کتاب سفر غریب
معرفی کتاب سفر غریب
کتاب سفر غریب نوشته مجتبی رحماندوست یک سفرنامه عجیب است که ابتدا به قصد سفر حج آغاز میشود اما کمکم تغییر میکند و مسیر دیگری به خود میگیرد. این کتاب را انتشارات سوره مهر برای علاقهمندان منتشر کرده است.
درباره کتاب سفر غریب
نویسنده در ابتدای کتاب توضیح میدهد اواخر تابستان ۱۳۶۱، حدود سه سال و نیم از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و دو سال از جنگ تحمیلی عراق و ابرقدرتها بر علیه جمهوری اسلامی ایران گذشته بود که سفرشان بهعنوان سفر حج شروع شد، اما سر از اردن و سوریه و ترکیه هم درآورد و هشتاد روز طول کشید. وقتی به ایران برمیگشتند موهای سرشان به حالت عادی برگشته بود و شباهتی به حاجیها نداشت. در فرودگاه مهرآباد تهران هم کسی ازشان قبول نمیکرد که از سفر حج برمیگردند. نویسنده بهعنوان سرناظر ۲۲ کاروان حج به این سفر عزیمت کرده بود. در این سفر چند بار به مدینه و چند بار به مکه رفتند، به قلعه خیبر، به تبوک، به ربذه مزار ابوذر، به اردن، به تعدادی از شهرهای سوریه، به ترکیه، به محل به آتش افکندن حضرت ابراهیم و به خیلی جاهای نرفته رفته بودند و وقتی به مرز ایران رسیدند از ورود به ایران خودداری کرده بودند، ماشینهایشان را به ایران فرستاده بوندن و مجدداً سفر جدیدی را در ترکیه آغاز کرده بودند نویسنده پس از ۲۳ سال این کتاب را از خاطراتش مینویسد.
خواندن کتاب سفر غریب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به سفرنامه پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب سفر غریب
پس از ماهها انتظار، اینک یک ساعتی است که سفر حج شروع شده است. یک ساعت پیش (ساعت ۷ بعدازظهر) از فرودگاه مهرآباد تهران با هواپیمای جت ۷۴۷ پشت سر خلبان به سمت جده حرکت کردیم و اینک شام هم تمام شده است. بهخصوص از دیروز به گونه دیگری هستم و احساس خلأ میکنم و از اینکه به دیدار خدا میرویم، احساس خضوع و خشوع بیشتری دارم، و ناقابلیتی که در خودم سراغ دارم، مرا از حضور در این سفر، شرمسار و خجل میدارد. از لحظهای که به هواپیما سوار شدیم حال عجیبی در من و سایر برادرانی که همراهم هستند به وجود آمد؛ زیرا قابلیت حضور در آن مشاهد عظمیه را در خود نمییابم. در یک ماه اخیر دعای «اللهم ارزقنی زیارت حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام» تقریباً در عموم قنوتهای نمازم فراموش نشده است و همیشه از خدا خواستهام که: «خداوندا! اگر این سفر سبب میشود که من به تو نزدیکتر شوم، مرا به این سفر موفق گردان و اگر سبب دوری من از تو میشود، چنین سفری را نمیخواهم.» و امیدوارم حال که در حال عزیمت بدان دیار هستم خداوند این دعا را مستجاب فرموده باشد. دیروز و امروز ساعتهایی را به خداحافظی کردن از دوست و آشنا و خویش صرف نمودم. اصرار داشتم که از دایی و خاله حضوراً خداحافظی کنم که موفق شدم. از میان دوستان نیز سعی کردم با برادر یکتایی و برادر کیوانی حضوراً خداحافظی کنم که اولی را موفق شدم. در سه روز اخیر علاوه بر جنون سفر، درگیر نقل و انتقال منزل بودم. ظهر چهارشنبه و نیز روز جمعه (دیروز) اسباب و اثاثیه منزل را از منزل تهران به قم منتقل کردم. تا پریروز در تهران، خیابان نواب، چهارراه خاکباز، کوچه منصوری، پلاک ۲۱، به شماره تلفن: ۵۴۷۸۵۷ ساکن بودم و از پریروز در قم، خیابان دورشهر، کوچه پارس، روبهروی دبستان اندیشه. از چند ماه پیش که به فکر سکونت در قم جهت تحصیل افتادم هر اقدامیکردم که از اداره به قم انتقالی بگیرم موفق نشدم. حتی دفتر تبلیغات امام مستقر در قم در نامهای به رئیس اداره از او خواست تا مرا جهت راهاندازی قسمت زبانهای خارجی آنجا به قم مأمور کند که نامه پاسخ داده نشد و فقط زیر آن نوشتند: رؤیت شد! بنابراین من هم تصمیم خودم را گرفتم و ابتدا خانهای در قم اجاره کردم، اثاث را منتقل نمودم و پس از بازگشت از حج (اگر باز گردم) یک طوری میشود. خلاصه، هماکنون همه چیز را در ایران رها کردم و لبیکگویان، مضطرب و منقلب، عازم بیتاللهالحرام هستم و اینک که ساعت ۸:۳۰ شب است از خاک ایران خارج شده و به آن دیار روانیم. تا خدا چه خواهد.
عصر در فرودگاه ساکها و جیبها را خوب میگشتند تا کسی ارز و اموال غیرمجاز خارج نکند. هر کس مجاز است ۲۵۰۰ ریال سعودی و ۲۰۰۰ تومان ایرانی با خود خارج کند. بردن خوراکی همهگونه ممنوع است؛ زیرا دولت عربستان راه نمیدهد.
حجم
۲۵۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۲۵۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه