کند.

شاید بعداً مردم می‌گفتند دیوانه و مجنون بوده. ولی درواقع ذهنش هیچ‌وقت به این خوبی کار نکرده بود. حالا دقیقاً می‌دانست چه‌کاری باید انجام دهد.

چند هفته پیش که آن آدم پلید برای اولین‌بار به جزیره بیاید، سعی داشت به خود بقبولاند که دچار توهم شده. این روزها، گذشته بارها در ذهنش تکرار می‌شد و آن‌قدر واقعی بود که باعث پریشانی‌اش می‌شد. دست‌کم بیست و دو سال از آن زمان گذشته بود و می‌شد تصور کرد کینتون زین مرده.

اما دو هفته پیش دوباره او را دیده بود و سعی کرده بود به خود نهیب بزند که اشتباه دیده. امشب حس می‌کرد کسی او را زیر نظر دارد و می‌دانست دیگر نباید خود را فریب دهد که دچار توهم شده. حقیقت همیشه شب‌هنگام به‌گونه‌ای خود را آشکار می‌کرد.

نیمه‌شب قلم‌مو را مصمم و با دستانی قوی برداشت و شروع به کشیدن آخرین نقاشی‌اش کرد. قصد داشت تمام شب کار کند تا نقاشی‌اش تمام شود.

و بعد منتظر می‌ماند تا آن ابلیس از راه برسد.

در چند روز گذشته، بعدازظهرها به آن دهکدهٔ کوچک می‌رفت تا بارانداز را زیر نظر بگیرد. خودش را به فروشگاهی می‌رساند که محصولات گیاهی می‌فروخت و مشتریانی را که به آنجا می‌آمدند، بادقت زیر نظر می‌گرفت. ماه فوریه بود و هوای شمال غرب اقیانوس آرام خیلی سرد شده بود. این موقع از سال گردشگران زیادی به آنجا نمی‌آمدند.

فوراً آن ابلیس را شناخت، هرچند سعی کرده بود خودش را پشت عینک‌دودی، کلاه‌پشمی و آن بارانی سیاه مخفی کند. اما نمی‌توانست او را فریب دهد. حتی اگر توهم بود، خیلی واضح و دقیق به نظر می‌رسید. از این‌ها گذشته، او یک هنرمند بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۰۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۵۱ صفحه

حجم

۳۰۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۵۱ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان