کتاب دودشدن در بزم اهریمن
معرفی کتاب دودشدن در بزم اهریمن
کتاب دودشدن در بزم اهریمن نوشته مصطفی فعلهگری است. این کتاب درباره هوشنگ گلشیری و نوشتههایش است. این کتاب به اهمیت گلشیری در ادبیات ایران و طرز تفکر او میپردازد.
درباره کتاب دودشدن در بزم اهریمن
هوشنگ گلشیری، در سال ۱۳۱۹، در خانوادهای کارگری دیده به جهان پیرامونش گشود، اما وی، پیش از آنکه بتواند و بخواهد فرهنگ کهن زادبوم خود را ببیند، بشناسد و راه زندگی خویش را آگاهانه برگزیند، در هیاهوی بازار مکاره شبه فرهنگهایی قرار گرفت که چندی بود خاستگاههای بزرگ فرهنگی شرق، سرزمینهای اسلامی، ایرانزمین و نیز شهر زیبایی به نام اصفهان را نوردیده بودند. در این بازار مکاره، هستهها، نشستها، آشناییها و دید و بازدیدهایی پدید میآمد، که رویکرد راهبردیِ همه آنها، در هم شکستن سرو بلند و بالنده فرهنگ بومی و جهانیِِ اسلامی ایرانی بود
در این کتاب نویسنده از دیدگاه خودش آثار گلشیری را بررسی میکند.
خواندن کتاب دودشدن در بزم اهریمن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب دودشدن در بزم اهریمن
پس از آشنایی هوشنگ گلشیری با هنر داستاننویسی، او که میتوانست پاسدار هویت فرهنگی، مذهبی و مردمی سرزمین خود باشد، تن به نوشتن داستانهایی داد، که گرچه نام و جایگاهی بسیار بسته و تاریک در میان نویسندگان و ژورنالیستهای روشنفکرنما نصیبش کرد، اما پای او را در باتلاقی سیریناپذیر و بلعنده گرفتار کرد؛ باتلاق استحاله. استحاله گلشیری، از یک نوجوانِ کنجکاو عرصههای تازه ادب و هنر معاصرِ دهههای ۱۳۳۰ و سپس دهه پربرخورد ۱۳۴۰ ایران، به مردی متعصب در شکستن حرمتهای اخلاقی، در داستانهای کوتاه و بلندش، به آسانیِ آب خوردن رخ داد و تا دم مرگ نیز هرگز نخواست، یا نتوانست، از باتلاق آن استحاله و از باتلاق تعصب شبه روشنفکرانهاش برهد. گلشیری، به جای آنکه دستآوردهای زیباییشناختی پسندیده و اسلوبهای هنر نویسندگی اروپای مدرن را بگیرد و معنای حرمتهای بومی و هویت فرهنگی مردم خویش را با آنها بازآفرینی کند، خود را به حرمتشکنیهای شماری از رگههای افراطگرایانه هنر و فرهنگ غربی وانهاد و این وادادگی نه تنها بر محتوای داستانهای گلشیری که بر روشهای فکری، رفتاری و اجتماعی زندگی او نیز سایهای محبسوار انداخت.
همسر گلشیری، خاستگاه او را چنین بیان کرده است:
«... پدرش کارگر شرکت نفت بود. کارگر ماهر هم نه، بلکه کارگر ساختمانی... خودش شده بود جزء طبقه متوسط و درس خوانده بود و معلم بود ... در آبادان افرادی از سراسر ایران حضور داشتند؛ آدمهایی که نه سنت و نه فرهنگ خاصی پشت سر دارند. کودکی او در میان آدمهایی گذشت که از شهرهای مختلف بودند و هیچ پیشه مشترکی نداشتند؛ در دورانِ دبیرستان هم که آمد اصفهان. خانوادهاش بسیار خانواده سنّتیای بودند. پدر و مادرش نماز میخواندند، اما به آن صورت مذهبی نبودند. بعد هم دانشجو و معلم شد و در واقع کار فکری را شروع کرد. در این دوران از لحاظ طبقاتی به نوعی وارد طبقه متوسط شد و در نتیجه با روشنفکران آن زمان، که یک خاستگاه طبقاتی داشتند، دمخور بود. در عین حال، هم آنان را و هم خرافات و سنت را میشناخت ....»
هوشنگ گلشیری داستاننویس محبوبی نبود؛ نه در میانِ تودههای مردم سرزمینش و نه در جهان مدرن و اخلاقگریزِ شماری از جوامع فکری و فرهنگی تهران و کشورهای اروپایی. بسیاری از نوشتههای گلشیری، گرچه در دوران حاکمیت شاه چاپ شدند و با شمارگانی بسیار اندک، مخاطبانی انگلشتشمار برای او فراهم آوردند، اما نتوانستند راه به میانِ دل مردمی بافرهنگِ دیرینهسال و پایبند به فرهنگ و مذهب خویش باز کنند. درباره خویشتنِ گلشیری نیز چندان سخنِ خوش نخوانده و نشنیدهام. آنانی را که دیدهام، از هوشنگ گلشیری، در گفتار و نوشتار، تمجیدی کردهاند، بسیارشان یا حرمتهایی چند، اخلاقی، سیاسی و ...، را پاس داشتهاند و یا آنکه بر سر بشقابِ ریا و دورویی رایج در میان لایههایی از شبه روشنفکران چمیده بودهاند و لقمه ریا را به ناچار باید تا به آخر میجویده و میبلعیدهاند. عمری و جایی اگر باشد، همه را خواهم نوشت.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
نظرات کاربران
کتابی سراسر مغرضانه و کاملا فرمایشی در جهت تخطئه ی هوشنگ گلشیری و نوشته هایش .البته خواندش نه برای شناخت گلشیری که برای آشنایی با کسانی ست که سالهاست در جهت سرکوب نویسندگان مستقل پول می گیرند و مطلب می