کتاب دو روی سکه کمک های بین المللی
معرفی کتاب دو روی سکه کمک های بین المللی
کتاب دو روی سکه کمکهای بینالمللی اثری از یان. پی پرانک و دیگر همکارانش است که با ترجمه سید حسین علوی لنگرودی میخوانید. در این کتاب قرار است به این پرسش پاسخ دهیم که آیا کمکهای بلاعوض و توسعه کاتالیزوری: خوب است یا بد؟
درباره کتاب دو روی سکه کمکهای بینالمللی
کمکهای توسعه بینالمللی، در جهان به نام «کمکهای بلاعوض» نیز شناخته میشوند. این موضوع در مباحث مربوط به توسعه، جایگاه ثابتی دارد. چرا که همیشه موافقان و مخالفانی دارد. نگرشها درباره نقش این کمکها و میزان تاثیرگذاریشان مدام تغییر میکند و همین موضوع سبب شده تئوریهای مربوط به توسعه بینالمللی نیز به واسطه تغییر جایگاه کمکهای بینالمللی دچار تحولات گستردهای شوند.
مثلا پس از جنگ جهانی دوم، کشورهای کم درآمد نیاز به کمکهای بینالمللی برای تحریک و تقویت توسعه اقتصادی و اجتماعی داشتند و این موضوع امری معقول بود. اما در سالهای اخیر تردیدهایی در این زمینه مطرح شده است. این تردیدها در زمینه ماهیت و خاصیت این کمکها و همچنین تأثیرگذاری آن بر امر توسعه مطرح شدهاند. نظرات متناقض درباره این موضوع سبب شده است تا گفتگوهای مختلفی پیرامون آن صورت بگیرد.
کارشناسان مباحثی چون ژئوپولوتیک بودن کمکهای بینالمللی، مشروط بودن کمکها و ماهیت حقیقی برنامههای مرتبط با کمکهای بینالمللی را بررسی کردهاند.
یان. پی. پرانک در کتاب دو روی سکه کمکهای بینالمللی همین موضوع را بررسی کرده است و در تایید و رد اینگونه کمکها مقالاتی نوشته است.
کتاب دو روی سکه کمکهای بینالمللی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب دو روی سکه کمکهای بینالمللی را به تمام فعالان حوزه توسعه اقتصادی و اجتماعی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دو روی سکه کمکهای بینالمللی
کمک بینالمللی، مثل باران نیست که به طور اتفاقی برسد و بر روی هر کسی که در یک زمان و مکان خاص قرار دارد، فرو ریزد، بلکه بر اساس یک سری نیروهای تاثیر گذار در سطوح محلی، منطقهای و ملی، بر بخشهای خاصی وارد میآید. کمکهای بینالمللی، گاه به صورت برنامهریزی شده و گاه به صورت اشتباهی، باعث تغییر در آرایش قوا و به هم خوردن توازن قدرت در کشورهای دریافتکننده میشوند و در این بین، باعث برتری یافتن برخی گروهها، اشخاص و طبقات خاص بر سایرین میگردند.
برای اثبات این ادعا به دو نمونه اکتفا میکنیم: در اواسط دهه ۱۹۷۰، بانک جهانی و سازمان توسعه بینالمللی سوئد، اقدام به احداث ۳۰۰۰ چاه عمیق در شمال غرب بنگلادش نمودند تا بدین وسیله به آبیاری زمینهای کشاورزی این کشور کمک کرده باشند. بر روی کاغذ، این چاهها، میبایستی در اختیار تعاونیهای کشاورزان خرد پا قرار میگرفت، اما، در عمل چنین نشد و تعداد اندکی از اعضای قدرتمند روستاهای مشمول این طرح، اختیار استفاده از این چاهها را در دست گرفتند. در نتیجه، این پروژه، تبدیل شد به دستاویزی برای تحکیم قدرت و نفوذ ساختار قدرت روستایی، که چنین امری به معنای تداوم یافتن بی عدالتیها در توزیع ثروت و قدرت و انحصاری شدن استفاده از منابع، بود و به عبارت روشن تر، ادامه روند تاریخی سوء استفاده از منابع در کشور بنگلادش (هارتمن، بویس، ۱۹۸۳: ۲۵۶- ۲۶۷)
نمونه دوم، مربوط میشود به کشور رواندا، پنج سال پیش از نسل کشی گسترده سال ۱۹۹۴. طی این دوره، کمکهای سالانه به دولت تحت حمایت قبیله هوتو، نزدیک به ۵۰ درصد افزایش یافت. معنای ضمنی این افزایش شدید، آن بود که سیستم کمک رسانی به این کشور، فارغ از مسایل سیاسی و اجتماعی جاری آن عمل میکند- حتی اگر دولت این کشور به طور مستقیم در حملات نژاد پرستانه بر ضد قبیله توتسی، دخالت داشته باشد- (اووین، ۱۹۹۸: ۲۳۷). در گزارش تحقیق و تفحص پارلمان انگلیس در مورد عملکرد بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول (IMF)، آمده است: هیچ کدام از این دو سازمان، توجه جدی و کافی به مسایلی چون روند رو به رشد تبعیضهای اجتماعی، نقض حقوق بشر و تخریب کلیه زیر ساختهای اقتصادی ندارند و در اعطای کمکهای بینالمللی به کشورها، از توجه به این مسایل خودداری میکنند. (گزارش مجلس عوام انگلیس، ۱۹۹۹: بند ۵۹)
حجم
۲۵۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
حجم
۲۵۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه