دانلود و خرید کتاب یک سرزمین موعود باراک اوباما ترجمه الهام شریف

معرفی کتاب یک سرزمین موعود

کتاب یک سرزمین موعود نوشته باراک اوباما، چهل و چهارمین رئیس‌جمهور ایالات‌متحدهٔ آمریکا در سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷ است. کتاب یک سرزمین موعود با ترجمه الهام شریف و فاطمه باغستانی منتشر شده است.

اولین چاپ این کتاب برای سه میلیون و چهارصد هزار نسخه در ایالات متحده و کانادا تنظیم شد و در اولین روز ۸۹۱٬۰۰۰ نسخه از آن فروش رفت. این کتاب برنده جایزهٔ گود ریدرز ۲۰۲۰ در بخش بهترین زندگینامه شده و در بازبینی کتاب نیویورک‌تایمز جزو ده کتاب برتر ۲۰۲۰، در واشنگتن پست جزو ۵۰ اثر برجستهٔ غیرداستانی و در گاردین از بهترین کتاب‌های سیاسی سال بوده است.

درباره کتاب یک سرزمین موعود

باراک حسین اوباما متولد ۴ اوت ۱۹۶۱ میلادی در ایالت هاوایی، زادهٔ پدری کنیایی و مادری امریکایی، عضو حزب دموکرات ایالات متحده امریکا، سناتور جوان ایالت ایلینوی و چهل‌وچهارمین رئیس‌جمهور ایالات متحده امریکاست که در روز ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹ رسماً کار خود را به‌عنوان رئیس‌جمهور آغاز کرد و برای دو دورهٔ ۴ ساله رئیس‌جمهور امریکا باقی ماند.

این اولین جلد از مجموعه دو جلدی خاطرات ریاست جمهوری است که با توجه به فعالیت سیاسی او، زندگی اوباما را از همان سال‌های ابتدایی در حوادث مربوط به قتل اسامه بنلادن در ماه مه ۲۰۱۱ مستند می‌کند و آئینه‌ای است از سال‌هایی بحرانی تاریخ ایالات‌متحده.

اوباما در این کتاب از دوران کودکی و نوجوانی متفاوتش، از تلاشش برای یافتن هویتی مستقل در جوانی‌اش و جایگاه و دغدغه‌های سیاه‌پوستان و رنگین‌پوستان صحبت می‌کند. حضورش در مجلس سنای امریکا به‌عنوان سناتوری جوان را شرح می‌دهد و در ادامه به‌تفصیل به شرح همه وقایع نخستین دوره ریاست‌جمهوری‌اش ازجمله کارزارِ متفاوتِ انتخاباتی، وقایع داخلی کاخ سفید، بحران گسترده اقتصادی امریکا، عراق، انقلاب ایران، انرژی هسته‌ای، جنبش سبز، فجایع زیست‌محیطی، سرنگونی دیکتاتورهایی چون قذافی و حسنی مبارک،‌ گروه‌های تروریستی‌ای چون القاعده و همچنین شرح جزئیات کشتن اُسامه بن لادن در پاکستان می‌پردازد.

این کتاب تلاش تمام‌عیار اوباما برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری به‌عنوان نخستین رئیس‌جمهور افریقایی _ امریکایی ایالات‌متحده را نشان می‌دهد. یک سرزمین موعود در ۷ بخش و ۲۷ فصل نوشته شده و با شرح آخرین رویدادهای دورهٔ اول ریاست‌جمهوری اوباما به پایان می‌رسد. 

اوباما پس از اعلام انتشار کتاب در توئیتی هدفش را اینگونه بیان کرد: ارائه گزارشی صادقانه از دوره ریاست جمهوری من، نیروهایی که به عنوان یک کشور با آن‌ها درگیر هستیم و اینکه چگونه می‌توانیم اختلافات خود را التیام بخشیم و دموکراسی را برای همه ایجاد کنیم.

خواندن کتاب یک سرزمین موعود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به سیاست و علوم اجتماعی از این کتاب لذت خواهند برد

درباره الهام شریف

الهام شریف دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد تهران، کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی از دانشگاه ایالتی فلوریدا و کارشناسی ارشد حقوق تجارت الکترونیک از دانشگاه علم و فرهنگ تهران است. او دارای بیش از پنجاه عنوان ترجمه در زمینه‌های مختلف ازجمله قانون موفقیت اثر ناپلئون هیل، قدرت عادت اثر چارلز داهیگ، چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنید اثر دونالد ترامپ، موفقیت تحت استرس اثر دکتر شارون مِلنیک، چگونه کارآمد فکر کنیم اثر آلن دوباتن و مجموعه آثار دبی فورد است.

درباره فاطمه باغستانی

فاطمه باغستانی- دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و مدارک FCE و CAE از دانشگاه کمبریج، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روانشناسی و مترجم بیش از صد عنوان کتاب از جمله مجموعه کتاب‌های رابرت گرین (قوانین طبیعت انسان، چهل‌وهشت قانون قدرت، سی‌وسه استراتژی جنگ و استادی) است. او همچنین آثار سیاسی مطرحی مانند آتش و خشم، هیچ‌کس به ما نگفت که شکست خورده‌ایم، زندگی شاهانه در شهر زمردی را ترجمه کرده است. فاطمه باغستانی مترجم آثار برگزیده در جشنواره ادبی پروین اعتصامی و جایزه ادبی شهید آوینی است. 

بخشی از کتاب یک سرزمین موعود

از میان همهٔ اتاق‌ها و راهروها و عناصر معماری که کاخ سفید و مستغلاتش را تشکیل می‌داد، بیش از همه عاشق سایه‌گذر غربی بودم.

به مدت هشت سال این گذرگاه روزهایم را در خود قاب می‌گرفت، رفت‌وآمدی یک‌دقیقه‌ای در فضای باز از خانه تا دفتر و برعکس. همین‌جا بود که هر صبح نخستین سیلی باد زمستانی یا ضربان گرمای تابستان را حس می‌کردم؛ همین‌جا بود که افکارم را متمرکز می‌کردم، جلسات پیش رویم را مرور می‌کردم، مباحث را برای اعضای بدبین کنگره یا نمایندگان مضطرب آماده می‌کردم و در یک کلام خودم را برای این تصمیم دشوار یا آن بحران نفسگیر آماده می‌کردم. 

در روزهای نخستین کاخ سفید، دفاتر اجرایی و اولین محل اقامت ساکنان همه زیر یک سقف بود و مسیر سایه‌گذر غربی کمی تا اصطبل اسب‌ها فاصله داشت. اما وقتی تدی روزولت به دفتر آمد، مصمم شد که فقط یک ساختمان نمی‌تواند پاسخگوی کارمندان جدید، شش بچهٔ پرسروصدا و آن همه خِردش باشد. او دستور ساخت همان جایی را داد که بعدها بال غربی و دفتر بیضی شد و در طول ده‌ها سال و آمدن و رفتن رئیس‌جمهورهای متعدد، ساختار فعلی سایه‌گذر به وجود آمد: میانبری به‌سوی باغ شرقی و غربی گل رز، دیواری قطور در سمت شمالی، مأمنی ساکت و ساده با آن پنجره‌های هلالی بلند؛ ستون‌های سفید سمت غرب که مثل یک محافظ افتخاری عبور امن تو را تضمین می‌کردند.

در مورد من یک اصل کلی وجود دارد و آن این است که خیلی کند راه می‌روم. میشل گاهی با بی‌صبری گِله می‌کند که راه رفتنم مثل هاوایی‌هاست. اما در سایه‌گذر قدم برداشتنم متفاوت بود. من از تاریخی که آنجا شکل گرفته بود و پیشینیانم آگاه بودم. گام‌هایم بلندتر و سریع‌تر می‌شد. صدای قدم برداشتنم روی سنگ با صدای پای مأموران سرویس مخفی امریکا که با فاصلهٔ چند متر پشت من بودند، ترکیب می‌شد و انعکاسش شنیده می‌شد. وقتی به پلکان انتهای سایه‌گذر رسیدم (میراث فرانکلین دلانور روزولت و صندلی چرخدارش، او را تجسم کردم که دارد لبخند می‌زند، غبغبش بیرون زده، چوب سیگارش را بین دندان‌های جلویش نگه داشته است و تلاش می‌کند از پلکان بالا بیاید)، برای محافظانی که اونیفورم تنشان بود و آن‌سوی در شیشه‌ای ایستاده بودند، دست تکان دادم. گاهی اوقات محافظان خیل بازدیدکنندگان هیجان‌زده را دور نگه می‌داشتند، اما من اگر وقت داشتم، دلم می‌خواست با تک‌تک آن‌ها دست بدهم و بپرسم اهل کجا هستند. البته معمولاً به سمت چپ می‌چرخیدم، دیوار بیرونی اتاق کابینه را دنبال می‌کردم و از در دفتر بیضی وارد می‌شدم، با کارمندان شخصی‌ام خوش‌وبش می‌کردم، برنامهٔ کاری‌ام را می‌گرفتم، یک فنجان چای داغ می‌نوشیدم و کارهای آن روز را شروع می‌کردم.

چندبار در هفته، از دفتر کار به سمت سایه‌گذر می‌رفتم تا باغبان‌ها را که همگی از کارمندان خدمات پارک ملی بودند و در باغ گل رز کار می‌کردند، پیدا کنم. بیشتر آن‌ها مُسن بودند و لباس‌های فرم سبز خاکی می‌پوشیدند و گاهی برای در امان ماندن از آفتاب کلاه آفتابگیر سرشان می‌کردند و در برابر سرما بادگیری حجیم تن می‌کردند. اگر تند نمی‌دویدم، مکثی می‌کردم و بابت گیاهان تازه‌ای که کاشته بودند، تشکر می‌کردم یا از خرابی‌های طوفان شب گذشته با آن‌ها حرف می‌زدم و با شوری وصف‌ناپذیر برایم کارهایشان را توضیح می‌دادند. آن‌ها کم‌حرف بودند، حتی با یکدیگر با ایما و اشاره و تکان دادن سر حرف می‌زدند و هر کدام روی کار شخصی خودشان تمرکز داشتند، اما همهٔ آن‌ها با شکوهی هماهنگ راه می‌رفتند. یکی از مسن‌ترین‌هایشان اِد توماس بود. مردی قدبلند، قوی و سیاه‌پوست با گونه‌های آفتاب‌سوخته که چهل سالی می‌شد در کاخ سفید مشغول به کار بود. نخستین‌باری که او را ملاقات کردم، دستش را داخل جیب پشتش کرد تا دستمالی درآورد و قبل از دست دادن با من، دست‌هایش را پاک کند. دستش با آن رگ‌ها و گره‌های برجسته همانند ریشه‌های یک درخت مرا در برگرفت. پرسیدم قرار است تا چه زمانی قبل از بازنشستگی‌اش در کاخ سفید بماند. 

Shirin Bahar
۱۴۰۰/۰۲/۲۴

کتاب بسیار عالی وجذاب می باشد ومن از خریدم راضی هستم .ممنون از همکاران طاقچه که کتابهای جدید وخوب را با ترجمه خوب در اختیار ما میگذارند.ممنونم

سعید
۱۴۰۳/۰۹/۱۱

باراک اوباما از جیمی کارتر هم بدتره.

کاربر ۳۵۲۳۰۸۸
۱۴۰۱/۰۹/۱۵

کتابی کاملا جذاب و خواندنی از یک سیاستمدار که در بالاترین پست سیاسی جهان حضور داشته است. اگرچه در متن در کنار واقعیت های زندگی، ایده‌آل ها و افکار اوبامای کنونی نیز سایه انداخته ولی کتابی کامل درباره مبارزات و دیدگاه‌های

- بیشتر
nasrin
۱۴۰۰/۰۵/۱۰

کتاب جالبیه حتما بخونین

Dark Warrior
۱۴۰۰/۰۳/۲۶

بسیار عالی

آر-طاقچه
۱۴۰۰/۰۱/۰۹

🛇بزرگواران طاقچه واقعا چرا این کتاب را منتشر نمودید 🛇و واقعا چرا انتشارات مورد نظر چاپ کرده است حواسمان است این آقا ☠سبب کشته شدن صدها هزار نفر آدم شده است

تمرین ارزش‌هایی را می‌دیدم که زمانی مادرم به من یاد داده بود؛ اینکه چطور می‌توانی نه با کوبیدن دیگران که با بالا بردن آن‌ها قدرتمند شوی
tomorrow
عادت به خواندن را از همان ابتدای کودکی از مادرم آموختم. هرگاه گله می‌کردم که حوصله‌ام سر رفته است یا زمانی که توان مالی برای فرستادن من به مدرسهٔ بین‌المللی اندونزی را نداشت یا وقتی مجبور بود مرا با خودش به اداره‌اش ببرد، چون پرستار کودک نداشت، به من می‌گفت کتاب بخوانم.
عبدالوهاب
او که از نژادپرستی بیزار بود، نه یک‌بار که دوبار با مردانی به‌جز نژاد خودش ازدواج کرده بود و آنچه را عشقی بی‌قیدوشرط می‌نامند، در حق دو فرزند سیاه‌پوستش کامل کرد.
عبدالوهاب
آدم‌هایی در دنیا هستند که فقط به فکر خودشان‌اند. آن‌ها تا زمانی که به خواستهٔ خودشان می‌رسند، برایشان فرقی نمی‌کند چه بلایی سر دیگران می‌آید. آن‌ها دیگران را خُرد می‌کنند تا خودشان مهم جلوه کنند. مردمانی نیز هستند که مخالف این عمل می‌کنند. آن‌ها می‌توانند تصور کنند دیگران چه احساسی دارند و مطمئن می‌شوند کارهایی را که به دیگران آسیب می‌زند، انجام ندهند.»
عبدالوهاب
عاشق مردان و زنانی شدم که با آن‌ها کار می‌کردم: مادر مجردی که در یک بلوک مخروبه زندگی می‌کرد، اما هر چهار فرزندش را به کالج فرستاد؛ کشیشی ایرلندی که هر شب درهای کلیسا را باز می‌گذاشت تا کودکان خیابانی به آنجا پناه بیاورند و گزینهٔ بهتری از گانگستر شدن برای ادامهٔ زندگی داشته باشند؛ کارگر فولادی که بیکار شده بود و حالا تصمیم گرفته بود ادامه تحصیل دهد تا یک مددکار اجتماعی شود.
عبدالوهاب
دنیا از دید مادرم سرشار از فرصت‌هایی برای اشاعهٔ اخلاق بود. اما من هرگز او را آدمی ندیدم که خودش را درگیر کمپین‌های سیاسی کند. او نیز مانند پدر و مادرش نسبت به برنامهٔ کاندیداها، خط‌مشی‌ها و باورهایشان بدگمان بود و ترجیح می‌داد ارزش‌هایش را دربارهٔ موضوعات جزئی‌تر بیان کند.
عبدالوهاب

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۷۶ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۷۶ صفحه

قیمت:
۱۱۹,۹۰۰
۳۵,۹۷۰
۷۰%
تومان