دانلود و خرید کتاب پایتخت خوک ها روبرت مناسه ترجمه نیما علیرضایی
تصویر جلد کتاب پایتخت خوک ها

کتاب پایتخت خوک ها

نویسنده:روبرت مناسه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پایتخت خوک ها

پایتخت خوک‌ ها، رمان جدید روبرت مناسه اثری‌ست به سبک ادبیات مدرن آلمان. مناسه در این کتاب فرهنگی‌اجتماعی که به شیوهٔ سیال ذهن نگاشته شده به مسائل روز اروپا می‌پردازد، در آن از سیاست‌های غرض‌ورزانه و فساد گسترده در دستگاه‌های اروپا، به‌خصوص اتحادیهٔ اروپا پرده برمی‌دارد و با زیرکی به وجود جریانات مشکوک اسلام‌ستیز در اروپا اشاره کرده و آن‌ها را به باد انتقاد می‌گیرد. این اثر برنده جایزه ادبی کتاب آلمان در سال ۲۰۱۷ شده است.

 درباره کتاب پایتخت خوک‌ها

 روبرت مناسه برای نگارش کتاب پایتخت خوک ‌ها چهار سال در بروکسل اقامت داشت تا با فضای پایتخت سیاسی اروپا که اتفاقات رمان در آن به وقوع می‌پیوندد آشناتر شود.  این کتاب شما را به اروپای اوایل قرن بیستم و به کوچه‌ها و خیابان‌های بروکسل می‌برد. 

فینا اِکسِنوپولو یک قبرسی اهل یونان به تازگی در اداره فرهنگ عمومی ارتقا پیدا کرده است. وقتی او موظف می‌شود تا تصویر کسل‌کننده کمیسون اروپا را در پروژه بزرگداشتی اصلاح کند، ایده دستیار اتریشی‌اش مارتین سوسمان را درباره اعلام آشویتس به عنوان زادگاه کمونیسم اروپایی می‌پذیرد. فینا هیجان‌زده است اما او ملت‌های دیگر اروپایی را در نظر نگرفته است.

 اتریش: نمی‌توان از یک  اردوگاه لهستانی برای زیر سوال بردن ملت اتریش سو استفاده کرد. هلند: آشویتس مشکل آلمانی‌ها است، آلمان: در حال حاضر اسلام بخشی از آلمان است که کاری با آشویتس ندارد. دیگر چه؟ فینا دیگر نمی‌تواند روی دیود دو وردد یکی از آخرین شاهدان زنده آشوویتس هم حساب کند. چون او در زمانی نامناسب به ایستگاه متروی مال‌بیک فرار کرد. 

در همین بین بازرس امیل برانفاوت باید پرونده یک قتل سنگین را بالاترین سطوح رها کند اما او با دانشمندان ارشد کامپیوتر اداره پلیس بروکسل دوست است و می‌تواند به راحتی به پرونده‌های محرمانه دست پیدا کند ...

 ماتک ضارب لهستانی داستان هم وقتی فرار می‌کند نمی‌داند که به شخصی اشتباهی شلیک کرده است او همیشه دوست داشته کشیش شود و به عنوان سرباز مسیح راه پدرش را ادامه دهد. 

در میان این اتفاقات اعتراضات دیگری هم رخ می‌دهد. کشاورزان و پرورش دهندگان خوک در اعتراض به محدودیت‌های صادرات پرسود گوشت خوک به چین اعتاض می‌کنند و به خیابان میریزند...

 در این کتاب باور شیفتگان و دلدادگان به اروپا و ادعاهای پوشالی‌اش به چالش کشیده می‌شود.

 خواندن کتاب پایتخت خوک ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این رمان بی‌شک به شناخت واقعی اروپا و سیاست‌های مغرضانه‌اش زیر ژست و لبخند انسان‌دوستی و عوام‌فریبی کمک می‌کند و دلیل اصرارورزی اروپا به وجود وقایع موهوم تاریخی را برملا می‌کند.

 بخشی از کتاب پایتخت خوک ها

در راه ایستگاه قطار تا مرکز کمیساریای اصلی در خیابان «مارش او شاربن»، امیل برونفاوت بارها و بارها می‌ایستاد. به اطراف نگاه می‌کرد. نگاهش را به نمای ساختمان‌ها و ویترین مغازه‌ها معطوف می‌داشت و مردمی را نظاره می‌کرد که با اهداف یا مأموریت‌هایشان شهر را زنده نگاه می‌داشتند. او عاشق بروکسل در صبح‌های زود بود، هنگامی‌که شهر از خواب بیدار می‌شد. چندین‌بار نفس عمیق کشید، با انجام این کار متوجه گرفتگی‌ای درون خود شد. هنگامی‌که عرض خیابان راه‌آهن را طی می‌کرد دوباره ایستاد و این شکوه را تماشا کرد! این مکان، زیبایی راستین خود را فقط در این ساعات صبح زود به نمایش می‌گذاشت، قبل از این‌که خیل عظیم جهانگردان به آن یورش بیاورند. او از جهانگردها متنفر بود. این شکارچیان کلیشه‌های ذهنی که تبلت و دوربین را جایگزین چشم‌هایشان کرده بودند، همه‌جا سر راه قرار می‌گرفتند و شهر را به موزه‌ای زنده تبدیل کرده بودند و ساکنانش را مبدل به سیاهی لشگری در تابلوی نقاشی شهر یا به خدمه و گماشته‌های موزه. بروکسل از قدیم حتی قبل از این‌که این جمعیت از انواع و اقسام کشورهای مختلف به این‌جا بیایند، شهرِ تنوع زبان و فرهنگ‌های گوناگون به‌حساب می‌آمد. امیل نفس عمیقی کشید و کیف اداری‌اش را به شکمش فشرد و سعی کرد قفسهٔ سینه‌اش را تا آن‌جا که ممکن بود منبسط کند. او هم مثل توریست‌ها میخ‌کوب شده بود. چه زیبا! این مکان چقدر زیبا بود! خوشنود نبود، درواقع نوعی اندوه نگران‌کننده در خود می‌یافت. نوعی احساس غم و سوگواری. پدربزرگش یک‌بار تعریف کرده بود: «بروکسل در سال ۱۹۱۴ زیباترین و ثروتمندترین شهر جهان بوده است. سپس آن‌ها سه بار حمله کرده بودند، دوبار با پوتین و اسلحه و درنهایت با کتانی و دوربین عکاسی، ما به زندان افتادیم و آخرسر آزاد شدیم اما به‌عنوان خدمه.» امیل برونفاوت هرگز پدربزرگش را دوست نداشت؛ به او احترام گذاشته بود حتی شاید او را در دل تحسین و ستایش نیز کرده بود اما این‌که بخواهد در زمان حیاتِ او، عاشق آن مرد پیر تلخ خو باشد، هرگز! اکنون خودش داشت به همان اندازه پیر می‌شد. خیلی زودتر از موعد. حالا عاشق بروکسل در صبح‌های زود شده بود. پیش‌ترحتی نمی‌توانست تصورش را بکند. 


کاربر ۲۸۶۸۶۵۴
۱۴۰۰/۰۲/۰۵

عالیه

یک خوک آن‌جا می‌دود! «داوید دِ وریند» حیوان را وقتی دید که برای آخرین‌بار پنجره را باز کرده بود تا به بیرون نگاه کند، قبل از آن‌که برای همیشه آپارتمانش را ترک کند.
کاربر ۲۵۴۴۴۸۷
کلیسا خارج می‌شدند برخورد نکند. توریست‌ها فکر می‌کردند که حیوان وحشت‌زده و بی‌اعصاب، نوعی نماد فرهنگی یا گونه‌ای پدیدهٔ سنتی - محلی باشد. احتمالاً بعدها در کتابچهٔ راهنمای سفر خود به دنبال توضیحی در این‌باره خواهند گشت. آیا در پامپلونای اسپانیا در یکی از روزهای جمعهٔ سال، گاومیش‌ها را در خیابان رها نمی‌کردند؟ شاید این‌جا در بروکسل نیز این کار را با خوک‌ها انجام می‌دادند. ناشناختگی مکان می‌تواند پدیده‌های عجیب را برای آدم قابل‌درک کند و آن زمان زندگی چه مفرح می‌شود. در این لحظه «گودا مصطفی» از کنج خیابان پیچید و تقریباً چیزی نمانده بود که با خوک برخورد کند. تقریباً؟ آیا خوک او را لمس نکرده بود؟ خودش را به پاچهٔ شلوارش نمالیده بود؟
کاربر ۲۸۵۰۸۶۷

حجم

۳۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۳۷ صفحه

حجم

۳۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۳۷ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان