تمرین ارزشهایی را میدیدم که زمانی مادرم به من یاد داده بود؛ اینکه چطور میتوانی نه با کوبیدن دیگران که با بالا بردن آنها قدرتمند شوی
tomorrow
آدمهایی در دنیا هستند که فقط به فکر خودشاناند. آنها تا زمانی که به خواستهٔ خودشان میرسند، برایشان فرقی نمیکند چه بلایی سر دیگران میآید. آنها دیگران را خُرد میکنند تا خودشان مهم جلوه کنند.
مردمانی نیز هستند که مخالف این عمل میکنند. آنها میتوانند تصور کنند دیگران چه احساسی دارند و مطمئن میشوند کارهایی را که به دیگران آسیب میزند، انجام ندهند.»
عبدالوهاب
او که از نژادپرستی بیزار بود، نه یکبار که دوبار با مردانی بهجز نژاد خودش ازدواج کرده بود و آنچه را عشقی بیقیدوشرط مینامند، در حق دو فرزند سیاهپوستش کامل کرد.
عبدالوهاب
دنیا از دید مادرم سرشار از فرصتهایی برای اشاعهٔ اخلاق بود. اما من هرگز او را آدمی ندیدم که خودش را درگیر کمپینهای سیاسی کند. او نیز مانند پدر و مادرش نسبت به برنامهٔ کاندیداها، خطمشیها و باورهایشان بدگمان بود و ترجیح میداد ارزشهایش را دربارهٔ موضوعات جزئیتر بیان کند.
عبدالوهاب