دانلود و خرید کتاب عقاب کلات بهرام افراسیابی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب عقاب کلات اثر بهرام افراسیابی

کتاب عقاب کلات

معرفی کتاب عقاب کلات

کتاب عقاب کلات نوشته بهرام افراسیابی، خاطرات طبیب مخصوص نادر است. او در این کتاب با کمک اسناد و مدارک تاریخی به جا مانده از زندگی نادرشاه افشار، شرحی بر زندگی، لشکرکشی‌ها و کشور گشایی‌های او و سرانجام، پایان زندگی او نوشته است. 

درباره کتاب عقاب کلات

عقاب کلات که خاطرات طبیب مخصوص نادر است، کتابی است که با استناد به مدارک تاریخی درباره زندگی نادرشاه افشار نوشته شده است. علاوه بر این دارای بخش اقتباسی از نامه‌های طبيب نادرشاه است که به قلم پادری بازن فرانسوی نوشته شده است. نامه‌های طبيب نادر در ايران در سال‌های پایانی دهه بیست در مجله یغما منتشر شده بود و اصل متن نیز به زبان فرانسوی است. 

در این کتاب از خواب عجیب پیرزنی می‌خوانیم که آینده نادر را در رسیدن به سلطنت پیشگویی کرده بود، از لشکرکشی‌های او، کشورگشایی‌هایی که انجام داد و در نهایت پایان زندگی او می‌خوانیم.

کتاب عقاب کلات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان به رمان‌ها و داستان‌های تاریخی را به خواندن کتاب عقاب کلات دعوت می‌کنیم.

درباره بهرام افراسیابی 

بهرام افراسیابی در بیستم آبان سال۱۳۲۰ در شیراز به دنیا آمد. زبان انگلیسی می‌دانست و در اداره دارایی کار می‌کرد. بعد از گذراندن سربازی به آلمان و بعد به اتریش رفت و در دانشگاه اینسبورگ فلسفه خواند. بعد از آن در کالج لندن زبان انگلیسی و زبان‌شناسی خواند و به ایران بازگشت. در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ثبت نام کرد و همزمان با پیروزی انقلاب اولین کتابش را منتشر کرد. 

از بهرام افراسیابی تا به حال تعداد بسیاری کتاب در حوزه‌های تاریخی، سیاسی و رمان و داستان منتشر شده است که بسیاری از آن‌ها تالیف و بسیاری ترجمه هستند.

بخشی از کتاب عقاب کلات

نزدیک بود نادر از شدت عطش و خستگی به كنجی بیفتد كه خامه ریگی در فاصله‌ای نه چندان دور نظرش را جلب كرد. نادر تمام نیرویش را جمع كرد و خود را بدانجا رسانید و چند كلبه ایلاتی دید و برحسب تصادف پیرزنی از یكی از كلبه‌ها بیرون آمد. نادربدان سو شتافت. پیرزن نیز جلو آمد و نادر را مثل فرزندی در برگرفت و گفت:

- ای صاحبقران دوران، خوش آمدی، كلبه مرا منور كردی! 

نادر شگفت‌زده از پیرزن پرسید:

- ای مادر از چه رو مرا سلطان می‌خوانی؟ شما اشتباه می‌كنید، من سلطان نیستم... 

پیرزن حرف نادر را قطع كرد و گفت: فرزندم داخل بیا و رفع خستگی كن تا برایت بگویم. نادر به درون رفت اما پیرزن یک لحظه نظر از او برنمی‌گرفت. پیرزن از مال دنیا بزی داشت كه از راه فروش شیر آن امرار معاش می‌كرد. پیرزن بز را ذبح كرد، قدری از آن را برای نادر كباب كرد و با چند قرص نان در پیش روی وی نهاد و چون نادر كمی رفع گرسنگی كرد و جرعه‌ای آب نوشید از آن زن كه حق حیات به گردنش داشت دوباره پرسید: ای مادر شما نگفتید كه چرا مرا سلطان خطاب كردید؟ 

زن كه از میهمان‌نوازی خویش مسرور بود گفت: دیشب خواب دیدم امروز میهمان بزرگی كه سلطان است بر من وارد خواهد شد، من از اول صبح چندین بار به اطراف نگریستم و آن بار آخر هم كه بیرون آمدم چشم انتظار شما بودم و یقین داشتم كه شما كلبه مرا منور می‌كنید. نادر خسته و كوفته بعد از آن طعام لذیذ به خواب رفت ساعتی كه گذشت از خواب برخاست و آهنگ رفتن نمود، اما آن زن مانع شد و اظهار داشت: ای سلطان عزیز! مرو، پیاده خسته خواهی شد لختی تأمل كن تا پسرم بازگردد، مادیانی دارد، تو آن را سوار شو تا از رنج راه بیاسائی. در این گفتگو بودند كه فرزند آن زن كه جوان برومندی بود از راه رسید و روباهی هم بر ترك مادیان داشت.

نادر كه عجله داشت خود را به خانواده‌اش برساند پس از امتنان، زین و نمد اسب را بر بالای مادیان انداخت، مادر و فرزند را وداع كرد و گفت: اگر حیات باشد جبران تلافی مهربانی شما را خواهم كرد. پسر آن زن چند مسافتی نادر را بدرقه نمود. سپس نادر راه قشلاق در پیش گرفت ولی در تمام طول راه به این می‌اندیشید كه آن پیرزن از مال دنیا مادیان و بزی داشت و آن بز را كشت و مادریان را هم به تو داد! حالا او چگونه روزگار می‌گذراند و چگونه امرار معاش خواهد كرد؟! نادر سردر جیب تفكر و نگرانی نهاده بود و این افكار سخت وی را رنج می‌داد. نادر عنان مادیان را در همین بحر تفكر رها كرد. مادیان به میل خود روانه شد....

نظرات کاربران

کاربر ۲۰۹۰۰۸۹
۱۴۰۰/۰۸/۰۱

کتابش رو خریدم.کتاب بسیار مستند و دقیق هست و به جزئیات پرداخته و اسامی و مکان ها را نیز ذکر کرده.تخصصی است و برای افرادی که در زمینه تاریخ فعالیت میکنند مناسبه.برای افراد عادی نیز بسیار مفیده اما در بسیاری

- بیشتر
منوچهر نظری
۱۴۰۱/۰۴/۰۷

زنده باد نادر شاه افشار

محمدرضا
۱۴۰۰/۰۷/۰۹

خیلی کسل کننده است

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۰۴ صفحه

حجم

۶٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۰۴ صفحه

قیمت:
۱۹,۹۰۰
تومان