کتاب پیوست فرهنگی انتخابات
معرفی کتاب پیوست فرهنگی انتخابات
کتاب پیوست فرهنگی انتخابات اثری از علی قلی جوکار است. او در این کتاب به ارزیابی آثار و پیامدهای فرهنگی انتخابات میپردازد و همچنین راهبردهای مناسب را ارائه میکند.
انتخابات در ایران و زیر پرچم جمهوری اسلامی جدا از جنبه مردمی بودن آن و ارزش نهادن به ارزش، نقش و جایگاه مردم، یک بخش فرهنگی نیز هست. چرا که انقلاب به طور کلی انقلاب فرهنگی بوده است و اهدافی مرتبط با فرهنگ را هم دنبال میکند.
علی قلی جوکار در کتاب پیوست فرهنگی انتخابات، به بررسی و ارزیابی آثار و پیامدهای فرهنگی انتخابات میپردازد و راهبردهایی مناسب نیز ارائه میکند.
کتاب پیوست فرهنگی انتخابات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مطالعات سیاسی و اجتماعی را به خواندن کتاب پیوست فرهنگی انتخابات دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب پیوست فرهنگی انتخابات
ب – نبایدهای مسئولیت اجتماعی رسانه ها؛
۱- حمله به اقلیتها
۲- تشویق جامعه به بینظمی، خشونت و. ..
۸- تئوری رسانههای شوروی [تئوری مسلکی]
مهمترین مبانی این تئوری که پس از سازماندهی رسانههای شوروی در سال ۱۹۱۷ آغاز شد آن است که بنا به تعریف، در یک جامعه سوسیالیستی، طبقه کارگر یا پرولتاریا قدرت را در اختیار دارد و برای حفظ این قدرت لازم است ابزار «تولید فکری» را نیز کنترل کند. بنابراین تمام رسانهها باید تحت کنترل سازمانهای کارگری و در نهایت کمونیستی باشند. از آنجا که جامعه سوسیالیستی یک جامعه غیرطبقاتی است- یا مطلوب است که باشد- بنابراین مطبوعات نیز نباید در راستای تعارض سیاسی عمل کنند.از مطبوعات انتظار میرود که در شکل دادن جامعه به سوی کمونیسم نقش ایفا کرده و وظایف مشخصی همچون اجتماعی کردن، کنترل غیررسمی اجتماعی و بسیج اجتماعی را برای تحقق اهداف اجتماعی و اقتصادی مسلک کمونیستی دنبال کنند. سرانجام باید پیشفرضهای ذهنی مارکسیسم درباره تاریخ (خطوط قرمز مسلک کمونیستی) به صورت یک واقعیت عینی از سوی مطبوعات منعکس شود تا سبب کاهش افق تفاسیر شخصی در این مورد گردد. بدیهی است به تبع تمامی این مبانی ارزشهای خبری رسانههای شوروی متفاوت با ارزشهای خبری نظامهای لیبرال خواهد شد. تمامی این مبانی بر این اصل استوار است که؛« تسلیم بیقید و شرط رسانهها در مقابل سانسور قبل از انتشار و کنترل نهایی حکومت، یک اصل قطعی است؛ضمن اینکه از رسانهها انتظار میرود که علیرغم محدودیتهای فوق، خودگردان بوده و از روشهای حرفهای استفاده نمایند تا بتوانند خواسته و نیازهای مخاطبان [که مغایر با اصول مسلکی نباشد] را دنبال کنند .
الف- بایدهای تئوری مسلکی؛
۱. در خدمت خواستهها و کنترل طبقه مسلکی حاکم
۲. عهده دار وظیفه مسلکی کردن جامعه
۳. موظف به هنجارسازی، آموزش و اطلاعرسانی و انگیزاندن و بسیجگری
۴. برآورده کننده خواستهها و نیازهای مخاطبان ضمن وظیفهدار بودن در برابر جامعه
۵. اعمال سانسور
۶. مجازات پس از انتشار
ب – نبایدهای تئوری مسلکی؛
- مالکیت رسانهها از سوی افراد غیرمسلکی حاکم
۹- تئوری رسانههای توسعه بخش
در این تئوری، مقابله با وابستگی، سلطه خارجی و اقتدار مستبدانه داخلی دنبال میشود و در تلاش برای استفاده مثبت ازرسانهها به منظور توسعه ملّی، حاکمیت ملّی و هویّت فرهنگی و طرفدار مشارکت دموکراتیک عمومی است. مهمترین ویژگی تئوری رسانههای توسعه بخش، قبول این نکته است که توسعه اقتصادی و در قبال آن تغییر اجتماعی که معمولاً با سازندگی ملی همراه است. این اصل را ایجاب میکند که آزادیهای رسانهها و روزنامهنگاران با میزان مسئولیتپذیری آنان در راستای کمک به اهداف توسعه بخش تعریف میشود و همزمان با این امر، اهداف جمعی به جای آزادیهای شخصی مورد تاکید قرار میگیرد. یک عنصر نسبتاً جدید که در تئوری رسانههای توسعه بخش به چشم میخورد، تاکید بر حق برقراری ارتباط میباشد که از بند 9 بیانیه حقوق بشر نشأت گرفته که طی آن هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد. به موجب این حق، هر فردی بدون تفتیش باید بتواند به ارسال و دریافت اطلاعات و عقاید به وسیله هر نوع رسانه و بدون توجه به مرزها، دست زند.
حجم
۳٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۳٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه