دانلود و خرید کتاب تمام آدم ها یک خواب می بینند امیر اکبرزاده
تصویر جلد کتاب تمام آدم ها یک خواب می بینند

کتاب تمام آدم ها یک خواب می بینند

دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تمام آدم ها یک خواب می بینند

کتاب تمام آدم ها یک خواب می بینند مجموعه اشعار امیر اکبرزاده است که در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. 

این کتاب شامل سی و هفت قطعه شعر است که در دسته بندی شعر جوان قرار می‌گیرد. شعری که محصول سال‌های بعد از انقلاب است و بر اساس آنچه که در مقدمه این کتاب آمده است، «نداشتن ویژگی‌های سبکی واحد، بسامد بالای واژگان مذهبی، و صمیمیت در لحن از ویژگی‌های مشترک آثار شاعران جوان است.» اما آنچه که آثار شاعران جوان را از یکدیگر متمایز کرده است، آفاق و ساحت‌های مختلف، نوع مواجهه متفاوت با زبان و مضمون‌ها و دست‌مایه‌های شعری متنوع است.

کتاب تمام آدم ها یک خواب می بینند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن شعر معاصر لذت می‌برید و از طرف‌داران شعر شاعران جوان هستید، کتاب تمام آدم ها یک خواب می بینند را به شما پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب تمام آدم ها یک خواب می بینند

از سایه‌ها هرچند شد مأیوس فانوس

می‌جویمت چون شب‌پره فانوس فانوس

رؤیای من این‌ست: با لبخند محضت

روشن کنم در ذهن هر کابوس فانوس

بیدار خواهد شد تمام شهر این‌بار

آویختم تا جای هر ناقوس فانوس

تا که نیفتد از رواج آینده با من

آورده‌ام از عهد دقیانوس فانوس

فانوس دریایی‌ست سرگردان به وصفت

ای با تو روشن کرده اقیانوس فانوس!

چشم دلم روشن شد از دیدارت ای عشق

از یمن تو شد با شبم مأنوس فانوس

شد روشنم حالا که این‌جایی، محال است ـ

خورشید را در خود کند محبوس فانوس

***

من از گذشته آمده‌ام، جای من کجاست؟

این‌جا غریب هستم... دنیای من کجاست؟

آینده‌ام شبیه گذشته به باد رفت

دیروزهای رفته و فردای من کجاست؟

از خواب قرن‌ها به مکافات پا شدم

آیا کسی ندیده که رؤیای من کجاست؟

از دید من، نه... هیچ‌کسی عشق را ندید

یک پنجره به سمت تماشای من کجاست؟

خط خورده‌ای اگرچه که از سرنوشت من

دنیای شعرهای تو منهای من کجاست؟

لبخند من تویی که جهان را گرفته‌ای

حالا کجاست خنده زیبای من؟ کجاست؟

گفتم بگویم آمده بودم... ولی دریغ

در این زمانه فرصت امضای من کجاست؟

***

گاهی سفر به جاذبه ماه لازم است

دیوانگی برای همه گاه لازم‌ست!

دل کندن و بریدن و رفتن محال نیست

یک کوه را اراده یک کاه لازم‌ست

«مقصد رسیدن‌ست»... بهانه‌ست جاده هم!

تا آمدن به سوی تو یک راه لازم‌ست!

رفتن دلیل منطقی جاده‌ها نبود...

در کوچ هم‌مسیر نه، همراه لازم‌ست

از نقش‌های بی‌خودی خود مکدّرند

نه «ها»، برای آینه‌ها «آه» لازم‌ست

یک چشم هم زدن ره صدساله رفتن‌ست

در عشق این توقف کوتاه لازم‌ست!

کاربر ۲۹۴۹۱۹۰
۱۴۰۰/۰۲/۱۷

شعرها خیلی سطحی بود .

زخم خودی جراحتش از داخل‌ست که شرح غمش به دست مداوا نمی‌رسد
زینب هاشم‌زاده
آینده‌ام شبیه گذشته به باد رفت دیروزهای رفته و فردای من کجاست؟
زینب هاشم‌زاده
خود را نمی‌شناسم در ازدحام خود تصویر من در آینۀ آه گم شده
زینب هاشم‌زاده
من ولی تنهایی‌ام را باز پرسه می‌زنم در خیابان همچنان یک سایه در قابی عمیق!
زینب هاشم‌زاده
به غیر خواستن تو نخواستم چیزی اگرچه خواستنت هم نبوده کم چیزی
زینب هاشم‌زاده
دلگیر بودم از همه... تا اینکه آمدی حالم به لطف توست که بسیار بهترست
زینب هاشم‌زاده
بی تو نبود منتظر دیدنم کسی جز سایه‌ای غریبه و مطرود پشت در
زینب هاشم‌زاده
غرور هم نتوانست مانعم بشود نزد میان من و اشک را به هم چیزی
زینب هاشم‌زاده
چیزی شبیه درد که در آدم است و بس تعبیر شاعرانه‌تر آن غم است و بس چون آب شور رفع عطش با عطش کند هرچه زیاد، باز زیادش کم است و بس! درمان درد من طلب درد تازه‌ای‌ست بر روی داغ، داغ فقط مرهم است و بس هرجا غمی‌ست با غم من قصّه‌اش جداست از هر غمی یکی به همه عالم است و بس درد بزرگ طایفه‌ام درد بی‌غمی‌ست از دردمندی‌ست که پشتم خم است و بس...
زینب هاشم‌زاده
از چشم‌هایم می‌شود حرف دلم را خواند راهی به این دنیای تودرتو نمی‌داند سود و زیان عشق را می‌سنجد و افسوس حسّ مرا نسبت به خود این‌گونه می‌داند
زینب هاشم‌زاده
می‌بوسمت، گیرم لب شمشیر باشی سر می‌دهم... به سرنوشتم تن ولی نه!
زینب هاشم‌زاده
دل کندن و بریدن و رفتن محال نیست یک کوه را ارادۀ یک کاه لازم‌ست «مقصد رسیدن‌ست»... بهانه‌ست جاده هم! تا آمدن به سوی تو یک راه لازم‌ست! رفتن دلیل منطقی جاده‌ها نبود... در کوچ هم‌مسیر نه، همراه لازم‌ست
زینب هاشم‌زاده
کمر شکسته‌ام و کار داغ دیدن نیست که داغ این‌همه سنگین نمی‌شود باشد غمی که در دل من هست ماورای غم‌است دلم گرفته‌تر از این نمی‌شود باشد
زینب هاشم‌زاده
بی تو این خانه جهنم‌کده‌ای بی‌روح‌ست آینه پنجرۀ غم‌زده‌ای بی‌روح‌ست بی تو هر لحظه که از بودن من می‌گذرد با حساب دل من چون سده‌ای بی‌روح‌ست
زینب هاشم‌زاده
لبخند من تویی که جهان را گرفته‌ای حالا کجاست خندۀ زیبای من؟ کجاست؟
زینب هاشم‌زاده
بمان که بی تو مرا شعرها نمی‌فهمند بدون پنجره تکلیف نور روشن نیست
زینب هاشم‌زاده

حجم

۳۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۳۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰
۵۰%
تومان